تبیان، دستیار زندگی
بیستم جمادی الثانی سال هشتم پیش از هجرت همان روزی است که خداوند هدیه ای بی بدیل به حبیب خود حضرت محمد صلی الله علیه و آله عطا کرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فاطمه زهرا (س) در کلام آیه الله وحید

فاطمه زهرا (س) در کلام آیه الله وحید
بیستم جمادی الثانی سال هشتم پیش از هجرت همان روزی است که خداوند هدیه ای بی بدیل به حبیب خود حضرت محمد صلی الله علیه و آله عطا کرد.

سالروز تولد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها یکی از برترین و پر فضیلت ترین ایام سال است.

سخن پیرامون شخصیت بی نظیر حضرت زهرا سلام الله علیها بسیار است و هر چه بگوییم و بنویسیم باز نخواهیم توانست حق مطلب را ادا نماییم.

در جهان مادی گرای غرب که زنان به یک کالای لوکس بدل گردیده اند ، معرفی ابعاد گوناگون شخصیت سیدة النساء العالمین می تواند بسیاری از زنان جهان را از فلاکت نجات دهد.

فقیه بزرگ ، مدافع حریم ولایت ، محب حضرت فاطمه سلام الله علیها ،حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی درباره شخصیت ام ابیها این گونه می فرماید:

هر شخصیتی معرفتش به دو امر است: یکی مبدأ دوم منتها.

روایات در مبدأ و منتهای صدیقه کبری محتاج به سند نیست؛ چون در حد تواتر اجمالی است، علاوه، مشتمل بر صحاح و موثقات است از منابع عصمت.

 ما به یک روایت اکتفا می کنیم که شیخ صدوق -اعلی الله مقامه- در معانی الاخبار ذکر کرده.

عن أبی عبدالله، عن آبائه علیهم السلام، قال رسول الله صلی الله علیه وآله: خلق نور فاطمة قبل أن یخلق الأرض والسماء ، مبدأ خلقت این است. مقدّم بر خلق تمام سماوات و ارضین و کهکشان ها و ثوابت و سیّارات، خلقت این قدّیسه عالم است.

آیا گوهر وجود او چه گوهری است؟ خلق نور فاطمة قبل أن یخلق الأرض والسماء . حالا آن قبل چه اندازه بوده لا یعلم الا هو.

فقال بعض الناس : یا نبی الله! فلیست هی إنسیة ؟ این سۆال طرح شد: اگر خلقت مقدم بر خلق تمام عالم ماده است، پس این مخلوق انسیه نیست، انسان نیست، گوهر دیگری است؟ جواب آن حضرت این است... فقال بعض الناس : یا نبی الله! فلیست هی إنسیة ؟ فقال : فاطمة حوراء إنسیة ؛ صورت، صورت انسان است ولی سیرت، آن باطن وجود، حوراء است. در مرحله تقدس از تمام عوارض این عالم است.

قالوا : یا نبی الله! وكیف هی حوراء إنسیة ؟ باز این سۆال طرح شد: چگونه او حورای انسیه است؟ در این جا تعبیر عوض شد و عمده این است. آنچه محیر العقول است، این است: اول مجهول بود، خلق نور فاطمه، در اینجا معلوم شد. بیان خاتم نکته مهمش اینجاست: قال : خلقها الله عز وجل من نوره - اینجاست حیرة الکمل- خلقها الله عز وجل او را از نور خود ذات قدوس.

این را کسی می فهمد که سوره نور را بفهمد، بعد بفهمد: اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ. تفسیر شده آن مشکات به صدیقه کبری. او را از نور خودش آفرید قبل از خلق آدم.

قیل: یا نبی الله! وأین كانت فاطمة ؟ این سۆالات کاشف از درک سائلین است. وقتی خلقت قبل از سماوات و ارض  است پس مکان فاطمه کجا بوده ؟ وأین كانت فاطمة ؟ قال : كانت فی حقة تحت ساق العرش؛ جایگاه او در حقه ای بود زیر ساق عرش رحمان. این هم مکان و محل او بود.

