ز هر خرمنی خوشهای یافتم
شاعران و نویسندگان را از نظر وسعت شهرت به چهار دسته می توان تقسیم کرد : طایفه ای که در میان افراد خانواده و خویشان خود شناخته شده اند ، عدّه ای که در شهر و زادگاه خود شهرت یافته اند ، گروهی که در خطّه و سرزمین پهناوری که مردم آن فرهنگ و تمدن و ملیتی مخصوص به خود دارند و بالاخره گروهی که بر باد پای سخن نشسته و مرزهای جغرافیایی را شکسته و فراتر رفته اند . از قطرگی دست شسته و دریا شده اند . سخنشان آیینه ایست که هر کس از هر جا و از هر ملّت و نژاد که باشد می تواند خود را در آن ببیند . علاقه ی سعدی به سیاحت و سفر نشانه دیگری از جهانی اندیشیدن شاعر است . جهانی فکر می کند و جهانگردی را در پیش می گیرد . (زنجانی،1364 : 199)
اندیشه و بیان سعدی ، در بسیاری موارد چنان با سخنان نویسندگان و شاعران فرنگی شباهت دارد که انسان را به حیرت می اندازد . در واقع هم لافونتن، شاعر فرانسوی، پاره ای از داستاهای او را نظم کرده است و هم گوته، شاعر آلمانی، از بعضی قطعات او الهام گرفته است . چنانکه ولتر ، هوگو، بالزاک و موسه هم با سعدی و نام او آشنایی داشته اند و این هم نشان می دهد که سعدی در اروپا نیز از خیلی پیش شهرت داشته است . (زرین کوب،1370 : 256 -257 )
بسیاری از شاهکارهای ادبیات فارسی به سایر زبانها ترجمه شده اند اما شاید هیچکدام به اندازه گلستان و بوستان مورد توجه غربیان واقع نشده اند، علت آن را«جلال ستاری» اینگونه توضیح می دهد:
« فارسی ،زبانی است مشحون به استعارات و تشبیهات و تصاویر ادبی . السنه اروپایی از این لحاظ مجردتر و بی پیرایه ترند و خوانندگان فرنگی بیش از ایرانیان به ساده نوشتن خو کرده اند . سعدی در استعمال مناسبات لفظی و صناعات شعری بر خلاف نویسندگان آن روزگار اندازه نگه داشت . بهمین جهت مطالعه ترجمه آثار وی به زبانهای فرنگی برای خوانندگان آن سامان ملال آور و طاقت فرسا نیست. اما این سادگی و روانی کلام برای توجیه اعتبار سعدی کافی به نظر نمی رسد . سعدی آموزگار حکمت بلند پایه و ارزنده ای است که اصولاً بر مبنای نوع دوستی بنیان یافته است . در واقع آنچه بیش از همه از غربیان دل برده و آنان را مجذوب ساخته تعالیم اخلاقی سعدی است که انگیزه ای جز بشر دوستی و بزرگداشت آدمیت و شرف انسانی ندارد . تشابه و تقارب اندیشه های سعدی با بینش و نظر گویندگان آدمی خو و اندرزگوی مغرب زمین تا آنجاست که تحفه سخنش دست به دست در آن دیار نیز رفته است ، بنابراین اگر سعدی را شاعری جهانی و متعلّق به بشریت بدانیم سخنی به گزاف نگفته ایم.» (ستاری ،1343 : 409-413 )
کوروش کمالی سروستانی، مدیر مرکز سعدیشناسی: سعدی شاعر بزرگ ایران زمین، منادی صلح و عشق و دوستی و شاعری است ماندگار در ذهن و زبان ایرانیان و جهانیان. سعدی شیرازبند زبان و ادبیات فارسی و پایهگذار مکتب ادبی شیراز است.
زبان و ادب فارسی بارزترین روح لطیف فرهنگ ایرانی است و جهانیان از دیرباز این جلوه را بیش از همه در سخن سعدی بازیافتهاند. زبان فارسی همواره با زبان سعدی شناخته میشد و آثار او در «فارسیآموزی» نقش اصلی داشت.
گلستان سعدی نخستین کتاب فارسی بود که به یک زبان اروپایی ترجمه شد و زمینه آشنایی شاعران، نویسندگان، فیلسوفان و اندیشمندان غرب را فراهم کرد. «سعدی سنتشناس و سنتآفرین بود» و از منادیان روشنگری در ایران قرن هفتم / سیزدهم. و به همین دلیل است که شاعران و اندیشمندانی چون ولتر، هوگو، دیدرو، لافونتن، گوته، شیلر، پوشکین، رنان، امرسون، بالزاک، موسه و بسیاری دیگر از او متأثر شدند.
