تبیان، دستیار زندگی
تكامل یا سقوط ملّت ها با ارزش‏هاى اخلاقى ارتباط تنگاتنگ دارد، زیرا پیمودن راه كمال بدون ارزش‏هاى اخلاقى ممكن نیست، و آینده‏سازى، و پیدایش تحولاّت شگرف اجتماعى، سیاسى، بى‏آنكه آینده‏سازان متحوّل گردند، و در یك بازسازى درونى دچار تحولاّت اخلاقى شوند، امكان
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقش ارزش‏هاى اخلاقى در تكامل و سقوط ملت‏ها


تكامل یا سقوط ملّت ها با ارزش‏هاى اخلاقى ارتباط تنگاتنگ دارد، زیرا پیمودن راه كمال بدون ارزش‏هاى اخلاقى ممكن نیست، و آینده‏سازى، و پیدایش تحولاّت شگرف اجتماعى، سیاسى، بى‏آنكه آینده‏سازان متحوّل گردند، و در یك بازسازى درونى دچار تحولاّت اخلاقى شوند، امكان نخواهد داشت.

اخلاق

راه صلاح و فلاح را بدون چراغ همواره روشن اخلاق نمى‏شود سپرى كرد و به مراحل نهائى تكامل دست یافت.

اگر انسانى یا ملّت هایى پیروز گردیدند، و به اوج قلّه كمال رسیدند، جان و جهان را دگرگون كردند، و استقلال و آزادى خود را رنگ جاودانه زدند، همه آن پیشرفت ها، پروازها، موفقیّت ها، در سایه ارزش‏هاى اخلاقى بود.

با راستگوئى و ایثارگرى، با وفادارى و احترام متقابل، با جهاد و پیكار، با صداقت و سلامت، توانستند هم نظم اجتماعى را تحقّق بخشند و هم نظم سیاسى در جامعه انسانى مستقر سازند.

حضرت امیرالمۆمنین علیه‏السلام فرمود:

«وَاعْلَمُوا عِبَادَ اللّه‏ِ أَنَّ الْمُتَّقِینَ ذَهَبُوا بِعَاجِلِ الدُّنْیَا وَآجِلِ الاْآخِرَةِ، فَشَارَكُوا أَهْلَ الدُّنْیَا فِی دُنْیَاهُمْ، وَلَمْ یُشَارِكُوا أَهْلَ الدُّنْیَا فِی آخِرَتِهِمْ؛ سَكَنُوا الدُّنْیَا بِأَفْضَلِ مَا سُكِنَتْ، وَأَكَلُوهَا بِأَفْضَلِ مَا أُكِلَتْ، فَحَظُوا مِنَ الدُّنْیَا بِمَا حَظِیَ بِهِ الْمُتْرَفُونَ، وَأَخَذُوا مِنْهَا مَا أَخَذَهُ الْجَبَابِرَةُ الْمُتَكَبِّرُونَ.

ثُمَّ انْقَلَبُوا عَنْهَا بِالزَّادِ الْمُبَلِّغِ؛ وَالْمَتْجَرِ الرَّابِحِ. أَصَابُوا لَذَّةَ زُهْدِ الدُّنْیَا فِی دُنْیَاهُمْ، وَتَیَقَّنُوا أَنَّهُمْ جِیرَانُ اللّه‏ِ غَدا فِی آخِرَتِهِمْ. لاَ تُرَدُّ لَهُمْ دَعْوَةٌ، وَلاَ یَنْقُصُ لَهُمْ نَصِیبٌ مِنْ لَذَّةٍ؛

آگاه باشید، اى بندگان خدا، پرهیزكاران از دنیاى زودگذر به سلامت گذشتند و آخرت جاودانه را گرفتند، با مردم دنیا در دنیاشان شریك گشتند، امّا مردم دنیا در آخرت آن‏ها شركت نكردند، پرهیزكاران در بهترین خانه‏هاى دنیا سكونت كردند، و بهترین خوراك‏هاى دنیا را خوردند، و همان لذّت‏هایى را چشیدند كه دنیاداران چشیده بودند، و از دنیا بهره گرفتند آنگونه كه سركشان و متكبّران دنیا بهرمند بودند.

