تبیان، دستیار زندگی
این فیلم ، مقدمه ای است که کارگردان آن «سم ریمی بر فیلم «جادوگر شهر اوز ساخته است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جادوگر شهر اوز


این فیلم ، مقدمه ای است که کارگردان آن سم ریمی بر فیلم «جادوگر شهر اوز» ساخته است. این تصویر جدید که از سرزمین اوز ارائه می شود، ترکیب خلاقانه ای ست از تصاویر واقعی و گرافیک کامپیوتری که یاد و خاطره ی تصاویر خاطره انگیز و حال و هوای هرگز کهنه نشدنی فیلم کلاسیک «جادوگر شهر اوز» را گرامی می دارد بی آنکه بیش از حد در قید و بند حفظ احترام تمام و کمال به فیلم اول باشد.
جادوگر شهر اوز

فیلم آنقدر آشنا هست که تماشاگر احساس راحتی کند، اما نه آنقدر آشنا که به نظر تکراری و نخ نما شده باشد. با وجود اینکه کتاب «ال. فرانک باوم» جزء اموال عمومی محسوب می شود و قانون کپی رایت در مورد آن صادق نیست، حق و حقوق بسیاری از نسخه های تصویری ساخته شده از روی جزئیات رمان، متعلق به کمپانی مترو گلدن مایر است و همین دلیل مقدار شباهت و ارتباط بین «اوز: بزرگ و قدرتمند» و «جادوگر شهر اوز» را محدود می کند. به عنوان مثال، توقع نداشته باشید که هیچ یک از قطعات موزیکال دوست داشتنی فیلم اول را در این فیلم بشنوید. چیز دیگری که غیبت آن محسوس است، ساحره خبیث بندر غربی است.

غیرمنطقی نیست که توقع داشته باشیم «اوز: بزرگ و قدرتمند» اولین فیلم از مجموعه فیلم هایی با همین تم داستانی باشد.

گرچه بازسازی «جادوگر شهر اوز» با موانعی روبرو خواهد شد، برطرف کردن آنها امری ممکن است و باوم سیزده داستان دیگر درباره ی شهر اوز نوشته است، پس کمبود مواد اولیه ی داستانی پیش نخواهد آمد. اگر این نکته را در ذهن داشته باشیم، «اوز: بزرگ و قدرتمند» در نقش نوعی "داستان اولیه" ی بعضی از شخصیت ها عمل می کند و نشان می دهد که ساحره های خبیث (شرقی و غربی) چطور فعالیت های خود را شروع کردند و جادوگر چطور به این جایگاه والا دست پیدا کرد. گرچه اثری از دوروتی یا توتو در فیلم نیست، شیر بزدل و مترسک حضور کوتاهی بر پرده خواهند داشت. (من که متوجه مرد حلبی نشدم، اما ممکن است حواسم نبوده باشد.)

ریمی سرتاسر فیلم را با تکیه بر حس نوستالژی و زنده کردن خاطرات گذشته پیش می برد. جاده زرد آجری و شهر زمردین یادآور همتایان خود در نسخه ی سال 1939 هستند. اسکار دیگز، که با نام هنری خود اوز (جیمز فرانکو در داستان حضور دارد، از وجود همراهانی برخوردار است که شامل یک میمون پرنده به نام فینلی (زک براف و یک دختر چینی (جوئی کینگ می شوند. این فیلم هم از روش فیلم اولیه در استفاده از تصاویر سیاه و سپید (با نسبت 4:3) استفاده می کند که برای تصاویر موجودات زمینی به کار رفته و برای اوز روش رنگی تکنیکالر را (با نسبت 2.35:1) به کار می برد. و مانند «جادوگر شهر اوز» هر بازیگری در نقش دوگانه ای بازی می کند: نقش هایی در مقدمه ای که در کانزاس سال 1905 می گذرد و نقش های مهمتری در شهر اوز. این موضوع در مورد براف، کینگ، و میشل ویلیامز صدق می کند.

«اوز: بزرگ و قدرتمند» اولین فیلم از مجموعه فیلم هایی با همین تم داستانی باشد. گرچه بازسازی «جادوگر شهر اوز» با موانعی روبرو خواهد شد، برطرف کردن آنها امری ممکن است و باوم سیزده داستان دیگر درباره ی شهر اوز نوشته است، پس کمبود مواد اولیه ی داستانی پیش نخواهد آمد

