تبیان، دستیار زندگی
آیات به روشنی دلالت می كنند بدن های دنیوی كه در كتب علمی از آن به بدن مادی و عنصری تعبیر می شود، برانگیخته خواهد شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چگونه به قیامت می رویم؟!

قیامت

اگر قرار باشد، جسم مادی انسان دوباره در قیامت، برانگیخته شود، با توجه به تبدیل مواد كه در طبیعت صورت می گیرد و جزئی از بدن شخص، جزء بدن دیگری می شود، چگونه معاد جسمانی ممكن است؟

پاسخ:

از مسایل مهم در بحث معاد، چگونگی تحقق آن است.

آیا حیات بعد از مرگ تنها جنبه روحانی دارد، یعنی روح انسان بعد از مردن برای همیشه از بدن جدا می گردد، بدن می پوسد و متلاشی می شود؟

زندگی جاویدان سرای دیگر تنها مربوط به روح است یا این كه زندگی بعد از مرگ در هر دو جنبه، صورت می گیرد؛ هم جسم مادی باز می گردد و هم روح، و بار دیگر با یكدیگر متحد می شوند؟ یا این كه فقط جنبه جسمانی دارد، یعنی تنها جسم باز می گردد و روح چیزی جز آثار و خواص این جسم نیست؟ البته مراد این نیست كه جسم بی جان و منجمد مانند درخت برانگیخته می شود، بلكه مقصود این است كه: واقعیت انسان همان هیكل ظاهری او است، به اضافه این كه دارای حسّ و حركت و ادراك است و از روح و نفس مجرد، ورای این حس و حركت خبری نیست. در واقع انسان در حد حیوان است؛ فقط از طریق امتیازات خاصی از او جدا شده و گوهری به نام نفس و روح (غیر از روح به معنی حس و ادراك) ندارد، و در آخرت جسم دارای حس و حركت و ادراك بر می گردد.

یا این كه معاد جنبه روحانی و نیمه جسمانی دارد، یعنی روح و جسم هر دو باز می گردند و با هم متحد می شوند، اما نه این جسم مادی عنصری، بلكه جسم لطیفی كه برتر از این جسم و عصاره آن است.

هر یك از چهار نظریه فوق، طرفدارانی دارد، اما آن چه به وضوح از قرآن مجید استفاده می شود و صدها آیه دلالت بر آن دارد، معاد روحانی و جسمانی است (با همین جسم مادی) و از آن رو كه بازگشت روح در میان دانشمندان و فلاسفه، مسلّم است، تعبیر به "معاد جسمانی" می شود، در حالی كه منظور "معاد روحانی و جسمانی" است.

از آن جا كه آیات بیانگر معاد جسمانی (= جسمانی و روحانی) بسیار فراوان است، به چند تا از آن ها اشاره می كنیم:

الف) گروهی از آیات درباره احیای مردگان در امت های پیشین است، مانند زنده شدن پرندگان به دعای ابراهیم: "(به خاطر بیاور) هنگامی را كه ابراهیم گفت: خدایا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده می كنی؟ فرمود: مگر ایمان نیاورده ای؟ عرض كرد: آری (ایمان آورده ام) ولی می خواهم قلبم آرامش یابد.

فرمود: در این صورت، چهار نوع از مرغان را انتخاب كن و آن ها را (پس از ذبح كردن) قطعه قطعه كن (و در هم بیامیز) سپس بر سر كوهی، قسمتی از آن را قرار بده، بعد آن ها را بخوان، كه به سرعت به سوی تو می آیند. بدان خداوند قادر و حكیم است، و توان بر جمع آن ها دارد.

درست است كه كانون پاداش و كیفر و لذّت و ألم، روح است، ولی می دانیم كه روح، بسیاری از لذّت‏ها و آلام را از طریق جسم دریافت می‏كند. بنابراین، باید معاد جسمانی باشد همان طور كه ظاهر آیات و روایات بر همین امر دلالت دارد

نیز سرگذشت گاو بنی اسرائیل: "(به یاد آورید) هنگامی را كه فردی را به قتل رسانیدند، سپس درباره (قاتل) او به نزاع پرداختند، و خداوند آن چه را مخفی می داشتید، آشكار می سازد. سپس گفتیم: قسمتی از گاو را به مقتول بزنید (تا زنده شود، و قاتل را معرفی كند). خداوند این گونه مردگان را زنده می كند، و آیات خود را به شما نشان می دهد، شاید اندیشه كنید".

همچنین زنده شدن عزیر، و زنده شدن مردگان توسط حضرت عیسی.

