تبیان، دستیار زندگی
از ویژگى‏هاى منحصر به فرد وزیرى، آینده نگرى و ابداعات فکرى و نوآورى‏هاى شخصى وى در آن دوران بوده است به طوری که در کنار خدمات عمرانى و وظایف عمومى روحانیون و انسانهاى خدوم، نظیر رسیدگى به فقرا و نیازمندان و رفع حوایج شخصى افراد و ساخت مسجد و مدرسه و درمان
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وزیرى بى وزارت(2)

وزیرى بى وزارت(2)
از ویژگى‏هاى منحصر به فرد وزیرى، آینده نگرى و ابداعات فکرى و نوآورى‏هاى شخصى وى در آن دوران بوده است به طوری که در کنار خدمات عمرانى و وظایف عمومى روحانیون و انسانهاى خدوم، نظیر رسیدگى به فقرا و نیازمندان و رفع حوایج شخصى افراد و ساخت مسجد و مدرسه و درمانگاه، دست به اقداماتى شاخص دیگری زده است.

در ادامه مقاله قبل ، در این مقاله خدمات مرحوم وزیری بازگو می شود.

خدمات مرحوم وزیری

قبل از بیان خدمات وزیرى باید به این نکته اشاره کنیم که از ویژگى‏هاى منحصر به فرد وزیرى، آینده نگرى و ابداعات فکرى و نوآورى‏هاى شخصى وى در آن دوران بوده است به طوری که در کنار خدمات عمرانى و وظایف عمومى روحانیون و انسانهاى خدوم، نظیر رسیدگى به فقرا و نیازمندان و رفع حوایج شخصى افراد و ساخت مسجد و مدرسه و درمانگاه، دست به اقداماتى زده است. که در آن عصر هیچگونه سابقه قبلى نداشته و بدیع و نوشمرده مى‏شود. و کسى دنبال انجام این امور نبوده است. در حالى که هر یک از این خدمات توانسته منشأ آثار وسیعى در سطح استان یزد و کشور بشود. ما در این نوشتار به اقدامات شاخص و ماندگار آن مرحوم اشاره نموده و علاقه‏مندان به تحقیق بیشتر را به کتب و منابع در دسترس و بازدید از آثار و ابنیه منسوب به وزیرى در استان یزد ارجاع مى‏دهیم.

1. بازسازى و احیاى مسجد جامع کبیر یزد

مسجد جامع کبیر یزد از بناهاى تاریخى و مهم قرن هشتم هجرى است که طى چند دوره تکمیل شده است. و شروع ساخت آن به قرن ششم هجری برمى‏گردد. این بنا که در زمان خود در بهترین نقطه شهر احداث گردیده بود و نمادى از تلاش و کوشش و دیندارى مردم این به شمار مى‏رفت به مرور زمان بر اثر بى توجهى حاکمان و متولیان امر در معرض خرابى کامل قرار گرفته و با توجه به اینکه اکثریت منازل اطراف آن را یهودیان در اختیار گرفته بودند، و به محله جهودها معروف گشته و کمتر مسلمین به آنجا رفت و آمد کرده و تبدیل به زباله دانى محل شده بود. و کلیه موقوفات آن هم به تاراج رفته و درآمدى نداشت. مرحوم دکتر محمود افشار در بازدیدى که در سال 1305 ش از این مسجد داشته در خصوص وضعیت آن روز مسجد جامع مى‏نویسد.

قسمت عمده کاشى‏هاى رنگارنگ روح‏افزا از ستون‏ها، طاق نماها و مناره‏ها افتاده و به جاى آنها آجرهاى خاکى رنگ، منظرة حزن انگیزى نمایش مى‏دهد. حوض بزرگى که در جلوى آن بود با حالت خرابى و بى آبى خود احساسات رقت‏آمیزى در انسان برمى انگیزد. خلاصه من از مشاهدة این بناى عظیم مذهبى و ملى که در حال خراب شدن است انگشت حیرت به دندان گزیده به رفیق خود گفتم. مسلمانان باید برابر سایر ملل دنیا خجالت بکشند که مساجد و ابنیة ملیة آنان به این حال ویرانى افتاده است. (سیماى فضیلت، ص 71).

مرحوم سید عباس آیت اللهى در این خصوص مى‏گوید:

این مسجد با شکوه که روزى در میان شارستان قرار داشت بر اثر گسترش شهر، در این زمان بر کران شمالى دور از مرکز آبادانى و جمعیت غریب وار افتاده بود و کوچه‏هاى تنگ و خاک آلود و پر پیچ و خم، ورود بدان را بر مسافران داخل کشور و جهانگردانى که عظمت و اهمیت آن را در کتابها خوانده و گاه گاه به تماشاى آن از کشورهاى دیگر مى‏آمدند. بسیار دشوار کرده بود. (سیماى فضیلت، ص 60)

