نگاه آیتالله بهجت به فلسفه اجتماع و سیاست(١)
27اردیبهشت یاد ور رحلت جانسوز مرجع عالیقدر شیعه، مرحوم آیتاللهالعظمی محمد تقی بهجت فومنی(ره) بود، او که محضر بزرگانی چون عارف بزرگ مرحوم سید علی قا قاضی را درک کرده بود در عنفوان جوانی به کمالات بزرگ روحی و معنوی دست یافته بود به گونهای که خیل عظیم مشتاقان علم و معرفت پروانهوار گرد شمع وجودش حلقه میزدند.
کوچهها و مسیرهای منتهی به مسجد فاطمی قم هنوز بوی ناب بندگی و معرفت میدهد، مردم و ارادتمندان ن عارف سالک به یاد روضههای جمعه او در محل اقامه جماعتش جمع میشوند و با مدد از روح پاکش ندبه میخوانند
ابعاد دیگری از شخصیت آن نادره دوران را در گفتگوی حجتالاسلام و المسلمین محمد باقر تحریری تقدیمتان میکنیم:
ذکر و یاد بزرگان چه ثاری را در پی دارد؟
عِنْدَ ذِكْرِ الصَّالِحِینَ یَنْزِلُ الرَّحْمَة، بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج90، ص: 349، به برکت یاد صالحین و نیکوکاران رحمت الهی بر شخص و جامعه نازل می شود و کسانی که مادگی و استعداد روحی و معنوی دارند از این صالحین الگو گیری کنند در مسیر ایشان قرار میگیرند،آیت الله العظمی بهجت شخصیت بزرگی است که امثال حقیر زبانش کوتاه از ذکر فضائل و کمالات ایشان است، اما از جهت مرتبه علمی و خصوصا جایگاه معنوی و عرفانی ایشان و هر کس که از این بزرگوران سخن می گوید به اندازه فهم و برداشتی که از او دارد بحث میکند.
جایگاه علمی و فقاهتی یت الله بهجت را چگونه یافتید؟
در این بعد سخن گفتن بسیار سخت است ،عمق خاصی که آیت الله العظمی بهجت در مباحث فقهی و اصولی از خود ظهور و بروز می دادند بگونه ای بود که اگر کسی می خواست از درس ایشان استفاده کند، لااقل باید یک دوره درس خارج دیگران را می دید، تا بتواند به نوعی از مباحث ایشان استفاده کند، اگر کسی بخواهد به صورت جزیی و فنی وارد این مقوله شود باید کتابهای فقهی ایشان اعم از تقریرات و مکتوبات را بررسی کند، جنبه علمی ایشان برای عالمان دینی جنبه الگو گیری دارد، چرا که نشان دهنده اهتمام زیاد این فقیه علوم اهل بیت علیهم السلام به علم و مسائل علمی است، اینطور نبود که تنها جنبه معنوی ایشان شاخص باشد، بلکه جامعیت بین علم و عمل و اهل معنا بودن را از خود نشان داد و تا اواخر عمر شریفشان از فعالیت علمی باز نایستاند و آنقدر به تعلیم و تعلم اهتمام داشتند که با وجود کهولت سن، اوقاتی را برای تدریس و اوقاتی را برای مطالعه کتب فقها اختصاص داده بودند، آن تفکر خاصی که ایشان در مباحث علمی داشتند اهتمام ایشان به گونه ای بود که در اواخر عمر شریفشان به دلیل کسالت مدتی درس اصول خود را تعطیل کردند، اما به محض اینکه کسالت مرتفع شد درس دوم را هم شروع کردند و این نشان از اهتمام شدید ایشان به تعلیم و تعلم دارد و می تواند الگویی برای ما باشد.
شخصیت معنوی ایشان را چگونه ارزیابی می کنید؟
از اول تکلیف به دنبال کسب حقیقت علم، وارد حوزه کربلا و نجف شدند و نزد عالمان متعددی شاگردی کردند از ابتدا ارتباط با معنویت را قرین علم موزی و درس کردند، با عالمان ربانی ارتباط ویژه ای داشتند و دریای پر تلاطم وجود ایشان در سیر معنویاش او را با شخصیت استاد بزرگ عرفان، مرحوم آیت الله میرزا علی قاضی مرتبط کرد و به جهت صفای خاص و حالات معنوی عده ای از این حالات اطلاع می یافتند.
