تبیان، دستیار زندگی
آغاز مصرف گرایی به عنوان یک پدیده مدرن در ایران را شاید بتوان از دوره قاجار ریشه یابی و سیر تحول آن را تا عصر حاضر ردیابی کرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پیشنهاد اصحاب قدرت و ثروت چیست؟


آغاز مصرف گرایی به عنوان یک پدیده مدرن در ایران را شاید بتوان از دوره قاجار ریشه یابی و سیر تحول آن را تا عصر حاضر ردیابی کرد.

مصرف گرایی

به همین دلیل باید ریشه تفکر مصرف گرایی را در مدرنیته (نوگرایی) جست وجو کرد. آثار منفی این پدیده به آثار اقتصادی اتلاف منابع و منحرف کردن منابع از ظرفیت های تولیدی محدود نمی شود بلکه عوارض اجتماعی، فرهنگی و سیاسی گسترده ای برای جوامع بشری و به ویژه برای جوامع در حال توسعه و رشد نیافته و بنابراین جامعه ایرانی در بر داشته است که مسیر توسعه این کشورها را منحرف کرده است و بدون تردید یکی از عوامل از رشدماندگی این جوامع است. از این رو، این پدیده به عنوان یکی از امراض نوگرایی باید ارزیابی شود.

پدیده مصرف گرایی یک پدیده چند وجهی است. این پدیده بیش از اینکه پدیده ای اقتصادی باشد، فرهنگی است.

همزمان، تاریخ تحول مصرف گرایی، حکایت از بهره گیری ساختارهای اقتصادی و نیز سیاسی از این پدیده دارد. برای دائمی كردن این پدیده در ایران نقش نهادهای حامی مصرفی شدن جامعه بسیار حائز اهمیت است. بنابراین همه نیروهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در این پدیده حضور دارند. از این رو برای ارائه یک تحلیل جامع باید این مقوله از چشم اندازهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مورد بررسی قرار گیرد. اما به دلیل فرصت محدود در این سطور، آنچه به طور کلی می توان در مورد شکل گیری و تحول این پدیده در ایران ابراز داشت حضور دو عنصر «قدرت» و «تجارت» به عنوان محرك های اصلی رشد و تحول فرهنگ مصرف گرایی است.

در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از هنجارهای مسلط، ساده زیستی و آراستگی به ارزش های انقلابی گری بود. به همین دلیل جوانان با لباس های به رنگ خاکی (نظامی) خود را می آراستند. امروز با تغییر ریشه ای در ارزش های مسلط، با فرهنگ و رفتارهایی کاملا متفاوت مواجه هستیم. نابرابری های بی سابقه اقتصادی_اجتماعی، یکی از دلایل اصلی گرایش به مصرف گرایی است

برای کنترل جامعه لازم است افراد از زندگی خود راضی باشند. افراد راضی و خشنود از زندگی تبدیل به موجوداتی مطیع می شوند. تقریبا همه انسان ها با جلب توجه دیگران و تاثیرگذاری «خوب» در نگاه دیگران رضایت و خشنودی لازم را از جامعه و محیط دریافت می کنند. به این ترتیب ارزیابی دیگران از ما نیروی موثری برای کسب خشنودی و تامین رضایت خاطر ماست. اما اینکه در ذهن دیگران ارزیابی خوبی از خود ایجاد کنیم بستگی به ارزش های مسلط در آن جامعه دارد و اینکه جامعه چه رفتارهایی را «خوب» ارزیابی می كند.

در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از هنجارهای مسلط، ساده زیستی و آراستگی به ارزش های انقلابی گری بود. به همین دلیل جوانان با لباس های به رنگ خاکی (نظامی) خود را می آراستند. امروز با تغییر ریشه ای در ارزش های مسلط، با فرهنگ و رفتارهایی کاملا متفاوت مواجه هستیم. نابرابری های بی سابقه اقتصادی_اجتماعی، یکی از دلایل اصلی گرایش به مصرف گرایی است.

مصرف گرایی-سفره-تجملات

به بیان دیگر، افراد برای اینکه بتوانند اثر مثبتی در ذهن دیگران به جای گذارند خود را به ظاهری می آرایند که گویی متعلق به طبقات «موفق» هستند. شاید ساده ترین ملاک موفقیت در یک جامعه شدیدا نابرابری که به طرز تهوع آوری مصرفی شده است پوشش لباس و ظاهر افراد به سبک زندگی انسان های موفق است.

در جامعه ای که داشتن ثروت مادی نشانه موفقیت است تظاهر به ثروتمند بودن می تواند تاثیر مثبتی در ذهن عموم مردم ایجاد کند. به این ترتیب رقابت ها و چشم و هم چشمی برای تظاهر به ثروتمند بودن همه تلاش های خانوار ها را شکل می دهد و منابعی که می توانست با صرفه جویی و پس انداز برای سرمایه گذاری و توسعه اقتصادی کشور تجهیز شوند، در این فرآیند تظاهر و رقابت، عموما با مصرف کالاهای وارداتی، اتلاف می شود.

