تبیان، دستیار زندگی
روشن است‌كه منظور این ‌آیه از ركوع و سجده، تنها، ركوع و سجده نماز نیست. بلكه منظور، خضوع در برابر خداست. یعنی، برای رسیدن به خوشبختی واقعی، باید در تمام شۆون زندگی، خاضع و فرمانبردار حق بود و بس....
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : خسرو داودی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بندگان، خوشبختان عالَم

بندگان، خوشبختان عالَم

مقدمه:

می دانیم که شروع روز دانش آموزان با یک برنامه صبحگاهی مناسب علاوه بر پرورش روح معنوی دانش آموزان، در بالا بردن سطح آموزشی آن ها از لحاظ یادگیری تاثیرگذار است.

به عنوان مثال اگر معلم پرورشی مدرسه بتواند هر هفته یک کلاس را برای برگزاری برنامه های صبحگاه مدرسه انتخاب و هدایت نماید:

اول: تمام دانش آموزان طبق استعداد خود در امور و انجام برنامه ها مشارکت می نمایند.

دوم: طبق ایام اله برای پیدا کردن مطالب مناسب روز اجرای برنامه به دنبال مطالبی از قبیل شعر، مقاله، طنز و غیره هستند.

سوم: مراسم آغازین مدرسه از یکنواخت بودن و احیاناً خسته کننده بودن به پویایی و سرشار بودن تبدیل می شود.

یکی از کارهایی که در اکثر مدارس کشور عزیزمان انجام می شود، خواندن آیاتی از قرآن مجید می باشد، در این زمینه چنان چه دانش آموزان بتوانند علاوه بر شنیدن آیات، با مفاهیم متعالی این معجزه الهی آشنا شوند، بی شک به هدف والای نزول وحی رهنمون گشته ایم.

در این راستا، مرکز یادگیری جهت غنی سازی برنامه های صبحگاه مدارس، به بررسی و تفسیر برخی از آیات قرآن پرداخته است. در این قسمت سعی شده، تفسیر به زبان ساده و قابل درک برای دانش آموزان ارائه گردد.

در این مقاله آیات سوره حج، مورد بررسی قرار می گیرد...

شش آیه پایانی سوره ی حج از صفحه ی 341، مربوطه توسط یکی از دانش آموزان قرائت شود.

شما می توانید برای شنیدن فایل صوتی آیات این صفحه کلیک نمایید.

جهت دریافت  فایل صوتی آیات فوق، کلیک کنید.

از میان شش آیه پایانی سوره حج از صفحه 341 كه جزء هفدهم قرآن را نیز به پایان می‌رسانند، خداوند پس از سخن پیرامون برنامه‌های غلط مشركان و نیز اشاره به مسۆولیّت فرشتگان و پیامبران(ع) در ابلاغ پیام خدا و مراقبت‌های ویژه خداوند نسبت به‌آنان، در پنجمین‌آیه این صفحه، دستور بسیار مهمّی به افراد باایمان می‌دهد.

آیه 77 می‌فرماید: «ای اهل ایمان، اگر می‌خواهید مُفلح و رستگار شوید، بندگی‌كرده و به ركوع و سجده درآیید».

روشن است‌كه منظور این ‌آیه از ركوع و سجده، تنها، ركوع و سجده نماز نیست. بلكه منظور، خضوع در برابر خداست. یعنی، برای رسیدن به خوشبختی واقعی، باید در تمام شۆون زندگی، خاضع و فرمانبردار حق بود و بس. هركه هستیم، ازكارگر وكاسب و طبیب، تفاوتی نمی‌كند؛ باید خاضع بود. خدا را بشناسیم و بر خود حاكم و ناظر ببینیم؛ قیامت را باوركنیم. در این‌صورت است‌كه اگر عمل‌كنیم، رستگار می‌شویم. بنابراین، از ما خضوع و پیروی خواسته‌اند. چنان‌كه قرآن درآیه‌ای دیگر می‌فرماید: آنان‌كه از رسول پیروی می‌كنند،آنان،آری همانان رستگارند.

بندگان، خوشبختان عالَم

جمله‌ای نیز از مولاالمتّقین، امام امیرالمۆمنین، علی(ع) در نهج‌ البلاغه ‌آمده ‌است‌ كه می‌فرماید: من این‌مقامات عالی كه دارم، به‌خاطر پیروی از رسول دارم. و گرنه، از خود چیزی ندارم.

من، آن ‌چنان دنبال پیامبر بودم‌ كه مثل بچّه ‌شتری ‌كه همیشه به‌دنبال مادرش است و از مادر تغذیه می‌شود، من نیز دنبال پیامبر بودم و از او تغذیه می‌شدم.

من هنوز نوجوانی بیش نبودم ‌كه در میدان‌های جنگ، گردنكشان عرب را سركوب‌ كردم و شاخ‌های‌ آن ها را در هم شكستم. ولی من با این همه عظَمت، نسبت به پیامبر مانند بچّه‌ای بودم به‌دنبال مادرش. هر جا او می‌رفت، من نیز می‌رفتم؛ در سفر، در حَضَر، در كوه حرا. و هرچه اكنون دارم، از بركات او دارم. من بنده‌ای از بندگان محمّد(ص) هستم.

