تبیان، دستیار زندگی
روزی موسی بن جعفر علیهماالسلام را دیدم كه داخل مجلس هارون شد در حالی كه صورتش از شدت عبادت و بیداری شب ، ورم كرده و زرد شده بود و عبادت آن قدر او را لاغر و رنجور نموده بود كه مانند مشكی پوسیده شده و سجده های بسیار ، بینی و صورت او را مجروح نموده بود ، ها
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : حمید حاج علی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هم‌قسم سجده‌های طولانی

شهادت امام كاظم علیه السلام


ابوالحسن موسی علیه السلام عابدترین و فقیه ترین و باسخاوت ترین و باكرامت ترین اهل زمانه بود، و روایت شده است كه نافله های شب را به نماز صبح متصل می نمود سپس آن قدر تعقیب می خواند كه خورشید طلوع می نمود [و آن وقت] برای خدا به سجده می افتاد و سر از سجده بر نمی داشت تا نزدیك زمان نماز ظهر و بسیار دعا می كرد.


عبد ولی به حقیقت معنی كلمه، صالح؛ اما صلاح و سداد از رویش شرمنده، كاظم و ساجد و طاهر، طُهر و فقیه و زاهد و عالم، معروف به «باب الحوائج إلی الله» (1)، موسوم به «امین الله و نوره»، موصوف به «حجة الله و ولیه»، مشهور به «باب الله و صفیه»، صاحب علم الیقین، معدن وحی مبین، پرچم تقوی و دین، خازن علوم انبیاء و مرسلین، امام هدایت، وصی رسالت، ولیّ مرشد، مالك تأویل و تنزیل، حامل تورات و انجیل، ناصح و عادل، صادق و عامل، صابر و مجاهد، قتیل و شهید، سید و رشید، هم‌قسم سجده های طولانی و گریه های فراوان(2)، مظهر جلال و جمال، اسم اعظم ذوالجلال، حضرت ذوالكمال، سابع الأوصیاء، تاسع الشرفاء، ابن الأئمة النجباء، موسی بن جعفر، علیه و علی آبائه الطاهرین من الصلوات و التحیات مالایُحصی.

خطیب بغدادی كه از بزرگان اهل سنت و تاریخ نگاران قدیم است، گوید:

«به موسی بن جعفر عبد صالح می گفتند به خاطر شدت عبادت و كوشش و اجتهاد ... و روایت شده كه آن حضرت در ابتدای شب داخل مسجد پیامبر صلی الله علیه وآله شد و به سجده رفت، شنیدند كه در سجده مكرر می فرمود: عظم الذنب من عبدك فلیحسن التجاوز من عندك (3) تا این كه صبح شد! » (4).

خداوند نیز در قرآن می فرماید: «بدی را با خوبی پاسخ ده چرا كه همان كسی كه دشمن توست ناگهان تبدیل به دوست صمیمی می شود و هیچ كس به چنین مقامی نمی رسد مگر كسانی كه صاحب صبر و صاحب بهره عظیم اند»

شیخ صدوق با چند واسطه از مأمون عباسی روایت نموده است كه:

«روزی موسی بن جعفر علیهماالسلام را دیدم كه داخل مجلس هارون شد در حالی كه صورتش از شدت عبادت و بیداری شب، ورم كرده و زرد شده بود و عبادت آن قدر او را لاغر و رنجور نموده بود كه مانند مشكی پوسیده شده و سجده های بسیار، بینی و صورت او را مجروح نموده بود، هارون تا چشمش بر او افتاد از مركبی كه سوار بود خود را پایین انداخت و او را با قسم دادن بر مركب خود سوار نمود و ما همه با اجلال و تعظیم او را تماشا می نمودیم تا این كه هارون او را بر محل نشستن و استراحت خود نشاند و صورت و چشمانش را می بوسید!!!!»(5).

آری :                 « خوشتر آن باشد كه سر دلبران                   گفته آید در حدیث دیگران »

و فضیلت آن است كه دشمنان به آن شهادت دهند!(6).

و به نقل از اعلام الوری می خوانیم:

«جناب ابوالحسن موسی علیه السلام عابدترین و فقیه ترین و باسخاوت ترین و باكرامت ترین اهل زمانه بود، و روایت شده است كه نافله های شب را به نماز صبح متصل می نمود سپس آن قدر تعقیب می خواند كه خورشید طلوع می نمود [و آن وقت ] برای خدا به سجده می افتاد و سر از سجده بر نمی داشت تا نزدیك زمان نماز ظهر و بسیار دعا می كرد و می فرمود: خدایا من از تو راحتی هنگام مرگ و عفو در هنگام حساب را می خواهم و آن را تكرار می نمود »!(7)

اما چرا او را « كاظم الغیظ » نامیدن؟

عده زیادی از راویان حدیث نقل نموده اند كه: «یكی از نوادگان عمر بن الخطاب، خلیفه دوم، كه در مدینه زندگی می كرد حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام را اذیت می نمود و هر وقت او را می دید ناسزا می گفت و به امیر المۆمنین علیهم السلام نیز فحاشی می نمود!