الگوی مصرف، نه تنها منابع را تخریب یا تجهیز می کند، بلکه فرهنگ عمومی كار، تلاش، ابتکار، وفاداری و دلبستگی به ارزش های ملی و بومی و در نتیجه عزت نفس و اعتماد به نفس در میان مردم را نیز تخریب یا تقویت می کند. عزت نفس انسان ها در این فرآیند محصول دو عامل است که به صورت یک نسبت بیان می شود که در صورت کسر، میزان موفقیت و در مخرج آن انتظارات ما قرار می گیرد. نتیجه آنکه برای داشتن عزت نفس دو کار می توان انجام داد: یا موفقیت بیشتری کسب کنیم، که در این فرآیند تظاهر به موفق بودن یعنی مصرف بیشتری داشته باشیم یا انتظارات خود را کم کنیم.

الگوی مصرف، نه تنها منابع را تخریب یا تجهیز می کند، بلکه فرهنگ عمومی كار، تلاش، ابتکار، وفاداری و دلبستگی به ارزش های ملی و بومی و در نتیجه عزت نفس و اعتماد به نفس در میان مردم را نیز تخریب یا تقویت می کند

«اضطراب منزلتی» تخریبگر اصلی الگوی مصرف

این افزایش در انتظارات و تلاش برای تظاهر به موفق بودن، اصلی ترین علت اضطراب های منزلتی به ویژه در جوامع مصرفی بوده است. برای بسیاری از مردم داشتن شغل و نوع آن مهم ترین شاخصه احترام و توجهی است که از جامعه دریافت می کنند. اما جهانی شدن اقتصاد، در یک جامعه مصرفی شده، مشاغل را بی ثبات کرده که موجب افزایش اضطراب های منزلتی نیز شده است. تلاش برای کسب تحصیلات عالی تر و زندگی بهتر و بنابراین موقعیت اجتماعی برتر فشار برای کسب موفقیت در زندگی است که به طرز اجتناب ناپذیری افزایش یافته است اما همزمان پاداشی که ما در جست وجوی آن هستیم جلب توجه از سوی دیگران است. همه این تلاش ها برای جلب توجه است.

انکار شدن توسط دیگران، بسیار مخرب است و به تعبیری اگر ما از سوی هر کس که با او برخورد می کنیم مورد بی توجهی کامل قرار بگیریم، احساسی بدتر از شکنجه شدن خواهیم داشت. این احساس نگرانی نسبت به موقعیت اجتماعی باعث می شود تا بردگان همیشگی سیستم تولید و مصرف شویم. ما دیگر بر مبنای نیازمان خرید نمی كنیم؛ ما خرید می کنیم تا به شکل پذیرفته شده از سوی جامعه مورد توجه باشیم. ما نیاز داریم که دیگران در مورد ما بهتر از آنچه هستیم فکر کنند و به این ترتیب هر لحظه در حال قضاوت خود هستیم و همواره نگرانیم که دیگران ما را چگونه ارزیابی می کنند.

مصرف گرایی

طبیعتا این نگرانی دائمی، منشأ ناآرامی روحی در دنیای مشحون از اضطراب های مخرب است؛ اضطراب هایی که میزان تخریب آن تا جایی پیش می رود که به تعبیر یکی از محققان در مقایسه دائمی خود با دیگران هر زمان خبر موفقیت یکی از دوستان و آشنایان را می شنوم، «بخشی از من می میرد».

به این ترتیب ما همه دائم نگران ارزیابی های دیگران از خود هستیم اما به تعبیر یکی از فلاسفه باید دریابیم به میزانی که برای کسب پول و شهرت تلاش می كنیم برای کسب احترام از همتایانمان تلاش می كنیم نه رضایت از زندگی. ذهن دیگران مکانی پست تر از آن است که بتواند محل اقامت مناسبی برای خشنودی واقعی ما باشد. این نوعی پادزهر آرامش بخش برای اضطراب های ماست، چون افرادی که ما تشنه نظر مثبت شان هستیم، در واقع ما را نمی شناسند. پس چرا عقاید دیگران باید برای ما مهم باشد؟

بنابراین نباید از نقش اصحاب قدرت و ثروت در شکل گیری فرهنگ مصرفی غفلت کرد. رسانه های در خدمت آنها دائم در کار شکل دهی به انتظارات مردم هستند، چون منافع این گروه قلیل چنین اقتضا می کند. در جامعه ما نیز منافع از اصحاب قدرت و ثروت با تخریب فرهنگ جامعه نه تنها توسعه واقعی را امری ممتنع کرده است بلکه آینده نسل های آتی نیز گروگان این منافع کوته نگر قرار گرفته است.

سخن آخر آنکه، در جامعه ای که با رکود و بیکاری گسترده مواجه بوده و به طور همزمان بخش عظیمی از جامعه در تلاش برای کسب حداقل های زندگی هستند، ورود سالانه صدها خودرو پورشه و لامبورگینی، حرف های گفتنی زیادی برای تفسیر اتلاف منابع ملی و فساد در لایه های تصمیم گیری های کلان وجود دارد.

بخش اجتماعی تبیان


منبع : دکتر حسین راغفر/ مجله همشهری اقتصاد

مقالات مرتبط :

مگر در سال جدید قحطی می‌آید؟

فرمول ترک طمع در خرید شب عید