در این شرایط و در حالى که فضاى عمومى کشور مملوّ از بى دینى و هجمه به باورهاى دینى بود و قحطى و فقر و ندارى حاصل از جنگ جهانى دوم و اشغال ایران توسط دولت‌های متجاوز فرصت اندیشیدن به یک چنین موضوى به کسى نمى‏داد. خصوصاً اینکه هزینه و توان بسیار بالایى براى بازسازى این مسجد عظیم مورد نیاز بود و این امر  خارج از توان یک فرد و مردم یک شهر کوچک و فقیر به شمار می‌رفت. ولى مرحوم وزیرى با تشکیل هیئت حامیان مسجد جامع آستین همت به کمر زده و شروع به بازسازى آن مى‏کند. مرحوم دکتر ایرج افشار مى‏گوید:

آن وضع و حال شکستگى و ویرانگى مسجد جامع را، عکسى که آرتور اپهام پوپ در کتاب معروف «بررسى هنر ایران» به چاپ رسانده است (حدود سال 1935) خوب مى‏نمایاند. تا اینکه مرحوم وزیرى پس از شهریور 1320 قد علم کرد و یک تنه با همتى کم مانند به تشکیل هیأتى از اخیار و دوستداران آثار باستانى پرداخت و با جمع آورى اعانه‏هاى مختصر متدرجاً به مرمت و تعمیر مسجد اهتمام کرد. طبعاً ناگزیر شد که دست طلب و تمنى پیش هر کس که مى‏شناخت دراز کند. با جمع کردن قران قران توانست که خشت به خشت مسجد را به حالت زیباى کنونی‌اش درآورد. سفرها به اصفهان و قم و نواحى دیگر کرد و در تهیة کاشى و آوردن استاد کاشى ساز حوصله‏ها به خرج داد. به راستى کارى کرد که یک وزارتخانه و سازمان در طول چند سال نمى‏کند. در خرج کردن مبالغى که به خون دل جمع مى‏کرد ملاحظه و دقت تمام مبذول مى‏کرد که دینارى بیجا خرج نشود. از پاى ننشست تا مسجد را بیاراست و خوب هم آراست، بدان حد که امروز یکى از سه ـ چهار مسجد دیدنى درجه اول ایران به شمار مى‏آید. (سیماى فضیلت، ص 72)

مرحوم آیت الله سید عباس خاتم یزدى مى‏گوید:

یاد دارم روزى در همان ایامى که مشغول تعمیر مسجد بودند. جلو مسجد مقدار زیادى آجر براى بنایى ریخته بود، شاید قریب صد هزار آجر بود بعد از آنکه نماز جمعه تمام شد ایشان ابتدا خودش شروع کرد به بغل کشیدن آجرها و بردن آنها به پشت بام مسجد و به تبعیت ایشان مردم مشتاقانه کمک کردند و تمام آجرها را بردند پشت بام (سیماى فضیلت، ص 115)

مرحوم وزیرى در ساخت و تعمیر مسجد جامع فقط به ساختمان مسجد اکتفا ننمود بلکه با همت و پشت کار بالایى که از خود نشان داد. خیابانى در مقابل مسجد احداث نمود که دسترسى به مسجد راحت‏تر انجام پذیرد. و آن را از داخل کوچه پس کوچه بیرون آورد. و در ابتداى خیابان مسجد جامع نیز یک برج بلندى تأسیس نمود و در بالاى آن ساعت بزرگى نصب کرد تا رأس هر ساعت صداى ساعت مسجد جامع به گوش مردم برسد. همچنین با پیگیرى‏هاى مداوم و خستگى‏ناپذیر وى کلیه موقوفات این مسجد احیا گردید و چه بسیار موقوفاتى که به کلى از بین رفته و یا دیگران تملک کرده بودند و یا در خیابان افتاده و شهردارى مبلغى بابت آن نداده بود به مصرف اصل خود بازگرداند.

 

2. حفاظت از میراث فرهنگى

مرحوم وزیرى در حفظ و حراست از میراث فرهنگى بسیار کوشا بود. و هر کجا اثرى از کتب خطى نفیس مى‏دید سر از پا نمى‏شناخت تا آن اثر را از خطر نابودى برهاند. جناب آقاى محمدرضا انتظارى مدیر کتابخانه وزیرى یزد مى‏گوید.

روزى حاجى آقا وزیرى براى عیادت به منزل یکى از دوستانشان که مریض بوده مى‏روند در تالار منزل او نشسته بودند که فرزند صاحب خانه با بسته‏اى وارد مى‏شود. وقتى به حاجى آقا مى‏رسد حاج آقا آن بسته را که لفافه‏اش چند برگ کاغذ بوده است مى‏بینند مى‏فرمایند فلانى بسته را که باز کردى و چیزهاى داخل آن را به زمین گذاشتى کاغذهایش را براى من بیاور زیرا این کاغذها اوراق یک کتاب خطى است. آن جوان به آشپزخانه مى‏رود و پس از مراجعت کاغذها را خدمت حاج آقا مى‏آورد.