بعضی از اطرافیان موسی بن جعفر علیهماالسلام به او عرضه داشتند: به ما اجازه بده تا این فاجر را بكشیم!

شهادت امام كاظم علیه السلام

حضرت آنان را به شدت نهی نمود و [در عوض] از احوالات آن شخص جویا شد! گفته شد كه در اطراف مدینه به كشاورزی مشغول است. حضرت حمار خود را سوار شد و به سوی او رفت، او را در مزرعه اش یافت و با حمارش داخل مزرعه وی شد! آن مرد كه این چنین دید، فریاد زد كه از روی زراعت ما عبور مكن!

اما حضرت از روی زراعت او عبور كرد تا به آن شخص رسید و پیاده شد و كنارش بر زمین نشست و با روی خوش و خنده با او برخورد نمود و از او سۆال فرمود: چقدر تا به حال برای زراعتت خرج نموده ای؟

گفت 100 دینار.

حضرت دوباره سۆال نمود: امیدواری كه چقدر سود ببری؟!

گفت: من كه غیب نمی دانم!

حضرت فرمود: گفتم كه چقدر را امید داری كه برداشت نمایی [نگفتم كه چقدر به تو خواهد رسید]؟!

گفت: 200 دینار.

در این هنگام حضرت كیسه ای را از بساط خود خارج نمود و به او داد كه در آن 300 دینار بود و فرمود: زراعتت هم، بر حال خود برایت باقی خواهد ماند و خداوند آن چه را كه امید داری به تو خواهد داد!!!

گفته اند كه آن شخص از جا برخواست و سر حضرت را بوسید و از حضرت درخواست نمود كه رفتارهای قبلی وی را ببخشد. حضرت تبسم نمود و از آن جا رفت!

روزی موسی بن جعفر علیهماالسلام را دیدم كه داخل مجلس هارون شد در حالی كه صورتش از شدت عبادت و بیداری شب، ورم كرده و زرد شده بود و عبادت آن قدر او را لاغر و رنجور نموده بود كه مانند مشكی پوسیده شده و سجده های بسیار، بینی و صورت او را مجروح نموده بود، هارون تا چشمش بر او افتاد از مركبی كه سوار بود خود را پایین انداخت و او را با قسم دادن بر مركب خود سوار نمود

وقتی كه شب شد و حضرت به مسجد تشریف بردند دیدند كه آن شخص كه از نوادگان عمر بود در آن جا نشسته است، آن شخص تا چشمش به حضرت افتاد، گفت «الله اعلم حیث یجعل رسالته»(8) یعنی خداوند بهتر می داند كه رسالت خود را در كجا قرار دهد.

وقتی آشنایان آن مرد این رفتار را از او دیدند به سمت او حمله ور شدند و داستان را از او جویا شدند و به او گفتند: تو قبلا حرف های دیگری می زدی؟؟!!

او به آن ها گفت: بالآخره شنیدید كه الآن به شما چه گفتم و با یكدیگر شروع به مخاصمه و بحث و جدال نمودند.

بعد از آن، آن شخص جزو دعوت كنندگان مردم به سمت موسی بن جعفر علیهماالسلام شد!

بعد از آن كه موسی بن جعفر علیهماالسلام به خانه خود برگشتند به آن كسانی كه از حضرت درخواست كشتن آن شخص را كرده بودند، فرمودند: كدام یك بهتر بود؟ آن چه شما اراده نمودید یا آن چه من اراده كردم؟! من امر او را به آن اندازه كه فهمیدید اصلاح نمودم و با این طریق شر او را دفع كردم.(9)

آری خداوند نیز در قرآن می فرماید:

«بدی را با خوبی پاسخ ده چرا كه همان كسی كه دشمن توست ناگهان تبدیل به دوست صمیمی می شود و هیچ كس به چنین مقامی نمی رسد مگر كسانی كه صاحب صبر و صاحب بهره عظیم اند» (10).

پی نوشت ها:

1-منتهی الآمال ، ج2 ، ص183 ، طبع قدیم .

2- تمامی القاب فوق بر گرفته از زیارتنامه حضرتش در كتاب مفاتیح الجنان می باشد .

3- این جمله از دعاهای مشهور حضرت است ؛ ترجمه : « خدایا گناه بنده ات بزرگ است پس گذشت از طرف تو نیز نیكو باشد ! »

4- اقتباس از منتهی الآمال ، ج2 ، ص184 ، طبع قدیم .

5- عیون اخبار الرضا ، ج2 ، ص84 .

6- اشاره به جمله معروف : « الفضل ما شهدت به الأعداء » .

7- بحار الأنوار ، ج48 ، ص101 .

8- انعام / 124 .

9- بحار الأنوار ، ج48 ، ص102 و103 .

10- فصلت / 34 و 35 .

 حمید حاج علی                 

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.