تبیان، دستیار زندگی
بازیگران بسیاری را در سراسر جهان با تک نقش هایی ماندگار به خاطر می آوریم بی آنکه از انبوه فیلم های معمولی و گاه ضعیف آنها یاد کنیم و این در حالیست که بازیگرانی همچون آل پاچینو با کارنامه کاری درخشان نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مخمصه‌ی دزد و پلیس


بازیگران بسیاری را در سراسر جهان با تک نقش هایی ماندگار به خاطر می آوریم بی آنکه از انبوه فیلم های معمولی و گاه ضعیف آنها یاد کنیم و این در حالی است که بازیگرانی همچون  آل پاچینو  با کارنامه کاری درخشان نیز از این قاعده مستثنی نیستند.

مخمصه

آلفردو جیمز پاچینو  معروف به  آل پاچینو  بیست وپنجم آوریل سال 1940 میلادی (پنجم اردیبهشت ماه) در نیویورک از پدر و مادری ایتالیایی - آمریکایی متولد و پس از فراگیری بازیگری تحت نظر  لی استراسبرگ ، در سال های پایانی دهه 60 میلادی وارد عرصه سینما شد.

وی که فیلم های مطرح بسیاری از جمله سه گانه  پدرخوانده  اثر فرانسیس فورد کاپولا،  بعدازظهر نحس ،  مترسک  و  دیک تریسی  را در کارنامه دارد، در سال 1995 میلادی برای دومین بار در کنار رابرت دنیرو در فیلم سینمایی  مخمصه  ایفای نقش کرد، با این تفاوت که در  پدرخوانده 2  این دو بازیگر بزرگ در برابر یکدیگر بازی نداشته اند.

مخمصه  ساخته مایکل مان که تا کنون چندین بار از شبکه های مختلف سیما پخش شده، متعلق به گونه پلیسی است که مولفه های خاص این گونه در جای جای فیلم بوضوح مشاهده می شود.

این فیلم در نزدیک به دو دهه ای که از نمایش آن می گذرد، بواسطه برخورداری از مولفه های یاد شده و اصیل بودن آن به فیلم مرجع سینما دوستان تبدیل شده که بازی های درخشان آل پاچینو و رابرت دنیرو سهم ویژه ای در این اتفاق داشت.

وینسنت هانا  با بازی آل پاچینو، پلیس کهنه کار و خشنی است که در زندگی خانوادگی با مشکل روبروست و همسر سومش سازگاری چندانی با دختر نوجوان او  هانا  ندارد.

مایکل مان و فیلمنامه نویسانش پس زمینه خوبی را برای او تدارک دیده و در همان سکانس اول، مشکلات او در خانه را با ظرافت خاصی به مخاطب منتقل می کنند.

مخاطبی که می بایست طبق الگوی کلاسیک فیلم های پلیسی با پلیس فیلم همذات پنداری کرده و دل نگران او در مواجهه با تبهکاران باشد.

اتفاقی که در مخمصه  به خوبی رخ داده و مخاطب کاملا با  وینسنت هانا  خسته و کلافه همذات پنداری می کند.

در سوی دیگر ماجرا  نیل مک کالی  ضد قهرمانی قرار دارد که به عمد رگه های خاکستری پررنگی در طراحی شخصیت او به کار گرفته شده و در زمره نقش منفی های کلیشه ای سینما قرار نمی گیرد.

شخصیت چندلایه ای که در کار منضبط و تابع اصول مشخصی است که تخطی از آن را برنمی تابد.

مخمصه که فیلمنامه پروپیمان و ساختار فنی چشمگیری دارد، بخش مهمی از نیروی خود را از بازیگران اصلی و فرعی گرفته و با تمرکز صحیح روی آنها به نتیجه ای درخشان دست یافته است

مایکل مان با قرار دادن این دو شخصیت در برابر یکدیگر در دو جبهه کاملا متفاوت، بازی موش و گربه ای را تدارک دیده که طی آن وینست هانا به دنبال شکار نیل مک کالی است.

به همین منظور نیز سکانس مشهور مواجهه این دو در رستوران تدارک دیده شده که با بازی عالی رابرت دنیرو و آل پاچینو به یکی از درخشان ترین فصل های تاریخ سینما تبدیل شده است.

خستگی و دلزدگی این دو از کاری که انجام می دهند، بارزترین وجه مشترک آنهاست که به این دو عمق ویژه ای بخشیده و مخاطب را بیش از پیش با درونیات آنها آشنا می سازد.

وینسنت هانا  از پلیس بودن و  نیل مک کالی  از سرقت هر دو به این خاطر خسته شده اند که قادر به درست هدایت کردن کار خود نیستند که این موضوع به شکل کمرنگی لابلای گفت گو های آنها نیز شنیده می شود.

مخمصه  که فیلمنامه پروپیمان و ساختار فنی چشمگیری دارد، بخش مهمی از نیروی خود را از بازیگران اصلی و فرعی گرفته و با تمرکز صحیح روی آنها به نتیجه ای درخشان دست یافته است.

مخمصه

سکانس دزدی بانک با آن حجم فوق العاده صدای گلوله، شاخص ترین بخش فیلم است که کارگردان تنش موجود در فیلم را به بهترین شکل به مخاطب منتقل کرده اما از توجه به بازیگران خود در وسط این معرکه غافل نشده است.

تلاش  نیل مک کالی  برای فرار از یک سو و تقلای بسیار  وینسنت هانا  برای دستگیر کردن او از سوی دیگر، بازی کلیشه ای و بارها روایت شده موش و گربه را پیش روی مخاطبان خود قرار داده و از آنها می خواهد، قبلی ها را فراموش کرده و از زاویه ای نو بدان نگاه کنند.

نقطه عطف دوم فیلمنامه "مخمصه" که مقدمه ای برای پایان نافرجام سرنوشت  نیل مک کالی  به حساب می آید، علاقه مند شدن او به دختر جوان کارمند کتابخانه است که تقریبا هیچوجه تشابهی با نیل مک کالی  ندارد!

همین علاقه است که او را به سمت مرگی خودخواسته به دست  وینسنت هانا  در فضای بخش متروک فرودگاه سوق داده و مخاطب را به شدت تحت تاثیر خود قرار می دهد.

این پایان تماشایی و تاثیرگذار بی شک بدون حضور این دو بازیگر بزرگ سینما هیچگاه این کیفیت را پیدا نکرده و به ماندگاری در ذهن مخاطبان خویش نمی رسید.

به ویژه آل پاچینو که در نقش یک پلیس کلاسیک کار دشواری را برعهده داشته و برای خارج شدن از قالب کلیشه ها از تجربیات چندین ساله بازیگری خود سود جسته است.

البته نمی توان از تاثیر شگرف بازی درخشان رابرت دنیرو در کیفیت بازی آل پاچینو و بیشتر دیده شدن او در این نقش به سادگی گذشت که می تواند نمونه ای آموزشی برای کلاس های بازیگری و تاثیر متقابل بازیگران روی کیفیت کار آنها باشد.

آل پاچینو در آستانه 73 سالگی با وجود پرکاری سالیانه و فاصله گرفتن از روزهای خوب خود، این روزها همچون مهاجم فوتبالی است که نزدیکی های دروازه ایستاده و منتظر توپی مناسب برای گلزنی است.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع: ایرنا