تبیان، دستیار زندگی
یکی ازمشکلات اساسی کشورهای ضعیف و غیرمقتدر دردوران حاضرمساله عدم استقلال است . بسیاری از این کشورها دراثر سلطه های اقتصادی ، سیاسی ، نظامی وفرهنگی کشورهای استعمارگر ، درحقیقت به استان یا شهری ازکشورسلطه گر تبدیل شده اند . ازاین لحاظ ، مفهوم استقلال و خصوص
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

استقلال سیاسی ازدیدگاه حضرت امام خمینی (ره)


یکی ازمشکلات اساسی کشورهای ضعیف و غیرمقتدر دردوران حاضرمساله عدم استقلال است . بسیاری از این کشورها دراثر سلطه های اقتصادی ، سیاسی ، نظامی وفرهنگی کشورهای استعمارگر ، درحقیقت به استان یا شهری ازکشورسلطه گر تبدیل شده اند . ازاین لحاظ ، مفهوم استقلال و خصوصاً استقلال سیاسی از اهمیت خاصی در روابط کشورها برخوردار است .

حضرت امام خمینی با توجه به روحیه عزتمندانه ای که از سرچشمه معارف دینی کسب کرده بودند، نسبت به مساله استقلال خصوصاً استقلال سیاسی حساس بودند.اعتراض امام به لایحه کاپیتولاسیون درسال 1343 که به تبعید ایشان به ترکیه انجامید ، یکی از قله های مقابله با رژیم شاه محسوب می شود.

امام خمینی

دومرحله استقلال :

مرحله اول: گاهی استقلال خواهی درباره اقتدارسیاسی یک کشور و تصمیماتی است که درسطح کلان باید گرفته شود. دراین مرحله کشور مستقل کشوری است که جزء به منافع ملی خویش یا مصالح نظام و مکتب خویش نیندیشد وآنچه محورتصمیم گیری است همان منافع و مصالح امت است ولازمه چنین کاری آن است که درتصمیم گیریها ، بیگانه دخالت سرنوشت ساز نداشته باشد.

حضرت امام دراین رابطه می فرمایند :

" ما می گوییم غلام حلقه به گوش دیگران نباشید ... استقلال را حفظ کنید ، تبعیت را دست بردارید ." ( حضرت امام خمینی (ره ) ، صحیفه نور، ج1،ص69)

دراینجا منظور ایشان از استقلال ، عدم تبعیت و دنباله روی دستگاه رهبری جامعه از اهداف و برنامه های تعیین شده توسط بیگانگان است . همچنین ایشان درجواب خبرنگاری که از مشخصات جامعه ایران پس از پیروزی انقلاب سوال می کند ، یکی از مشخصات ایران پس از پیروزی انقلاب را چنین برمی شمرند:

" رهبری سیاسی ازسلطه بیگانه آزاد می شود " ( همان ، ج3،ص53)

حضرت امام خمینی (ره) نظیر همین معنا را درباره ملت های مسلمان و مستضعفی که تحت سلطه سیاست زورمداران جهانی قرارگرفته اند ودستگاه رهبری سیاسی آنان تحت سیطره و حاکمیت مستکبران است ، با تعابیر مختلف به کار برده اند ، مثلاً می فرمایند :

" ملت ایران ... امید دارد دست اجانب را از جمیع مالک اسلامی کوتاه کند واستقلال را به آنها برگرداند."(همان ،ج1،ص91)

ودرجای دیگری همه مسلمانان و مستضعفان را مخاطب قرارمی دهند وآنان را به رهایی از سلطه جهانخواران و به دست گرفتن سرنوشت خویش فرامی خوانند :

" هان ای مسلمانان جهان و مستضعفان گیتی بپاخیزید ومقدرات خود را به دست گیرید." (همان،ج15،ص73)

بنابراین استقلال دراین مرحله به معنای رهایی و آزادی ازحیطه حاکمیت و سلطه سیاسی تحمیل شده ازسوی مستکبران برملت های مظلوم است . ملت ایران درانقلاب اسلامی سال 1357 چنین استقلالی را بدست آوردند . لیکن روشن است که این مرحله ای ازاستقلال سیاسی است .

مرحله دوم : گاهی نیز استقلال خواهی به معنای درخواست طرد خودباختگی درسطح دستگاه رهبری است ، بدین معنا که رهبران و کادر موثر در تصمیم گیریها از تحت نفوذ بیگانه خارج باشند و به جای افراد غرب زده وشرق زده یا افراد ترسو که درمقابل بیگانگان استقلال فکری خویش را از دست می دهند ، افراد مستقل و با اراده ، رهبری جامعه ونظام را دردست داشته باشند وجامعه را به سوی آرمان های خویش به پیش ببرند .