فیلمنامه ی اثر که توسط «میچل کپنر » و «دیوید لیندزی ابیر» نوشته شده، داستان فرعی کم مایه ی مربوط به جادوگر که را در مجموعه کتاب های باوم نقل شده بود استفاده می کند تا چهارچوبی برای یک فیلم کامل پرورش دهد. روی سیاره ی زمین، اوز یک تردست شکست خورده است که با سیرک "برادران باوم" سفر می کند و به جای گسترش برنامه های نمایشی خود، بیشتر علاقه دارد دستیارش را اغوا کند. یک روز، موقعی که می خواهد با یک بالون گازی از چنگ یک مرد قوی و عصبانی فرار کند، در یک گردباد گیر می افتد و در شهر اوز به زمین می نشیند. آنجا، تئودورای ساحره (میلا کنیس که باور دارد اوز نشانگر تحقق یافتن پیشگویی شاه سابق است، از او استقبال می کند. او اوز را تا شهر زمردین همراهی می کند، جایی که او با خواهر تئودورا، اوانورا (ریچل ویز آشنا می شود. به هر حال، برای تصاحب تاج و تخت پادشاهی، اوز باید به جنگل تاریک سفر کند و ساحره ی خبیث را بکشد. اوز با نوعی بی میلی شرط را می پذیرد، اما معلوم می شود کسی که به او ساحره ی خبیث می گفتند گلیندا، ساحره ی نیکوکار (میشل ویلیامز) بوده و اوز می فهمد که ساحره ی خبیث واقعی یکی از آن دو خواهری ست که او در شهر به حال خود رهایشان کرده است.

جادوگر شهر اوز

از نظر بصری «اوز: بزرگ و قدرتمند» هم به صورت دو بعدی اکران می شود و هم به صورت سه بعدی. رنگبندی فیلم چشم نواز و براق است و از گرافیک کامپیوتری برای تأثیر مناسبی استفاده شده تا شاهد پیشرفت تکنولوژی در مقایسه با ظاهر و حال و هوای نسخه ی سال 1939 باشیم و این حالت زیاد از حد و دلزده کننده نیست.

ریمی تصاویر زیادی را در فیلم گنجانده تا استفاده از تکنیک سه بعدی را توجیه کند. این تصاویر شامل چیزهایی هستند که از روی پرده به سمت تماشاگر پرواز می کنند و همچنین گردبادی که از میان پرده ی سینما بیرون می زند و انگار در مقابل پرده شناور است.

با این همه، هر جا که پای رنگ بندی در میان باشد، نسخه ی دو بعدی شگفت آور تر و جذاب تر است.

اوز: بزرگ و قدرتمند» به همان سبک و سیاق فیلم جدید «آلیس در سرزمین عجایب اخته ی تیم برتون پیش می رود: یک داستان کلاسیک دوست داشتنی که جانی دوباره می گیرد و توسط کارگردانی به روی پرده باز می گردد که ذوق بصری بالایی دارد و می فهمد چطور تماشاگرانی را که همراه با خانواده به دیدن فیلم می آیند، راضی نگه دارد.

ریمی صحنه های وحشتناکی را که ممکن بود همراه چنین داستانی به نمایش گذاشت، کم می کند تا فیلمی بسازد که تنها کمی ترسناک باشد. او از جیمز فرانکو - که در هر سه قسمت فیلم های «مرد عنکبوتی» ساخته ی خودش بازی کرده است - به شکلی تأثیر گذار استفاده می کند و از بازیگری که جذابیت یک شخصیت باورپذیر را با جذبه ی یک قهرمان واقعی ترکیب می کند، بازی فوق العاده ای می گیرد. اوز بخشی از داستان را تجربه می کند که مربوط به شخصیت احمقی ست که پای در راه رستگاری می گذارد. ترکیب سه گانه ی ویلیامز، کنیس و ویز از سه ساحره ی داستان مکبث جذاب تر است، گرچه یکی از آنها ظاهر و رنگ و رخ بدی به خود می گیرد تا با تصویر ارائه شده از نقشی که به شکلی غافلگیر کننده ضعیف از آب درآمده و می توانست حالت شیطانی لذت بخشی داشته باشد، جور در بیاید. در ضمن، بروس کمپبل هم طبق معمول حضور افتخاری کوتاهی در فیلم دارد.

«اوز: بزرگ و قدرتمند» از نظر ایجاد حس تعلیق یا غافلگیری چیز زیادی در چنته ندارد. به هر حال این فیلم در راه رسیدن به یک نتیجه ی مشخص و معلوم پیش می رود: همه چیز را سر جای خود قرار دادن و آماده شدن برای رسیدن دوروتی. با این وجود، فیلم داستان خوش بنیه ای دارد که با حجم بالایی خلاقیت و انرژی و مقداری دل و جرأت تعریف شده است. طول زمان فیلم کمی بیش از دو ساعت است اما خسته کننده نیست و در رمزگشایی نقطه ی اوج داستان مقداری ابتکار و نبوغ وجود دارد. البته فیلم نمی تواند به خوبی نقص فرار کردن دو شخصیت منفی را توجیه کند اما راه دیگری هم وجود ندارد. همین طور که شخصیت ها به سمت پایان «اوز: بزرگ و قدرتمند» گام برمی دارند، متوجه می شویم که چه ماجرای مهم تری در انتظار ماست .

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع: نقد فارسی