سپس از این جهان با زاد و توشه فراوان، و تجارتى پُر سود، به سوى آخرت شتافتند، لذّت پارسایى در ترک حرام دنیا را چشیدند، و یقین داشتند در روز قیامت ازهمسایگان خدایند، جایگاهى كه هرچه درخواست كنند، داده مى‏شود، و هرگونه لذّتى در اختیارشان قرار دارد.»(1)

ملّتى كه در حال پیمودن راه استقلال و كمال است باید، به ارزش‏ها توجّه لازم داشته، و از رشد و رونق ضد ارزش‏ها نگران باشد، و با تمام تلاش در ریشه كن نمودن آن همّت گمارد

و هر گاه كه ملّتى یا ملّت هایى، آلوده شدند، به انحراف كشیده شدند، انواع زشتى‏ها و بیمارى‏هاى اخلاقى در آن‏ها راه یافت، ضد ارزش‏ها در جامعه‏شان رونق گرفت، سُست گردیده و سقوط كردند.

امام على علیه‏السلام فرمود:

«فَاعْتَبِرُوا بِحَالِ وَلَدِ إِسْمَاعِیلَ وَبَنِی إِسْحَاقَ وَبَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ. فَمَا أَشَدَّ اعْتِدَالَ الاْءَحْوَالِ، وَأَقْرَبَ اشْتِبَاهَ الاْءَمْثَالِ! تَأَمَّلُوا أَمْرَهُمْ فِی حَال تَشَتُّتِهِمْ وَتَفَرُّقِهِمْ، لَیَالِیَ كَانَتِ الاْءَكَاسِرَةُ وَالْقَیَاصِرَةُ أَرْبَابا لَهُمْ، یَحْتَازُونَهُمْ عَنْ رِیفِ الاْآفَاقِ، وَبَحْرِ الْعِرَاقِ، وَخُضْرَةِ الدُّنْیَا، إِلَى مَنَابِتِ الشَّیْحِ، وَمَهَافِی الرِّیحِ، وَنَكَدِ الْمَعَاشِ، فَتَرَكُوهُمْ عَالَةً مَسَاكِینَ إِخْوَانَ دَبَرٍ وَوَبَرٍ، أَذَلَّ الاْءُمَمِ دَارا، وَأَجْدَبَهُمْ قَرَارا، لاَ یَأْوُونَ إِلَى جَنَاحِ دَعْوَةٍ یَعْتَصِمُونَ بِهَا، وَلاَ إِلَى ظِلِّ أُلْفَةٍ یَعْتَمِدُونَ عَلَى عِزِّهَا. فَالاْءَحْوَالُ مُضْطَرِبَةٌ، وَالاْءَیْدِی مُخْتَلِفَةٌ، وَالْكَثْرَةُ مُتَفَرِّقَةٌ؛ فِی بَلاَءِ أَزْلٍ، وَأَطْبَاقِ جَهْلٍ!؛

از حالات زندگى فرزندان اسماعیل پیامبر، و فرزندان اسحاق پیامبر، فرزندان اسراییل «یعقوب» (كه درود بر آنان باد) عبرت گیرید، راستى چقدر حالات ملّت‏ها با هم یكسان، و در صفات و رفتارشان با یكدیگر همانند است.

در احوالات آن‏ها روزگارى كه از هم جدا و پراكنده بودند اندیشه كنید، زمانى كه پادشاهان كسرى و قیصر بر آنان حكومت مى‏كردند، و آن‏ها را از سرزمین‏هاى آباد، از كناره‏هاى دجله و فرات، و از محیط‏هاى سرسبز و خرّم دور كردند، و به صحراهاى كم گیاه، و بى‏آب و علف، محل وزش بادها، و سرزمین‏هایى كه زندگى در آنجاها مشكل بود تبعید كردند، آنان را در مكان‏هاى نامناسب، مسكین و فقیر، هم‏نشین شتران ساختند، خانه‏هاشان پست‏ترین خانه ملّت‏ها، و سرزمین زندگیشان خشك ترین بیابان‏ها بود، نه دعوت حقّى وجود داشت كه به آن روى آورند و پناهنده شوند، و نه سایه ألفتى وجود داشت كه در عزّت آن زندگى كنند، حالات آن‏ها دگرگون، و قدرت آن‏ها پراكنده، و جمعیّت انبوهشان متفرّق بود، در بلایى سخت، و در جهالتى فراگیر فرو رفته بودند، دختران را زنده به گور، و بت‏ها را پرستش مى‏كردند، و قطع رابطه با خویشاوندان، و غارتگرى‏هاى پیاپى در میانشان رواج یافته بود.»(2)