ملاحظه آیات وارد در این موارد به روشنی ثابت می كند كیفیت معاد در سرای دیگر بسان كیفیت احیای مردگانی است كه در این داستان ها آمده است، و هدف از بیان سرگذشت آنان، علاوه بر تقریب امكان معاد به اذهان، اشاره به كیفیت معاد می باشد. با توجه به این آیات نمی توان گفت: بدن اخروی از قبیل بدن برزخی و صورت های مثالی است كه نفس با خلاقیت خود آن ها را ایجاد می كند، بلكه آیات به روشنی دلالت می كنند بدن های دنیوی كه در كتب علمی از آن به بدن مادی و عنصری تعبیر می شود، برانگیخته خواهد شد. در غیر این صورت تمام این تشبیه ها و تقریب ها بلاغت خود را از دست خواهند داد و رابطه میان معاد و مردگان زنده شده به وسیله پیامبران از بین خواهد رفت.

مسلّماً حیات اخروی از كمال خاصی برخوردار است و قرآن می فرماید: "زندگی اخروی و زندگی حقیقی و واقعی است، اگر می دانستید".

عقیده صحیح در مورد معاد آن است كه آن هم روحانی و هم جسمانی است. مرحوم علامه مجلسی می‏گوید: معاد جسمانی از اموری است كه همه صاحبان ادیان در آن اتفاق نظر دارند و از ضروریات دین محسوب می‏شود و منكران آن از زمره مسلمانان خارجند. آیات قرآن در این زمینه صراحت دارد و قابل تأویل نیست و اخبار در این زمینه متواتر است و قابل انكار نمی‏باشد.(1)

معاد

اینان می‏گویند: درست است كه كانون پاداش و كیفر و لذّت و ألم، روح است، ولی می دانیم كه روح، بسیاری از لذّت‏ها و آلام را از طریق جسم دریافت می‏كند. بنابراین، باید معاد جسمانی باشد همان طور كه ظاهر آیات و روایات بر همین امر دلالت دارد، آیاتی از قبیل:

1- "أیحسب الانسان أن لن نجمع عظامه بلی قادرین علی ان نسوّی بنانه؛ آیا انسان می‏پندارد كه استخوان‏های او را جمع نخواهیم كرد، آری قادریم كه حتی خطوط سر انگشتان او را موزون و مرتب كنیم".(2)

2- بگو همان كسی آن را زنده می‏كند كه نخستین بار آفرید و او به هر مخلوقی آگاه است".(3)

3- خداوند كسانی را كه در قبرها هستند، زنده می‏كند.(4)

4- در صور دمیده می‏شود پس همه از قبرها به سوی پروردگارش شتابان می‏روند.(5)

مراد از جسمانی بودن معاد:

بعضی‏ جسمانی بودن معاد را به معنای این می‏دانند كه جسم انسان با همین خصوصیات مادی كه برای این دنیا خلق شده و پیوسته در تحول است (كه گاهی استخوانش می‏شكند، دیوانه می‏شود، احتیاج به تخلیه و دفع فضولات دارد، سرما می‏خورد، گرمازده می‏شود، خسته می‏شود، پیر می‏شود و...) در آخرت هم با همین خصوصیات زنده خواهد شد و بدن اخروی عین بدن دنیوی است.

اما جسمانی بودن به این معنا قابلیت برای بقا و جاودانگی ندارد. بدون شك هیچ یك از معتقدان به معاد جسمانی ملتزم نمی‏شوند جسمی كه در دنیا بود، با همان وضعیت بر می‏گردد، بلكه منظور بازگشت آن به گونه دیگر خواهد بود، به طوری كه از جهت شباهت عین جسد اوّل باشد و از جهتی مثل آن است، به طوری كه هر كس این قالب را ببیند بگوید این، فلانی است، آن شخصِ دیگر است. به تعبیر دیگر مادی بودن در قیامت و آخرت مادیتی خواهد بود كه با قوانین مربوط به آن جا سازگار باشد، به نحوی كه قابلیت جاودانگی داشته و فضولات نداشته باشد و موجب خستگی و ملالت نباشد.