ایشان نگاه مى‏کنند مى‏بینند کاغذها قدرى چرب و خونى است مى‏فهمند که گوشت داخل آنها بوده است. سۆال مى‏کنند گوشت را کجا خریده‏اى؟ مى‏گوید مغازه‏اى که در بازارچه نزدیک منزل ماست. حاج آقا فوراً از جاى خود برخاسته خداحافظى مى‏کنند و مى‏گویند کاغذها سه برگ اوّل یک خطى است مى‏روم تا اگر بقیه کتاب وجود دارد آن را بخرم جوان مى‏گوید اجازه بفرمایید من مى‏روم و کتاب را مى‏گیرم حاجى آقا مى‏فرمایند نه خودم باید بروم فوراً به اتفاق جوان مزبور به مغازة قصابى مى‏روند. حاج آقا به قصّاب مى‏فرمایند کتابى که سه برگ آن را لفّاف گوشت این جوان کرده‏اى کجا است؟ آن را مى‏آورد و به حاج آقا مى‏دهد ایشان خوشحال مى‏شوند که فقط همین سه برگ از کتاب کنده شده است مى‏پرسند قیمت این کتاب چقدر است؟ قصاب جواب مى‏دهد حاج آقا قابلى ندارد. حاج آقا اصرار مى‏کنند او مى‏گوید بنده این کاغذ کهنه‏ها را کیلویى پنج ریال خریده‏ام. حاج آقا کتاب را برداشته و سه برگ کنده شده را روى آن مى‏گذارند و به کتابخانه مى‏آورند و به صحاف کتابخانه سفارش مى‏کنند که کتاب را به خوبى صحافى کند. صحاف هم پس از صحافى و تجلید به کتابدار تحویل مى‏دهد که اکنون در مخزن کتب خطى کتابخانه نگهدارى مى‏شود. (سیماى فضیلت ص 86 ـ 85)

از دیگر خدمات مرحوم وزیرى در حفظ میراث فرهنگى کشور اقدامات همه جانبه و پیگیر آن مرحوم در حفاظت از تکیه امیر چخماق یزد است. که به واسطه قرار گرفتن در مسیر خیابان قرار بود تخریب شود. همان بنایى که هم اکنون نماد شهر یزد شناخته مى‏شود و در اکثر عکس‏ها و پوسترهاى مربوط به یزد تصویری از آن یافت مى‏شود. و یکى از میادین زیباى شهر یزد مى‏باشد. معروف است مرحوم وزیرى وقتى متوجه قصد متولیان و شهردارى و شهر یزد مى‏شود، همگان را بسیج مى‏کند و حتى به یونسکو هم نامه مى‏نویسد و از آنان براى حفظ این بناى تاریخى مدد مى‏جوید و در نهایت موفق به حفظ ابن میراث ارزشمند مى‏شود این میدان هم ا‏کنون به صورت میدانى بسیار زیبا و با شکوه باقى مانده است. که دیدارهاى مهم مسئولان کشوری با مردم در این میدان برگزار مى‏گردد.

3. تشکیل جامعه مسلمین یزد

در سال 1327 حادثه هولناکى در شهرستان ابرکوه یزد به وقوع پیوست. که بسیار دلخراش و فجیع بود. بدین صورت که زنى مستمند با پنج فرزند یتیمش مورد تهاجم بهائیان قرار گرفته و ناجوانمردانه با ضربات بیل و کلنگ به قتل مى‏رسند. به طورى که خون و مغز سر آنان به در و دیوار اتاق محل سکونتشان پاشیده شده بود. در آن روزگار چون بهاییان نفوذ قابل ملاحظه‏اى در دستگاه دولت و رژیم پهلوى داشته و بسیارى از سران حکومت رسما ادعاى بهایى گرى مى‏کردند. تلاش مى‏شود که قاتل یا قاتلین از مجازات رهایى یابند. و حتى زنی بهایى در هندوستان مبلغ بیست میلیون ریال از ثروت خود در آن روزگار را اختصاص به رهایى مجرمین داده بود. ولى مرحوم وزیرى با ایجاد تشکل جامعه مسلمین یزد شروع به مکاتبة و نامه نگارى و تلگراف زدن به بزرگان و علماى سراسر کشور نموده و نامه‏اى سرگشاده در روزنامه محلى یزد منتشر مى‏کند و کلیه هیئت‏هاى مذهبى و اصناف شهر یزد را دعوت نموده و بر علیه حکومت یزد بسیج مى‏کند. با اقدامات مرحوم وزیرى ده تن از وکلاى مبرز و طراز اوّل دادگسترى‏تهران وکالت از پرونده مذکور را در دادگاه بر عهده گرفته و با دخالت مستقیم مرحوم آیت الله العظمی بروجردى، حکم به مجازات قاتلین داده مى‏شود و قاتلین در میدان امیر چخماق یزد در ملاء عام اعدام شده و هواداران آنها نیز مجبور به مهاجرت دائمى از این شهر مى‏شوند.


 منبع: پایگاه خبری و اطلاع رسانی جماران

تهیه و تنظیم: جواددلاوری، گروه حوزه علمیه تبیان