بعد سۆال شد... این سۆالات کاشف از اسراری است. قالوا :یا نبی الله! فما كان طعامها ؟ آیا طعام او چه بود؟ بعد فرمود:التسبیح والتقدیس والتهلیل والتحمید . قوت او این چهار امر بود: تسبیح خدا، تقدیس خدا- فرق بین تسبیح و تقدیس بسیار عمیق است- بعد باز تهلیل خدا، نهایت امر تحمید . آن مکان! این طعام!

فلما خلق الله عز وجل آدم وأخرجنی من صلبه وأحب الله عز وجل أن یخرجها من صلبی؛ محبوب خدا این بود که این نور از صلب من خارج بشود، جعلها تفاحة ، همه اش منتسب به خدا است بدون وساطت، جعلها تفاحة فی الجنة وأتانی بها جبرئیل فقال لی: ... کیفیت جریان امر این است:

فقال لی : السلام علیك ورحمة الله و بركاته... یا محمد! إن ربك ... إن ربك یقرئك السلام؛ خدا به تو سلام می کند، قلت : منه السلام وإلیه یعود السلام ، قال : یا محمد! إن هذه تفاحة - تعبیر این است، عبارات اشاراتی دارد، الهدایا علی مقدار مهدیها- بعد تعبیر این است: یا رسول الله نیست، به اسم خطاب است، به آن اسم خاص، چون طرف ذات قدوس است، جبرئیل مبلّغ است. إن هذه تفاحة أهداها الله عز وجل إلیك من الجنة ؛ این سیب را خدا به تو هدیه داده ، یعنی چه؟ یعنی احدی جز تو شایسته این نبود؛ آن هم خدا به عنوان هدیه به تو داده. کسی که هدیه ی خداست به خاتم النبیین، آیا ما قدرت درک عظمت او را داریم؟

فأخذتها وضممتها إلى صدری ، وقتی هدیه ی خدا بود، رفتار خاتم این است: گرفتم، بر سینه ام گذاشتم. قال : یا محمد! یقول الله جل جلاله: كلها ؛ باید این سیب را تناول کنی،ففلقتها ؛ سیب را شکافتم...

فرأیت نورا ساطعا وفزعت منه فقال وقتی نور را دید، فزعت ، چه نوری بوده؟!: ... باز به اسم خطاب کرد: ما لك لا تأكل، كلها ولا تخف؛ نترس، این سیب را باید تناول کنی،فإن ذلك النور – كلها ولا تخف فإن ذلك النور للمنصورة فی السماء وهی فی الأرض فاطمة، این نور کسی است که اسم آسمانی او منصوره است، اسم زمینی او فاطمه است.

قلت: مطلب به قدری عمیق است که خود پیغمبر خاتم- وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْكَ عَظِیمًا - سۆال کرد:لم سمیت فی السماء المنصورة وفی الأرض فاطمة؟ وجه این دو تا اسم چیست؟ آنها سۆالات اصحاب بود، این، سۆال خود خاتم است. چرا در آسمان اسم او منصوره است؟ چرا در زمین اسم او فاطمه است؟ قال : سمیت فی الأرض فاطمة لأنها فطمت شیعتها من النار وفطم أعداۆها عن حبها.این سر اسم زمینی است اما سر اسم آسمانی، آن، منتهای این مبدأ را نشان می دهد. گفتیم: معرفت به معرفت مبدا و منتهاست، مبدآ شد نور خدا، منتها چیست؟ وهی فی السماء المنصورة وذلك قول الله عز وجل: ویَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُۆْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ ؛ اسم آسمانی او منصوره است، چون نصرت خدا خلاصه شده در فاطمه زهرا. وذلك قول الله عز وجل: ویَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُۆْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ یَنْصُرُ مَنْ یَشَاءُ . مبدأ شد نور خدا، منتهی شد آن کسی که تمام انبیا، تمام اولیا، همه چشم به راه او اند در قیامت کبری تا آن نصر خدا ظاهر بشود.


منابع:

پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی

تهیه وفرآوری:مهدی صدری-گروه حوزه علمیه تبیان