کلاه قرمزی هنوز دوست داشتنی است
هفت دلیل برای دوست داشتن كلاه قرمزی و دوستانش
كلاه قرمزی را همه دوست دارند، كوچك و بزرگ هم نمیشناسد. دامنه مخاطبان آن از كودكان تا بزرگسالان را شامل میشود و همه مشتاقانه پای برنامههای این شخصیت عروسكی مینشینند و كارهای آن را تماشا میكنند. به دلیل همین محبوبیت است كه عروسك كلاه قرمزی و دوستانش چه در سینما و چه در تلویزیون با استقبال خوب مخاطبان و بینندگان روبهرو میشوند.
محبوبیت كلاه قرمزی به حدی است كه شبكه دو صدا و سیما را به دلیل پخش برنامه كلاه قرمزی و آقای مجری میتوان پیروز نمایشهای نوروزی در چند سال اخیر دانست. آخرین روزهای سال گذشته خبر پخش نشدن این مجموعه تلویزیونی بسیاری از مخاطبان صداوسیما را شوكه كرد. مجموعهای كه پربینندهترین برنامه سال گذشته صدا و سیما بود انگار قرار بود در نوروز 92 به خانه بینندگان نیاید. البته شوك خبریِ قبلی را عروسك جیگر درباره ممنوعالتصویر شدنش زده بود كه با دیدن دوباره او فهمیدیم تمام آن خبرها شایعهای بیش نبوده است.
اما این بار خبر به روی آنتن نرفتن برنامه شایعه نبود. ولی هر چه بود سازندگان مجموعه با كمی تأخیر شروع به ساخت برنامه كردند. قبل از پخش همه نگران عجله و تأخیر به وجود آمده بودند كه نكند مبادا از كیفیت برنامه كاسته شود و مِهر كلاه قرمزی از دل مخاطبانش بیرون برود. ولی از همان اولین روزهای پخش مجموعه در سال 92 فهمیدیم كه آقای مجری و همكارانش كه تیمی حرفهای را تشكیل دادهاند كار خود را بلد هستند و با وجود محدودیت زمانی باز هم كاری خوب و قابل قبول و حتی موفقتر از كارهای پیشین ارائه دادهاند. برنامه كلاه قرمزی به خوبی توانسته خود را از افتادن روی دور تكرار نجات دهد و هنوز برنامههایش با گذشت این همه سال در بین مردم خریدار دارد. در ادامه مطلب به دلایلی كه باعث شده هنوز مردم كلاه قرمزی را ببینند و بپسندند پرداخته شده است.
اولین دلیل را میتوان به نوستالژی و خاطره جوانان امروز و كودكان دیروز از این شخصیتهای عروسكی مرتبط دانست. كلاه قرمزی در نزد بسیاری از جوانان دهه شصتی و پدر و مادرهایشان به یك كاراكتر شیرین و خاطرهساز تبدیل شده است. هنوز میتوان خاطرات شیرین گذشته را در تُن صدا و حركات كلاه قرمزی و پسرخاله دید و چشید. در آن روزهایی كه خبری از این همه شخصیتهای كارتونی، انیمیشنی و ویدئویی نبود این دو عروسك به همراه آقای مجری تنها دلخوشی بچههای آن روز بودند. بعد از ساخت فیلم سینمایی كلاهقرمزی و پسرخاله بود كه عروسكهای این دو شخصیت ویترین اسباببازیفروشیها را پر كرد و در دست بچهها دست به دست چرخید. هر چند در برنامههای نوروزی چند ساله، نقش كلاه قرمزی كم شده اما هنوز همین هم با خود دریای خاطرات شیرین را سرازیر میكند.
