تبیان، دستیار زندگی
مخالفان را (کسانى که فرمان تو را در مقابله با لشکریان طلحه و زبیر پذیرا نیستند) نصیحت کن. اگر به سایه اطاعت باز گردند (و تسلیم فرمان تو شوند) این همان چیزى است که ما دوست داریم (و از آنها مى خواهیم) و اگر حوادث، آنان را به سوى اختلاف و عصیان کشاند به کمک
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اقدامات شورشیان جنگ جمل

جمل


عصیان و سرکشى و مخالفت، همچون آفتاب سوزان است و اطاعت و تسلیم در برابر فرماندهان عدل، سایه لذت بخشى است که به جامعه آرامش مى دهد.


مرحوم شیخ مفید در کتاب الجَمَل نوشته است چنین بود:

«بعد از قتل عثمان و بیعت عامه مردم با امیر  مۆمنان على(علیه السلام) هنگامى که طلحه و زبیر به اهداف خود که خلافت (یا لا اقل امارت بخشى از جهان اسلام بود)، نرسیدند، از مدینه به سمت مکّه حرکت کردند و در مکّه عبدالله بن زبیر را نزد عایشه فرستادند که به او بگوید امیر المۆمنین عثمان مظلوم کشته شد و على بن ابى طالب امور مردم را قبضه کرد و به وسیله سفیهانى که قتل عثمان را بر عهده گرفتند بر همه چیز غلبه یافت و ما از این مى ترسیم که مفاسدى از این طریق در جهان اسلام پیدا شود. اگر مصلحت مى بینى در سفر به بصره همراه ما باش امید است خداوند به وسیله تو اختلاف این امّت را التیام بخشد و شکاف میان آنها را پر کند و پراکندگى آنها را بر طرف سازد و امورشان را بدین طریق اصلاح نماید.

عبدالله نزد عایشه آمد و پیام را رساند. عایشه در ابتدا امتناع ورزید سپس فرداى آن روز موافقت خود را اعلام کرد هنگامى که طلحه و زبیر به اتفاق عایشه و گروه شورشیان به بصره رسیدند عثمان بن حنیف فرماندار امیر  مۆمنان على(علیه السلام)در بصره نامه اى براى آن حضرت نوشت و آن حضرت را در جریان امور گذاشت حضرت نامه مورد بحث را مرقوم داشت و براى عثمان بن حنیف فرستاد و دستور داد به اتفاق گروه وفاداران به امام(علیه السلام) از اهالى بصره در مقابل مخالفان بایستند».(1)

فإِنْ عَادُوا إِلَى ظِلِّ الطَّاعَةِ فَذَاکَ الَّذِی نُحِبُّ، وَإِنْ تَوَافَتِ الاُْمُورُ بِالْقَوْمِ إِلَى الشِّقَاقِ وَالْعِصْیَانِ فَانْهَدْ بِمَنْ أَطَاعَکَ إِلَى مَنْ عَصَاکَ، وَاسْتَغْنِ بِمَنِ انْقَادَ مَعَکَ عَمَّنْ تَقَاعَسَ عَنْکَ، فَإِنَّ الْمُتَکَارِهَ مَغِیبُهُ خَیْرٌ مِنْ مَشْهَدِهِ، وَقُعُودُهُ أَغْنَى مِنْ نُهُوضِهِ؛مخالفان را (کسانى که فرمان تو را در مقابله با لشکریان طلحه و زبیر پذیرا نیستند) نصیحت کن. اگر به سایه اطاعت باز گردند (و تسلیم فرمان تو شوند) این همان چیزى است که ما دوست داریم (و از آنها مى خواهیم) و اگر حوادث، آنان را به سوى اختلاف و عصیان کشاند به کمک کسانى که از تو اطاعت مى کنند با کسانى که از تو نافرمانى مى کنند پیکار کن و با کسانى که مطیع اند از کسانى که سستى مىورزند خود را بى نیاز ساز; زیرا سست عنصران و کسانى که از جنگ با دشمن کراهت دارند غیبت شان بهتر از حضورشان است و قعود آنها از جنگ، از قیامشان کارسازتر است. اکنون به شرح نامه مى پردازیم.

