مسئولین مواظب باشند!
لازمه تحقق کرامت انسانی وجود برابری و مساوات میان تمامی مردم است. امام علی (علیه السلام) در این باره میفرمایند: «همه موجودات سنگین و سبک، بزرگ و کوچک، نیرومند و ضعیف، در اصول حیات و هستی یکسانند».[1]
به اعتقاد امیرالمۆمنان؛ اولین فرد یا گروهی که باید به برابری انسانها اعتقاد داشته باشد و برای تحقق آن گام بردارد، حاکمان و نخبگان سیاسی جامعه هستند. ایشان در نامه خود خطاب به مالک اشتر چنین توصیه میکنند: «مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده، با همه دوست و مهربان باش، مبادا هرگز چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی؛ زیرا مردم دو دستهاند: دستهای برادر دینی تو و دسته دیگر همانند تو در آفرینش میباشند».[2]
همه انسانها برابر آفریده شدهاند و قوم و قبیله، نسب، رنگ پوست، شرایط اقلیمی و حتی دین و مذهب، هیچ تأثیری در ماهیت انسانی ندارد. اولین فرد یا گروهی که باید به این اصل اعتقاد داشته باشد و برای تحقق آن گام بردارد، حاکمان و نخبگان سیاسی جامعه هستند.
خلقت واحد اقتضای آن دارد که افراد ذاتاً دارای جایگاه و منزلتی مساوی و برابر باشند. تمایزاتی از قبیل نژاد، زبان، جنسیت و ... به هیچ وجه نمیتواند خدشهای به این منزلت وارد سازد. این یکساننگری به انسانها از جنبههای مختلف قابل دقت است:
تساوی در برابر حق
امام علی (علیه السلام) در این باره خطاب به یکی از فرماندهان لشکر خود در نامه 59 نهج البلاغه مینویسند: «زمامداری که در گرایش عاطفی به دوگانگی دچار آید، بسا باشد که همین گرایش از عدالت بازش دارد. پس مییابد که در رابطه با حق، تمامی مردم را یکسان بنگری».
در جای دیگر میفرمایند: «حق را در هر کجا و در مورد هر کس که بایسته بود ـ دور یا نزدیک ـ اجرا کن».[3]
تساوی در بهرهمندی از بیت المال
در بعد اقتصادی نیز باید مانند سایر جهات، امکانات به طور مساوی توزیع شوند. بیت المال و اموال عمومی از آن همه افراد جامعه است و در برخورداری از آن نباید تفاوتی وجود داشته باشد.
اساساً یکی از انگیزههای اصلی پذیرش حکومت و مسئولیت نزد امیرالمۆمنان (علیه السلام) تعدیل ثروت و اجرای عدالت اقتصادی بود. آن حضرت (علیه السلام) در این باره میفرمایند: «و اگر نبود که خداوند از عالمان تعهد گرفته بود، تا بر سیری ظالم و گرسنگی مظلوم صبر نکنند، افسار شتر خلافت را بر کوهانش میگذاشتم».
قرآن برای حفظ کرامت انسان، نگرش طبقاتی را نفی میکند و آن را با کرامت انسان ناساگار دانسته و همواره توصیه میکند که انسانها از این نگرش دست بردارند زیرا عزت انسان سرکوب و لگدمال میشود و همواره عدهای از مردم خود را در برابر عدهای دیگر خوار و کوچک میبینند. در جامعه طبقاتی، تودههای انسانی به عنوان افراد پست و رذل به شمار میآیند و یکی از عوامل گریز اشراف از پذیرش دین الهی، آن بود که همان تودهها به این دین روی میآوردند
علی (علیه السلام) اموال بیت المال را به طور مساوی تقسیم میکردند و در این جهت، بین سیاه و سفید، رئیس و مرئوس فرقی نمیگذاشتند و میفرمودند: «از آدم ابو البشر فرزندی به عنوان غلام یا کنیز متولد نگردید. تمام فرزندان او از روز نخست، آزاده بودند، ... اکنون قدری از اموال نزد من است و من در میان سفید و سیاه، برده و آزاد فرق نخواهم گذاشت و آن را به طور مساوی تقسیم میکنم».