دلیل بعدی به همكاری خوب و حرفهای ایرج طهماسب و حمید جبلی برمیگردد. دو مردی كه كار خود را به خوبی بلد هستند و هنوز با گذشت این همه سال نگذاشتهاند مردم از كلاه قرمزی و دیگر شخصیتهای عروسكی برنامه دلزده شوند. در كنار طهماسب و جبلی تیمی قوی و حرفهای مسئولیت بخشهای دیگر را بر عهده دارد. به عنوان مثال مجید میرفخرایی كه طراح صحنه و لباس فیلمهایی چون رستاخیز و روز واقعه بوده، مسئولیت طراحی صحنه مجموعه كلاه قرمزی را بر عهده داشت. یا محمدرضا علیقلی آهنگساز فیلمهایی چون خانه خلوت و مارمولك و علی قائممقامی مدیر تولید آثاری چون به رنگ ارغوان، رستاخیز و چمران در مجموعه حضور داشتند. همچنین نمیتوان از نام مهرداد میركیانی طراح گریم فیلمهایی چون چمران، به نام پدر و جدایی نادر از سیمین گذشت. جمع شدن چنین افرادی در كنار هم به كیفیت این مجموعه كمك زیادی كرد. نقطه عطف برنامه را میتوان دیالوگهای جالب و جذاب شخصیتهای عروسكی دانست. حرفهای شخصیتهای عروسكی به قدری خوب و ظریف نوشته شده بود كه كمتر كسی از شنیدن آنها خسته میشد. زوج طهماسب و جبلی كه نویسندگی كار را بر عهده داشتند با خلق دیالوگهای قوی جذابیت كار را دو چندان كردند. در هر قسمت شاهد بودیم كه عروسكها شیرین زبانی خاصی میكنند و حرفهای جالب و بامزهای از دهانشان بیرون میآید. دیالوگهایی كه گاه آنقدر به مذاق مخاطب خوش میآمد كه در شبكههای اجتماعی به اشتراك گذاشته میشد.
در كنار دیالوگنویسی خوب، صداهای جالبی كه روی عروسكها گذاشته میشد به شخصیتها روح و جان میبخشید. تركیب ساخت چهره عروسكها و گذاشتن صدایی خاص روی آنها، عروسكها را در نزد مخاطب بسیار باورپذیر جلوه میداد. مثلاً صدای فامیل دور كه با چهره و تكیه كلامهایش همراه شده بود از او شخصیتی شیرین و دوست داشتنی ساخته بود كه صدا و تكیهكلامهایش را كسی اذیت نمیكرد. یا شخصیت ببعی كه با تن صدای كلفت و انگلیسی حرف زدنهایش خودش را در دل خیلیها جا داده بود. خلق كاراكترهای دیگر در كنار كلاه قرمزی و پسرخاله باعث به وجود آمدن داستان و اتفاقات بیشتری در دل مجموعه شد.كاراكترهایی كه هر كدام شخصیت خاص خود را داشتند و هر كدام با شیرین زبانی و كارهای مخصوص به خود، بر جذابیت مجموعه میافزودند. نمونهاش شخصیت جیگر است كه دامنه خبررسانی او تا محافل رسمی رسید و موجی از تكذیب و تأیید را در اخبار به دنبال داشت. همچنین شخصیتهای دیگری كه امسال به مجموعه اضافه شدند خیلی حساب شده و خوب كار كردند. مثلاً دختر همسایه و گابی هر كدام نمك خاص خود را داشتند كه بنا به نقش و موقعیتشان خیلی خوب كار میكردند. نباید آقای همساده را از قلم انداخت كه با لهجه و تكیهكلامهای مخصوصش از شخصیتهای خوب و دلنشین برنامه بود.
در كنار تمام این موارد خلق موقعیت و صحنههای جدید كمك زیادی به بیشتر دیده شدن مجموعه كرد تا بیننده احساس خستگی و یكنواختی نكند. آقای مجری و عروسكها از حالت پشت میز بودن درآمدند و در فضاهای جدیدتر نقشآفرینی كردند. یكی از بخشهای جذاب زمانی بود كه آقای مجری در اتاق برای عروسكها قصه و خاطره میگفت و هر عروسك شروع به شیرینزبانی و ایراد گرفتن میكرد. یا زمانی كه عروسكها تئاتر بازی كردن را یاد گرفتند و توانستند آیتم جدیدی را نشان بینندگان بدهند. در پایان اینكه نباید بازی خوب ایرج طهماسب با عروسكها را فراموش كنیم.
مجری با حوصلهای كه با رفتار و بازیاش، انگار در حال كار كردن با موجوداتی جاندار و واقعی است. همچنین ساخت عروسكها از نكات خوب این برنامه است. عروسكهای مجموعه از آن دست عروسكهایی نیستند كه چهرههای عجیب و غریب داشته باشند و با بیسلیقگی ساخته شوند، بلكه با رعایت موارد زیباییشناختی، آنها را در ذهن مخاطب دوستداشتنی جلوه كردند. همچنین عروسكگردانیهای قوی و خوب از دیگر نقاط قوت برنامه كلاه قرمزی امسال بود. عروسكگردانی كه قابلیت نشان دادن حالتهای مختلف عروسكها را داشت و توانست در موقعیتهای دیگری به غیر از پشت میز به خوبی آنها را اداره كند.
بخش سینما و تلوزیون تبیان
منبع: روزنامه جوان