شنیدید می گویند «دل به دل راه داره»؟! مقصود از این جمله ی کوتاه که ضرب المثلی در فرهنگ ما شده است آن است که معمولاً محبت و به یاد هم بودن دو طرفه است و وقتی یک ارتباط حقیقی و صمیمی میان دو نفر به وجود می آید که دو طرف رابطه نسبت به یکدیگر صمیمیت و محبت نشان دهند! حالا اگر جدّی جدّی این اصل همیشه ساری و جاری باشد در یک ارتباط صمیمانه و حقیقی با خدا چگونه دل به دل راه پیدا می کند؟!
وجود خداوند متعال، بارها و به روش های مختلف، و با استدلال های منطقی، فطری، علمی و تجربی (معجزات) اثبات شده است. بنابراین عدم اعتقاد به وجود چنین خدایی، و یا انکار آن، ریشه در جهل، نابخردی و عدم تفکر و تامل شخ
از آیه کریمه قرآن: لوکان فیهما آلهة إلّا الله لفسدتا برهان تمانع اتخاذ شده با این تقریر که اگر خدایی غیراز الله بود بین موجودات عالم هماهنگی و انسجام از بین می رفت که در واقع یک تقریر سطحی است
عبادت در معنای عام خود هر نوع پرستش و خاکساری به درگاه الهی را شامل می شود و تنها به معنای مصطلح آن که شریعت است، نمی باشد. بر این مبنا هدف از آفرینش ما همانا پیدا کردن یک حیات عبادی و طیّبه و الهی بوده است.
اساساً تدبر و اندیشه ورزی و خردورزی مورد تأکید دین است چرا که انسان را به سوی خدا و الهی شدن و آبادانی حیات دینوی و اخروی اش سوق می دهد و در این صورت است که بنیاد اصول عقیدتی نیز در آدمی مستحکم می گردد
عبادت این است كه انسان در برابر موجودى خضوع كند كه او را خالق جهان و رازق انسان و بخشنده و بخشاینده بداند، و لااقل تصور كند كه برخى از كارهاى خدا به او سپرده شده است، چنان كه مشركان، چنین تصوّرى مى كردند. این نوع خضوع از آن خدا است و شایسته هیچ موجودى نی
همه انسان ها خدا را با علم شهودی و با علم حضوری و با علم فطری درک می کنند و می بینند. به تعبیر دیگر ایشان هم که خدا را عبادت می کند می بیند منتها هر کس به مقدار استعداد خودش می بیند.
خویشاوندی و نسب و یا حتی انتساب به شیعه بودن به تنهایی نمی تواند در روز قیامت انسان را نجات دهد بلکه آنچه نجات بخش انسان و سعادتمند کننده اوست تنها عمل صالح و ایمان خود اوست که می تواند او را یاری نماید.
خداوند چیزی جز هستى و وجود نامتناهى نیست و هیچ چیز وجود او را محدود نمى كند. حقیقت ذات نامحدود الهى براى ما كه موجودات محدود هستیم قابل درك نیست و به همین جهت در روایات آمده كه در ذات الهى تفكر نكنید، بلكه در صفات خداوند تأمل كنید.
شناخت کنه ذات خداوند و احاطه کامل علمی به تمام ابعادی وجودی خداوند امکان ندارد؛ اما شناخت ذات از طریق شناخت وجهی از وجوه ذات که در قالب شناخت اسماء و صفات خداوند خواهد بود، ممکن است.
وقتی بشر فراتر از آسمان نورانی را نیافته پس مجهولاتش به مراتب بیش از معلومات او می باشد لذا قرآن می فرماید آسمان دنیا به ستارگان مزین شده است، إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزینَةٍ الْكَواكِبِ(3) ما آسمان نزدیك [پایین] را با ستارگان آراستیم.
اگر موجودات میکروسکپی واقع در زیر یخهای قطب جنوب هیچ خاصیت مادی نداشته و فقط انسان را به قدرت خداوند آگاه کند کافی است که به آنها نیز گفته شود خلق لکم، همچنین است آگاهی از فسیل های باقی مانده از جانداران ما قبل تاریخ.
هم فلسفه آفرینش و هدف از آفرینش به فعل بر می گردد، چون انسان نیاز به زمین دارد خدا برای او زمین خلق می کند. چون انسان آسمان می خواهد خداوند برایش آسمان خلق می کند، خورشید خلق می کند، ماه خلق می کند، نه این که خدا نیاز به خورشید و ماه و ستارگان و زمین داشت
موجودات مختار هم اکثراً به مقصد می رسند ولی اگر بناست به آن مقصد عالی برسند جز از راه اختیار به دست نمی آید. اما طبیعت اختیار اینگونه است که یک عده هم از اختیار سوء استفاده بکنند و به مقصد نرسند.
اگر کسى اسباب و واسطههاى فیض را، فاعل مستقل از اراده و قدرت خدا بداند و یا معتقد به مبدأ مؤثرى در عالم هستى باشد که خدا آنرا سبب و واسطه فیض قرار نداده، دچار شرک گشته است.
شیطان، علّت تامه گناه نیست به این معنا كه غرائز نفسانى در وجود انسان، باعث و علّت گناه است و شیطان هم با ترفندهاى خود به آن كمك مىكند. بنابراین، اگر شیطان هم خلق نمىشد، انسان به وسیله همان غریزى كه در وجودش هست، گناه مىكرد.
حال سؤال این است خدا چیست؟ به بیان دیگر حقیقت ذات خداوند چیست؟ آیا اساساً ما می توانیم از حقیقت خدا اطلاع پیدا کنیم؟! آیا اصلاً تا به حال چنین چیزی به نظر شما رسیده است که خدا چیه؟!!