آگاه باشید، اى بندگان خدا، پرهیزكاران از دنیاى زودگذر به سلامت گذشتند و آخرت جاودانه را گرفتند، با مردم دنیا در دنیاشان شریك گشتند، امّا مردم دنیا در آخرت آن‏ها شركت نكردند، پرهیزكاران در بهترین خانه‏هاى دنیا سكونت كردند، و بهترین خوراک‏هاى دنیا را خوردند، و همان لذّت‏هایى را چشیدند كه دنیاداران چشیده بودند، و از دنیا بهره گرفتند آنگونه كه سركشان و متكبّران دنیا بهرمند بودند

بنابراین، ملّتى كه در حال پیمودن راه استقلال و كمال است باید، به ارزش‏ها توجّه لازم داشته، و از رشد و رونق ضد ارزش‏ها نگران باشد، و با تمام تلاش در ریشه كن نمودن آن همّت گمارد.

زیرا كه بى‏تفاوت بودن نسبت به ارزش‏ها و ضد ارزش‏ها، قدم‏هاى آغازین سقوط است كه امیرالمۆمنین علیه‏السلام هشدار گونه نسبت به رهبران صالح و فاسد فرمود:

«فَإِنَّهُ لاَ سَوَاءَ، إِمَامُ الْهُدَى وَإِمَامُ الرَّدَى، وَوَلِیُّ النَّبِیِّ، وَعَدُوُّ النَّبِیِّ. وَلَقَدْ قَالَ لِی رَسُولُ اللّه‏ِ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

«إِنِّی لاَ أَخَافُ عَلَى أُمَّتِی مُۆْمِنا وَلاَ مُشْرِكا؛ أَمَّا الْمُۆْمِنُ فَیَمْنَعُهُ اللّه‏ُ بِإِیمَانِهِ، وَأَمَّا الْمُشْرِكُ فَیَقْمَعُهُ اللّه‏ُ بِشِرْكِهِ. وَلكِنِّی أَخَافُ عَلَیْكُمْ كُلَّ مُنَافِقِ الْجَنَانِ، عَالِمِ اللِّسَانِ، یَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ، وَیَفْعَلُ مَا تُنْكِرُونَ»؛

امام هدایتگر، و زمامدار گمراهى هیچگاه مساوى نخواهند بود، چنانكه دوستان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و دشمنانش برابر نیستند، پیامبر اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به من فرمود:

«بر امّت اسلام، نه از مۆمن و نه از مشرك هراسى ندارم، زیرا مۆمن را ایمانش بازداشته، و مشرك را خداوند به جهت شرك او نابود مى‏سازد، من بر شما از مرد منافقى مى‏ترسم كه درونى دو چهره، و زبانى عالمانه دارد، گفتارش دلپسند و رفتارش زشت و ناپسند است» (3)

پی نوشت ها:

1 ـ كتاب الغارات، ص 235 و 249؛ تحف العقول، ص 176 و 177؛ المجالس، ص 137؛ أمالى، ص 152 و 153؛ بشارة المصطفى، ص 52؛ مجموعه ورام، ص 62 و 489.

2 ـ كتاب الیقین، ص 196؛ فروع كافى، ج 4، ص 198 و 168 / ج 1، ص 219؛ من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 152؛ ربیع الابرار، ج 1، ص 113.

3 ـ نهج البلاغه، نامه 27/16.

بخش نهج البلاغه تبیان


منبع: سایت نهج نیوز،برگرفته از مبلغان / سال اول / شماره 11/ رمضان 1421 /ص 53-41.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.