دکتر حسن بلخاری: سعدی لطیف و کریم و در آثارش عقل و عشق محترم است: ولی برخی مواقع عنادهای تند با عقل میکند، در آن زمان در حال خودش نیست زیرا عقل در ساحت عشق است که سرافکنده میشود. نسبت میان عقل و عشق از دیرپاترین مباحث عرصه حکمت و عرفان اسلامی است. شیخ مصلحالدین سعدی که بنا به شهرت «بوستان و گلستان» ش، حکیمی مشتهر به مواعظ اخلاقی شناخته میشود، در رساله «عقل و عشق» به نسبت میان عقل و عشق میپردازد. سعدی در رساله «عقل و عشق» پاسخ به سوالی درباره تفوق عقل بر عشق یا تفوق عشق بر عقل دارد و نیز در مجلس سوم از مجالس پنجگانه، تحلیل و تاویلی از نسبت میان عقل و عشق را ارائه میدهد. سعدی را در فرهنگ ادبی ایران، بیشتر به عنوان حکیمی مشتهر به اخلاق عامه میشناسیم و علت آن هم این است که محور اشتهار سعدی در جان و دل فرهنگ «بوستان» و «گلستان» نهفته، زیرا این دو کتاب بسیار ارزشمند به گونهای روان و به زبان ساده و همهفهم به رشته تحریر درآمده است. «بوستان» و «گلستان» خارج از زبان پیچیده فلسفه و کلام و به زبان ساده با مخاطبان خود سخن گفته است. جلوهگری بسیار «بوستان» و «گلستان» اجازه عرضاندام دیگر آثار سعدی را در فرهنگ ما نداده و ما کمتر با رسالههایی آشنایی داریم که نسبت میان عقل و عشق از منظر سعدی را به ما نشان دهد. ساحت سعدی، ساحت ابن عربی و مولانا و ساحت مشروح ابواب بلند عرفان اسلامی نیست اما مطرح کردن این مسئله هرگز دلیلی نمیشود بر موقوف نبودن سعدی در این زمینه. بلکه بر اثر شرایط اجتماعی، آن زبان را در «بوستان» و «گلستان» انتخاب کرده است. مبادا محور را آن بگیریم و سعدی را تهی از مفاهیمی بدانیم که در قرن هفت هجری قمری در تاریخ ادبیات ایران برجسته بوده است. ابن عربی و مولانا در قرن هفت هجری قمری تاثیر بسیاری بر ادبیات عرفانی گذاشتند. ابن عربی مهمترین کتابهای خود - «فتوحات» و «فصوص» - را در سال 610 هجری قمری نگاشت و مولانا نیز با آثار ارزشمند خود ابواب بلند عرفان اسلامی را پایهگذاری کرد.
سعدی بنا به شرایط خاص شیراز و سفرهای گسترده خویش از زبان ساده و همهفهم استفاده و نکات عمیقی را در آثار خود مطرح کرده است. در آغاز رساله «عقل و عشق» پرسشی از سعدی شده و انتخاب پاسخ، خود نشان قوت پاسخگو در مبانی است. در رساله عشق، این پرسش از سعدی درباره تفوق عقل و عشق یکی از بنیادیترین اندیشهها در تمدن اسلامی محسوب میشود. برخی از اندیشمندان معتقد به معاشقت عقل و عشقاند که به ظاهر ضد هماند.
آثار سعدی نشان میدهد که سعدی هم با عقل رفاقتی خاص دارد و هم عاشقی شوریدهسر است. سعدی بسیاری از اندیشهها، باورها، عقاید و احساسات خود را در قالب غزل بیان کرده و عواطف درونی خود را، ساده و صمیمی با خوانندگان در میان میگذارد. غزلهای سعدی، حاکی از سوز و گداز او در عشق است.
ضیاء موحد: وظیفه زبانآفرینی را به عهده شاعران گذاشتهاند. ما نثرنویس داریم، اما ترکیبها، استعارهها و مواردی که حفظمان است، اغلب از شاعران است. هر بار که زبان ضعیف و پرتکلف میشود، این شاعران هستند که باید آن را تصحیح کنند. معجزه سعدی این بود که وقتی مغولها کتاب میسوزاندند و مخالف شهرنشینی بودند، او ظهور کرد و گلستان و بوستانش کتاب درسی شدند.
جالب است که شیراز قبل از سعدی شاعر نداشته و اگر هم داشته، سنتساز نبوده است. ولی سعدی، شیراز را مهد شعر کرد. زندهیاد بدیعالزمان فروزانفر که همیشه در بررسیهایش با تحقیق در سبک جلو میرفت، در گفتههایش به سبک شیرازی اشاره داشت. آن خط زبانی و قدرت بیانی که سعدی در شعر آورده، به شکل یک سنت درآمده است.
فرآوری: مهسا رضایی
بخش ادبیات تبیان
منابع: شهر کتاب، بهار، ایسنا، مهر