تفاوت شقاق و عصیان در این است که شقاق به معناى جدایى است و عصیان و نافرمانى چیزى فراتر از جدایى است

امام(علیه السلام) مى فرماید: «مخالفان را (کسانى که فرمان تو را در مقابله با لشکریان طلحه و زبیر پذیرا نیستند) نصیحت کن اگر به سایه اطاعت باز گردند (و تسلیم فرمان تو شوند) این همان چیزى است که ما دوست داریم (و از آنها مى خواهیم) و اگر حوادث، آنان را به سوى اختلاف و عصیان کشاند با کمک کسانى که از تو اطاعت مى کنند با کسانى که نافرمانى تو را مى کنند پیکار کن و با کسانى که مطیع اند از کسانى که سستى مىورزند خود را بى نیاز ساز»; (فَإِنْ عَادُوا إِلَى ظِلِّ الطَّاعَةِ فَذَاکَ الَّذِی نُحِبُّ، وَإِنْ تَوَافَتِ(2) الاُْمُورُ بِالْقَوْمِ إِلَى الشِّقَاقِ الْعِصْیَانِ فَانْهَدْ(3) بِمَنْ أَطَاعَکَ إِلَى مَنْ عَصَاکَ وَاسْتَغْنِ بِمَنِ انْقَادَ مَعَکَ عَمَّنْ تَقَاعَسَ(4) عَنْکَ).

تعبیر به «ظِلِّ الطَّاعَةِ» (سایه اطاعت) تعبیر لطیفى است و اشاره به این دارد که عصیان و سرکشى و مخالفت، همچون آفتاب سوزان است و اطاعت و تسلیم در برابر فرماندهان عدل، سایه لذت بخشى است که به جامعه آرامش مى دهد.

تفاوت شقاق و عصیان در این است که شقاق به معناى جدایى است و عصیان و نافرمانى چیزى فراتر از جدایى است.

آن گاه امام(علیه السلام) در پایان این نامه اشاره به دلیل دستور خود پرداخته مى فرماید: «زیرا سست عنصران و کسانى که از جنگ با دشمن کراهت دارند غیابشان بهتر از حضورشان است و قعود آنها از جنگ از قیامشان کارسازتر است»; (فَإِنَّ الْمُتَکَارِهَ(5) مَغِیبُهُ(6) خَیْرٌ مِنْ مَشْهَدِهِ، وَقُعُودُهُ أَغْنَى مِنْ نُهُوضِهِ).

این همان چیزى است که قرآن مجید نیز درباره گروهى از منافقان در سوره توبه اشاره کرده، مى فرماید: «(لَوْ خَرَجُوا فِیکُمْ مَّا زَادُوکُمْ إِلاَّ خَبَالا وَلاََوْضَعُوا خِلاَلَکُمْ یَبْغُونَکُمُ الْفِتْنَةَ); اگر آنها همراه شما (به سوى میدان جهاد) خارج مى شدند جز اضطراب و تردید و فساد، چیزى بر شما نمى افزودند و به سرعت در بین شما به فتنه انگیزى (و ایجاد تفرقه و نفاق) مى پرداختند».(7)

پی نوشت ها :

1 . الجمل، ص 122.

2 . «توافت» از ریشه «وفا» گرفته شده و به معناى دست به دست هم دادن و گرد هم آمدن است و منظور در جمله بالا این است که اگر حوادث دست به دست هم بدهد و مخالفان را به ادامه سرکشى وادارد.

3 . «انهد» صیغه امر است از ریشه «نهود» به معناى برآمدن و برخاستن براى انجام کارى است.

4 . «تقاعس» از ریشه «قعس» بر وزن «فحص» و به معناى کندى کردن، شانه خالى کردن و عقب نشینى نمودن از انجام کار یا نبرد است.

5 . «المتکاره» به معناى کسى است که راضى به انجام کارى نیست و از انجام آن خشمگین است. از ریشه کراهت گرفته شده است.

6 . «مغیبه» واژه «مغیب» و «مشهد» که بعد از آن آمده، مصدر میمى است و به معناى غیبت و حضور است.

7 . توبه، آیه 47.

بخش نهج البلاغه تبیان


منبع : سایت آیت الله مکارم شیرازی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.