آیات به روشنی دلالت می كنند بدن های دنیوی كه در كتب علمی از آن به بدن مادی و عنصری تعبیر می شود، برانگیخته خواهد شد

صدرالمتألهین می گوید:

آن چه در اعتقاد به حشر بدن‏ها از روز قیامت لازم است، آن است كه بدن هایی از قبرها برانگیخته می‏شوند به طوری كه اگر كسی تك تك آن‏ها را ببیند، بگوید: این فلان كس است یا بگوید این بدن فلان است و آن بدن بهمان است.(6)

علامه تهرانی(ره) می‏نویسد:

جمهور اهل اسلام و تمام فقها و اصحاب حدیث قائل شده‏اند كه معاد فقط جسمانی است. بنابراین، روح نزد آنان عبارت است از جسمی كه در بدن ساری و جاری است همانند آب در گل و روغن در زیتون.

جمهور فلاسفه و پیروان مشایین، قائل شده‏اند كه معاد فقط روحانی است؛ یعنی فقط عقلی است، چون بدن و جسم به واسطه انعدام، صورت و عوارض و متعلقاتش منعدم می‏شود و اعاده معدوم امری محال است، امّا نفس چون مجرّد است باقی می‏ماند.

بسیاری از اكابر حكما و مشایخ عرفا و جمعی از متكلمان مانند حجت الاسلام غزالی و حلیمی و راغب اصفهانی و بسیاری از اصحاب امامیه مانند شیخ مفید و شیخ طوسی و سید مرتضی و علاّمه حلّی و خواجه نصیر الدین طوسی قائل به هر دو قسم از معاد شده اند. و محقق سبزواری هم همین قول را متین و استوار می‏داند، چون انسان عبارت است از نفس و بدن. به تعبیر دیگر، از عقل و نفس تركیب یافته، بنابراین، برای بدن، كمالی است و برای نفس هم كمالی. هم چنین اكثر نصاری و تناسخیه به همین قول معتقدند؛ فقط فرق در این است كه محققان مسلمان و پیروان آنان معتقدند كه ارواح حادث اند و به بدن بر می گردند، ولی تناسخیه معتقدند كه ارواح قدیم اند و هر كدام به جسم خاص حلول می‏نمایند.

انسان در بهشت و جهنم با جسم و روحش خواهد بود، امّا جسمانیتی كه با قوانین آن سازگار باشد و از نعمت‏های آن جا استفاده خواهد كرد

در گفتار كسانی كه معتقد به معاد روحانی و جسمانی هستند، نیز اختلاف است كه آیا آن چه از بدن در آخرت بازگشت دارد، عین این بدن است؛ یا مثل آن است؟

ایشان می‏فرماید: بر افراد صاحب بصیرت پوشیده نیست كه نشئه دوم كه نشئه آخر است، شرایط دیگری دارد. بدنی ثابت و لا یتغیر و مناسب با ابدیت است.

آیات قرآن كریم هم دلالت دارند كه روح به بدنی مثل این بدن تعلق می‏گیرد و محشور می‏شود. از جمله:

"علی ان نبدّلكم امثالكم و ننشئكم فیما لا تعلمون؛(7)ما در میان شما مرگ را مقدّر كردیم تا آن كه مثل‏های شما را تبدیل كنیم و شما را در آن چیزهایی كه نمی‏دانید ایجاد نماییم".

آیه دیگر: ما ایشان را آفریدیم و بنیان وجودی و كیان آن‏ها را استوار نمودیم و زمانی كه بخواهیم مثل‏های آنان را تبدیل می‏نماییم".(8)

مراد از امثال در این آیات همان بدن است و به معنای احوال و اطوار است، یعنی ما بدن‏های آنان را به احوال و اطوار مختلف در می‏آوریم. البته با اطوار عالیه محشور می‏شود، نه با آن مادّیت و كثافت كه در دنیا بود و محتاج به دفع فضولات بود و قابلیت بقا نداشت.(9)

بنابراین انسان در بهشت و جهنم با جسم و روحش خواهد بود، امّا جسمانیتی كه با قوانین آن سازگار باشد و از نعمت‏های آن جا استفاده خواهد كرد.

نیازهای انسان در بهشت هم برآورده می‏شود، "ما تشتهیه الانفس".(10) در بهشت، شخصی بهشتی هر چه را اراده كند نزدش حاضر می‏شود.

پی نوشت‏ها:

1. همان، پاورقی به نقل از بحارالانوار، ج 7، ص 47.

2. قیامت (75) آیه 3 و 4.

3. یس (36) آیه 79.

4. حج (22) آیه 7.

5. یس (36) آیه 51.

6. علامه تهرانی، معادشناسی، ج 6، مجلس 37.

7. واقعه (56) آیه 61.

8. انسان (76) آیه 28.

9. معادشناسی، علامه تهرانی، ج 6، ص 158 تا 166 با تغییر و تصرّف.

10. زخرف (43) آیه 71.

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع: سایت آل البیت

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.