نفی نگرش طبقاتی
قرآن برای حفظ کرامت انسان، نگرش طبقاتی را نفی میکند و آن را با کرامت انسان ناساگار دانسته و همواره توصیه میکند که انسانها از این نگرش دست بردارند زیرا عزت انسان سرکوب و لگدمال میشود و همواره عدهای از مردم خود را در برابر عدهای دیگر خوار و کوچک میبینند. در جامعه طبقاتی، تودههای انسانی به عنوان افراد پست و رذل به شمار میآیند و یکی از عوامل گریز اشراف از پذیرش دین الهی، آن بود که همان تودهها به این دین روی میآوردند.
این نوع نگرش طبقاتی با کرامت انسان سازگاری ندارد و ادیان معمولاً با آن برخورد داشتند و به همین جهت پیروان نخستین ادیان الهی تودههای محرومی بودند که در سایه نگرش طبقاتی، کرامت انسانی آنها خرد شده بود و در دین الهی بازیابی آن را میجستند.
امام علی (علیه السلام) در این باره خطاب به یکی از فرماندهان لشکر خود در نامه 59 نهج البلاغه مینویسند: «زمامداری که در گرایش عاطفی به دوگانگی دچار آید، بسا باشد که همین گرایش از عدالت بازش دارد. پس مییابد که در رابطه با حق، تمامی مردم را یکسان بنگری»
امیر المۆمنان (علیه السلام) در مواجهه با تهیدستان و اقشار پاییندست جامعه چنین میفرمایند: «سپس خدا را! خدا را! در خصوص طبقات پایین و محروم جامعه، كه هیچ چارهای ندارند، [و عبارتند] از زمین گیران، نیازمندان، گرفتاران، دردمندان. همانا در این طبقه محروم گروهی خویشتنداری كرده، و گروهی به گدایی دست نیاز بر میدارند، پس برای خدا پاسدار حقّی باش كه خداوند برای این طبقه معیّن فرموده است: بخشی از بیت المال، و بخشی از غلّههای زمینهای غنیمتی اسلام را در هر شهری به طبقات پایین اختصاص ده، زیرا برای دورترین مسلمانان همانند نزدیكترین آنان سهمی مساوی وجود دارد و تو مسئول رعایت آن میباشی. مبادا سرمستی حكومت تو را از رسیدگی به آنان باز دارد، كه هرگز انجام كارهای فراوان و مهم عذری برای ترك مسئولیّتهای كوچكتر نخواهد بود. همواره در فكر مشكلات آنان باش، و از آنان روی بر مگردان، به ویژه امور كسانی را از آنان بیشتر رسیدگی كن كه از كوچكی به چشم نمیآیند و دیگران آنان را كوچك میشمارند و كمتر به تو دسترسی دارند. برای این گروه، از افراد مورد اطمینان خود كه خدا ترس و فروتنند فردی را انتخاب كن، تا پیرامونشان تحقیق و مسائل آنان را به تو گزارش كنند. سپس در رفع مشكلاتشان به گونهای عمل كن كه در پیشگاه خدا عذری داشته باشی، زیرا این گروه در میان رعیّت بیشتر از دیگران به عدالت نیازمندند، و حق آنان را به گونهای بپرداز كه در نزد خدا معذور باشی، از یتیمان خردسال، و پیران سالخورده كه راه چارهای ندارند. و دست نیاز بر نمیدارند، پیوسته دلجویی كن كه مسئولیّتی سنگین بر دوش زمامداران است، اگر چه حق، تمامش سنگین است امّا خدا آن را بر مردمی آسان میكند كه آخرت میطلبند، نفس را به شكیبایی وا میدارند، و به وعدههای پروردگار اطمینان دارند. پس بخشی از وقت خود را به كسانی اختصاص ده كه به تو نیاز دارند، تا شخصا به امور آنان رسیدگی كنی، و در مجلس عمومی با آنان بنشین و در برابر خدایی كه تو را آفریده فروتن باش، و سربازان و یاران و نگهبانان خود را از سر راهشان دور كن تا سخنگوی آنان بدون اضطراب در سخن گفتن با تو گفتگو كند».[4]
پی نوشت ها :
[1]. نهج البلاغه، ص 270.
[2]. نهج البلاغه، ص 426.
[3]. نهج البلاغه، ص 123.
[4]. نهج البلاغه، ص 438.
بخش نهج البلاغه تبیان
برگرفته از: پایان نامه کارشناسی ارشد، حرمت و کرامت انسان در سیره معصومین (علیهم السلام)، آمنه اسفندیاری