" باید ایرانی بسازیم که بدون اتکا به آمریکا و شوروی و انگلستان ، این جهانخواران بین المللی ، استقلال سیاسی ، نظامی ، فرهنگی و اقتصادی خویش را به دست گیرد و روی پای خود بایستد." (همان ، ج8،ص91)

دراین مرحله مردم نوع نظام سیاسی و خطوط اصلی مسیرحرکت اجتماعی خویش را که درقانون اساسی متبلور شده است تعیین می کنند وزمامداران وکارگزاران نظام را برمی گزینند تا به اداره و رهبری جامعه بر اساس برنامه های پذیرفته شده بپردازند . استقلال دراین مرحله بسیارعمیق تر و دشوارتر است ، از این رو امام با تاکید بیشتری به این استقلال سفارش می کند . ایشان می فرمایند:

" باید ایرانی بسازیم که بدون اتکا به آمریکا و شوروی و انگلستان ، این جهانخواران بین المللی ، استقلال سیاسی ، نظامی ، فرهنگی و اقتصادی خویش را به دست گیرد و روی پای خود بایستد." (همان ، ج8،ص91)

نظیراین کلام را ایشان درباره به استقلال رسیدن سایرملل مسلمان نیز می فرماید :

" مبارک آن روزی است که دست اجانب از ممالک ما و از ممالک اسلامی کوتاه شود و مسلمین روی پای خودشان بایستند وامور مملکتشان را خودشان به دست بیاورند ." (همان ، ج10،ص91)

خودباوری : وقتی ملتی خود را شناخت و به قدرت وتوان خویش درابتکار و نوآوری و برآوردن نیازهای خود پی برد و دانست که ازسایر ملت ها کمتر نیست واگر بخواهد می تواند ، نوبت آن می رسد که تمام تلاش و توان خویش را به کار گیرد و با عزمی جزم و اراده های آهنین و همتی عالی و پشتکاری دایمی به فعالیت و تلاش درجهت رفع وابستگی ها وبه دست آوردن استقلال و خودکفایی درهمه زمینه ها قیام کند و در این راه هیچ چیز نمی تواند مانع رسیدن اوبه هدفش باشد .

امام خمینی

" باید به خود بباورانیم که اگر یک ملت بخواهند بدون وابستگی ها زندگی کنند می توانند وقدرتمندان جهان بریک ملت نمی توانند خلاف ایده آنان را تحمیل کنند."( همان ، ج21 ، ص 198 )

بنابراین ، درلابه لای سخنان امام از عزم و اراده و پشتکار در راه رسیدن به هدف – استقلال – پس ازخودباوری ، به عنوان عاملی دیگر یاد می شود ؛ چون لازمه استقلال خودباوری می باشد .

" باید هوشیار و بیدار و مراقب باشید که سیاستبازان پیوسته به غرب و شرق با وسوسه های شیطانی شما را به سوی این چپاولگران بین المللی نکشند و با اراده مصمم و فعالیت و پشتکار خود به رفع وابستگی ها قیام کند. " ( همان ، ج21 ، ص 184 ).

آنچه بیان شد ، مربوط به رهایی حاکمیت سیاسی ازسلطه بیگانه وبه دست گرفتن مقتدرات کشورو رهبری جامعه به سوی اهداف خویش بود ، اما استقلال درحوزه وسیع تری نیز قابل طرح است و آن تلاش درجهت رهایی ازسلطه و حاکمیت نامرئی سلطه گران جهانی است ، که این تلاش دردوقلمرو مطرح می شود:

1 – تلاش درجهت بالابردن توان ایستادگی و آمادگی کامل برای مقابله با فشارها درهمه شرایط .

2 – تلاش درجهت کم کردن و از بین بردن سلطه ظالمانه مستکبران و گسترش حاکمیت اسلام .

نتیجه : باتوجه به بیانات گوناگون امام خمینی (ره ) ، به نظر می رسد که عبارت زیر می تواند گویای معنای استقلال در نظر ایشان باشد : رهایی دستگاه اداره کشور از سلطه و نفوذ بیگانگان و به دست گرفتن مقدرات کشور از سوی ملت و اداره آن براساس قوانین اسلام.

علی جان مرادی جو

بخش سیاست تبیان