آیت الله العظمی بهجت بگونه ای در کارهای علمی و تهذیب نفس جدیت داشتند که در این جهات شاخص بودند، عده ای به غلط توهم کردند که او در سیر مراتب معنوی به غیر طریق اهلبیت(ع) طی منازل عرفانی می کند، چرا که فقط به کار خودش مشغول بود و به درگیری های متعارف مردم مشغول نمی شد، عموم مردم اگر کسی را متفاوت با خویش دیدند او را تحمل نمی کنند و وقتی برخی دیدند که آیتالله العظمی بهجت با دیگران متفاوت هستند و به امور لغو و باطل نمی پردازند به پدر ایشان نامه نوشتند و گفتند؛ فرزندت «صوفی» شده است و پدر هم نامه نوشت که من جز به انجام واجبات و درس و بحث شما راضی نیستم و ایشان بواسطه روحیه تعبد بالایی که داشتند ارتباط خود را با مرحوم سید علی قاضی (ره) قطع کردند و به دستور پدر عمل کردند و در این جهت از مرجع تقلید خویش آیت الله شیخ محمد حسین اصفهانی سئوال کردند و نام پدر را بردند، ایشان هم فرمودند به امر پدر ملتزم شوید ؛ البته ایشان بگونه ای نبود که بعد از امر پدر کار سلوک معنوی و تهذیب نفس را قطع کنند و آن عبادات و ریاضات شرعی را رها کند، لذا یکی از شاخص های مهم ایشان التزام به عبادات و نماز و توسلات دائمی بود.
آیت الله العظمی بهجت کمالات معنوی خویش را چندان ظهور و بروز نمی دادند و اگر صحبتی هم داشتند نوعا به بیان شرح حال دیگران و نکات موزنده این حکایات توجه می دادند و اگر گاهی نکته ای از خود بیان می کردند بدون اینکه مشخص شود که نسبت به خود ایشان است ن مطلب را بازگو می کردند .عادت ایشان اینگونه بود که قبل از درس که در منزل تدریس می کردند و گاهی هم بعد از درس نکاتی را از قدما و کرامات و فضائل اخلاقی بیان می کردند ن مرحوم درس اخلاق رسمی نداشتند، اما نوع سخنان ایشان اخلاقی بود و از فرمایشات پند موز ایشان این بود که «مطالعه احوال علما، درس اخلاق است» و از همین طریق مسائل اخلاقی و معنوی را به اطرافیان و مخاطبین خویش تزریق می کردند .
فرمایشاتی هم که از ایشان جمع آوری شده است، همین مطالبی است که قبل از درس بیان می کردند، تکیه کلام ایشان در تحصیل معنویت این بود که معلومات زیادی از جانب شرع به دست ما رسیده است، اما آنچه را کم داریم مسئله عمل است و اگر ما به آنچه می دانیم عمل کنیم، خداوند متعال نیز راهگشاست به آنچه نمی دانیم؛ لذا سیره عملی ایشان این بود که اهل حرف نبود و اهل عمل بود و این معنا را به دیگران القاء می کردند که در خودسازی نباید اهل حرف باشیم، بلکه همت کنیم و اهل عمل به دانسته های خویش باشیم.
و این روایت معروفه را می خواندند :« مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ كُفِیَ مَا لَمْ یَعْلَمْ، توحید صدوق، ص: 416 » کسی که به آنچه میداند عمل نماید، کفایت میکند او را نسبت به آنچه نمیداند و از کلمات مهم و رایجشان این بود که ما باید اطاعت در انجام واجبات و دوری از محرمات اعتقادی و عملی داشته باشیم و در اصلاح اعتقادات کوشش داشته باشیم تا در صحنه های گوناگون زندگی، پشتوانه اساسی ما اعتقادات صالح باشد.
اطاعت در حد واجبات نشان دهنده پایبندی انسان به بینشها است و این روش عمومی، ایشان در ترویج معنویت بود.
منبع: خبرگزاری حوزه
تهیه و تنظیم: عبداله فربود؛ گروه حوزه علمیه تبیان