از عاشقان تا عارفان
مخاطبهای شعر سهراب سپهری چه کسانی هستند؟!
سهراب سپهری از آن دست شاعرانی است که طیفهای مختلفی از مخاطبهای ادبیات، شعرهایش را دنبال میکنند. توفیقی که کمتر شاعری از میان معاصران به آن دست پیدا کرده است. گواه این ادعا چاپهای متعدد از آثار این شاعر در شکلهای مختلف از سوی ناشران متعدد است، شعرهای فریدون مشیری، مریم حیدرزاده در میان جوانان مورد توجه قرار میگیرد تا لابد سطرهایی از آن شعرهای لیریک را برای به هم گفتن بیابند!
اما سهراب این اقبال را دارد تا طیف مختلفی از مخاطبها با گرایشهای گاه ضد و نقیض شعرهایش را بخوانند. این موضوع لابد از اینجا ناشی میشود که سرودههای این شاعر از علاقهمندان به آموزههای عرفان مدرن تا طرفدارهای شعرهای عاشقانه و همچنین طرفدارهای سنت را در بر میگیرد. زیرا وی در شعرش به همه این وجوه به معنایی پرداخته است ولو اینکه قصدش از پرداختن به این مقولههای متنوع جذب مخاطب نبوده باشد اما به تعبیر مولانا چون که صد آمد نود هم پیش ماست؛ وقتی دامنه چالشهای وی با اجتماع، فرهنگ، امر معنوی، هستی، جهان مدرن و.. چنان متنوع است لابد طبیعی است که طیف مخاطبهای این شاعر و نقاش معاصر نیز این گونه متنوع باشد. همین موضوع از طرفی به دامن زدن مجادلهها بر سر شعر و شاعری سهراب سپهری تاثیر گذاشته است؛
از سالهای دهه 40 که رضا براهنی از وی به عنوان جوجه بودا یاد کرد تاکنون هستند همچنان افرادی با نوع نگاه خاص به ادبیات و تاکید بر کارکردگرایی که چندان توجهی به شعر سپهری نمیکنند اما این موضوع در گذر سالها و تغییر مشی و رویکرد نسلهای جدید سبب شده است شعرهای سپهری بیشتر از گذشته مورد توجه قرار گیرد. یعنی اگر شعرهای این شاعر مطالبات مشی انقلابیگری پدران را پاسخ نمیداد؛ اکنون نسل فرزندان- پسران و دخترانی- آمدند که رو به سوی اصلاحطلبی دارند و اینجاست که شعر سهراب سپهری با بخشهای متنوع و متعددی از مطالبات این نسل نورسیده اصلاحطلب ارتباط برقرار میکند. نسلی که در سه دهه اخیر آمدند و به بلوغ اجتماعی رسیدند دیگر در پی تحقق فردیت و شکل دادن زندگیشان به نحوی که میپسندند هستند و این دست مخاطبها بیشتر از هر شاعر دیگری میتوانند در آثار سهراب سپهری انتظارتشان را پیدا کنند.
در عینحال آن دست از مخاطبان جوانی که عمیقا دلمشغولیهای عرفانی - اخلاقی دارند، بازتاب بخشی از دغدغهها و چالشهایشان را در شعرهای سهراب سپهری جستوجو میکنند. همچنین کم نیستند شمار مخاطبان زیادی که دل در گروه آموزههای سنت دارند؛ دیندار هستند و از میان شاعران معاصر شعرهای سهراب سپهری را میخوانند. به واقع سهراب سپهری عرفان را با طبیعت آشتی میدهد و در عین حال به زندگی مخاطب خود معنا میبخشد.
میتوان از این میراث بهرههای معنوی برد یا به قول دکتر سروش دباغ سپهری با سنت عرفان خراسانی آشنایی خوبی داشت، در عین حال برخی از شعرهایش یادآور عرفان شرق دور و هایکوهای ژاپنی است. به توضیحی که جناب کامیار عابدی در کتاب «از مصاحبت آفتاب» آورده است، رد پای سنت عرفان خراسانی را میشود در آثار سپهری به وضوح نشان داد؛ از همینرو از باورمندان به سنت عرفان شیعی تا علاقهمندان به آموزههای عرفان ژاپنی هر کدام به فراخور چیزی را از سرودههایش برمیخورند و دوست میدارند.
اگر عرفان بخشی از سنت ستبر ما باشد که هست، سپهری از این حیث به سنت ما متصل است و کسانی که سنت را دوست دارند و دلی در گرو آن دارند، میتوانند به دیده عنایت در میراث سپهری بنگرند. همچنین این را هم باید در نظر گرفت که مخاطبان علاقهمند به شعرهای تغزلی و عاشقانه و همچنین طبیعتگرایانه به نوعی حظ خود را از سرودههای این شاعر میبرند. برخلاف شعرهای احمد شاملو که به تعبیر خودش بر اساس سفارش زمانه نوشت اکنون بخشی از آن دست سرودههای شاملو مگر در مقاطعی که هیجانی اجتماعی ظهور و بروز میکند؛ چندان مورد توجه قرار نمیگیرند، به واقع فصلهایی از سال و زندگی آدم ایرانی نیاز به بازخوانی شعرهای سیاسی - اجتماعی شاملو ندارد چندان به آن توجه نمیشود اما این موضوع درباره شعرهای سپهری و فروغ فرخزاد کمتر صادق است؛ هرچند این قیاس چندان دقیق نیست و قصد هم این نیست بر اساس این قیاس بخواهم به طور کلی آثار این دو شعر یعنی احمد شاملو و سهراب سپهری را ارزیابی کنم هرگز! یکی را بر صدر بنشانم و دیگری را خیر. مراد این است که به نسبت این چند دهه گذشته؛ نهتنها سرودههای سهراب سپهری مخاطبش را در گذر زمان از دست نداده بلکه بر شمار آنها افزوده شده است به دلایلی که شرح دادم و جریانهایی را نیز از طیفهای فکری مختلف به عنوان دوستداران شعر وی تبیین کردم.
می ماند در پایان بیاورم همانطور که سهراب سپهری در شعرش با دست دادن تلقی دیگر از عرفان در مناسبات متجددانه ایرانی باتوجه دادن ما به عرفان خاور دور؛ در شعرش این مهم را نیز رقم زد و عرفان شیعی خراسانی ایران را به خوانشها و تلقیهای دیگر از عرفان مرتبط کرد؛ دقیقتر بگویم بین دو جهان سنت و تجدد پلی در عرصه تجربه امر معنوی زد از همینرو آن دست کسانی که در تقابل و ضدیت با سنت نیستند ولی در پی بازسازی سنت هستند را میتوان ذیل عنوان مخاطبهای شعر سهراب سپهری آورد؛ جوهر این نگاه و رویکرد به مناسبات فرهنگی - اجتماعی ایران اصلاحطلبانه است.
منبع: اعتماد- حسن همایون