از حضرت عیسی(ع) نقل شده‌است‌ كه به اصحابش فرمود: بعد از من، پیامبر خاتم خواهد آمد كه من حتّی لایق‌ آن نیستم ‌كه بند كفش او را ببندم.

این‌جمله، جلالت و عظمت روح حضرت روح‌الله را نشان می‌دهد كه واقعیّت خود را در عالَم درك‌ كرده و خضوع در مقابل حق را اظهار نموده و به مطلوبش رسیده‌است. لذا رسول‌اكرم(ص) وقتی می‌خواهد علی(ع) را با همه عظمتش به‌عنوان جانشین خویش معرّفی ‌كند، می‌فرماید: خاصِفُ‌النَّعل، یعنی وصله‌كننده كفش پیغمبر(ص). زیرا پیامبراكرم(ص) در شرایط مختلف، هر بار به‌نحوی امام(ع) را معرّفی می‌فرمود. روزی امام(ع) با رسول‌اكرم(ص) در جمعی نشسته‌بودند.

پیامبر(ص) فرمود: كسی در میان شماست‌ كه بعد از من، به تأویل قرآن مقاتله می‌كند و متمّمِ‌ كار من خواهد بود. هر یك از افراد حاضر، بر خود تطبیق می‌كردند. فرمود: نه؛ وَلكنَّهُ خاصفُ‌النَّعل؛ جانشین من، آن‌ كسی است ‌كه ‌كفش مرا وصله می‌زند. نگاه‌كردند؛ دیدند علی(ع) درگوشه‌ای نشسته و كفش پیامبر(ص) را وصله می‌زند.

ازآن‌ همه ‌القاب و شۆونی‌ كه مولا(ع) دارد، پیامبر(ص) در این ‌جا، انگشت روی این‌خصوصیّت او گذاشته و او را به عنوان خاصفُ‌النَّعل معرّفی فرموده‌است. در واقع، پیامبر(ص) می‌خواهد گوشه‌ای از این‌ حقیقت را نشان بدهد و این‌سر را فاش سازدكه بدانیدآن‌كسی‌كه از خود خالی شود، مالامال از حقیقت می‌شود. آن‌كه از خود پر است، از حقیقت خالی می‌شود. آن‌كسی می‌تواند با روح نبی(ص) اتّحاد پیدا كند و در لسان خدا، نَفْسُ‌النَّبی و جان پیامبر(ص) معرّفی شودكه تعیّن را از دست بدهد و به‌قول پیغمبر(ص)، استقلال و تعیّن ندارد و خاصفُ‌النَّعل است. وگرنه،آدم تعیّن‌دار، هرگز موجود دیگر را به خود راه نمی‌دهد و به او هم راه پیدا نمی‌كند و در حدّ خودش همیشه ناقص باقی می‌مانَد. لذا فرموده‌اند: تواضع و فروتنی، دری از درهای بهشت است.

بندگان، خوشبختان عالَم

خضوع در مقابل حق، راه ترقّی و پرواز است. و لذا علیّ‌امیر، از آن‌ نظر كه تعیّن و استقلال خویش را در جنب پیامبر(ص) از دست داد و خاصفُ‌النَّعل نبی شد، امیر شد و پا بر سر عالَم نهاد. چون او مانند كودك، دنبال پیغمبر(ص) می‌رفت و از او تغذیه می‌شد. لذا خودش پدری بزرگ شد و تمام عالم را هم چون ‌كودكی به‌دنبال می‌كشد.

حال، اگر ما سایه‌وار دنبال علی(ع) می‌رویم، از آن ‌جهت است‌كه علی(ع) نیز سایه‌وار دنبال پیغمبر(ص) رفته و سایه بر سر عالم افكنده‌است.

علی ای همای رحمت، تو چه ‌آیتی خدا را؟

كه به ماسوی فكندی همه سایه هما را

آیا آن ‌كه ‌آن‌قدر تعینّش را از دست داده‌ كه نزد پیغمبر(ص) خاصفُ‌النَّعل او شده، باید جانشین پیامبر(ص) شود یا آن‌كسی ‌كه با كمال وقاحت‌كنار بستر پیامبر(ص) وقتی ایشان دستور داد: دوات بیاورید تا بنویسم،گفت: إنَّ‌الرَّجُلَ لَیَهجُر او را رها كنید؛ هذیان می‌گوید! عجیب است! این‌مطلب را درباره ی كسی می‌گوید كه خدا درباره‌اش در قرآن‌ كریم فرموده ‌بود: پیامبر، از روی هوای خود حرف نمی‌زند. ولی اوگفت: لَیَهجُر؛ هذیان می‌گوید.

ما خدا را شاكریم ‌كه خدا همین ‌مقدار به ما لطف و عنایت فرموده‌ كه هم در مقابل پیامبراكرم(ص) در حدّ خودمان خضوع داریم و هم مولایمان علیّ‌امیر(ع) را تاج سر خویش قرار داده‌ایم و قلب ما كانون حبّ علی است.


مرکز یادگیری سایت تبیان

تهیه: علی هندی - ویراستار: سید علی مرتضوی