تبیان، دستیار زندگی
گروهی از مؤمنان خالص كه در مسیر تكامل معنوی با موانعی در زندگی خود رو به رو شده اند و تكامل آن‌ها ناتمام مانده است، حكمت الهی ایجاب می‌كند كه سیر تكاملی خود را از طریق بازگشت مجدّد به این جهان ادامه دهند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

به این دلیل بعضی ها زنده می شوند !!!

رجعت

فلسفه رجعت چیست؟ بعد از ظهور امام زمان وقتی جهان پر از عدل شود، دیگر چه لزومی به رجعت و حكومت یك یك امامان (علیه السلام)است؟

1ـ رجعت از عقاید معروف شیعه است، و مقصود از آن در فرهنگ شیعه، بازگشت گروهی امت اسلامی پس از ظهور حضرت مهدی(عج) و قبل از بر پایی قیامت به دنیا است.

2ـ در رجعت همه مردگان یا همه شیعیان به دنیا باز نمی‌گردند، بلكه عده ای مۆمنان خالص و كفار و طاغیان بسیار شرور به این جهان باز می گردند.[1]

3ـ بازگشت گروهی از صالحان و یا تبهكاران به این جهان امری شگفت آوری نیست، زیرا در امت های پیشین نیز گروهی پس از مرگ بار دیگر زنده شده و پس از مدتی برای بار دوم در گذشته اند،‌[2] مانند زنده شدن عزیر پس از صد سال،[3] و موارد دیگری كه قرآن مجید از آن‌ها خبر داده است.[4]

4ـ در رجعت، بازگشت كنندگان به امر پروردگار عالَم زنده می شوند، هم چنان كه در قیامت همگان به امر و قدرت ذات اقدس الله زنده می گردند. اگر تعدادی به دست حضرت عیسی(علیه السلام)زنده شده اند، آن هم به اذن الهی و قدرت خدادادی بوده است. قرآن می‌فرماید: "(به خاطر بیاور) هنگامی را كه خداوند به عیسی بن مریم گفت: یاد كن نعمتی را كه به تو و مادرت بخشیدم... و هنگامی كه به اذن و فرمان من مردگان را زنده می كردی".[5] بنابراین چنانچه رجعت به دعای امام زمان(علیه السلام)صورت گیرد؛ باز به قدرت خدا انجام گرفته است؛ پس لازم نیست حتماً پیامبر باشد، بلكه به وسیله حجت الهی و به اذن خدا نیز می‌توان صورت گیرد.

5ـ پس از اعتقاد به رجعت كه از عقاید شیعه است، ممكن است از تفاصیل و علت واقعی آن آگاهی نداشته باشیم، و این هیچ گونه اشكال و سستی در عقیده ما ایجاد نمی‌كند. مثل این كه به وجود ملائكه ایمان داریم، چون قرآن از آن خبر داده، ولی تعدادشان چقدر است، نحوه زندگی شان چگونه است و كارهایشان به طور تفصیل چگونه است، اطلاع دقیق نداریم.

ممكن است علت واقعی رجعت برای ما روشن نباشد، ولی با توجه به روایات رجعت، چنین به نظر می‌رسد كه بازگشت دو گروه از مۆمنان و كافران به زندگی دنیا، به منظور تكمیل یك حلقه تكاملی گروه اوّل "مۆمنان" و چشیدن كیفر دنیوی گروه دوم "كافران" است.

به تعبیر دیگر: گروهی از مۆمنان خالص كه در مسیر تكامل معنوی با موانعی در زندگی خود رو به رو شده اند و تكامل آن‌ها ناتمام مانده است، حكمت الهی ایجاب می‌كند كه سیر تكاملی خود را از طریق بازگشت مجدّد به این جهان ادامه دهند؛ شاهد و ناظر حكومت جهانی حق و عدالت باشند؛ و در بنای این حكومت شركت جویند، چرا كه شركت در تشكیل چنین حكومتی از بزرگ ترین افتخارات است.

در رجعت همه مردگان یا همه شیعیان به دنیا باز نمی‌گردند، بلكه عده ای مۆمنان خالص و كفار و طاغیان بسیار شرور به این جهان باز می گردند

به عكس گروهی از منافقان و كافران جبار سرسخت علاوه بر كیفر خاص خود در رستاخیز باید مجازات هایی در این جهان، نظیر آن چه اقوام سركشی مانند فرعونیان و عاد و ثمود، و قوم لوط دیدند ببینند، و تنها راه آن رجعت است.[6]

انسان معتقد به حكمت و عدل الهی، همان گونه كه معتقد است باطن این عالم پاك و بر اساس عدالت و درستی بنیان شده، معتقد است روزی فرا می‌رسد كه ظاهر تمام این عالم همانند باطن می‌شود و همان گونه كه باطن آن بر اساس عدل در جریان است، ظاهر آن نیز این گونه می‌شود و برای تحقق چنین امری، كسانی كه مصداق تمام و كمال ظلم و عدل بوده اند، برانگیخته می‌شوند تا حقیقت این عالم نمایانده شود.

اگر ظالمان این دنیا را با كامیابی سپری كرده اند، گمان نرود كه واقعاً پایان آن‌ها همین گونه است ، زیرا می دانیم كه قیامت، چیزی جز ظهور و تجسم این عالم نیست، ‌پس باید سرانجام دنیای ظالمان و كافرانی كه با كامیابی سپری كرده اند مانند معاویه، شكست و ذلت باشد، تا در قیامت، ذلت به صورت واقعی آشكار شود. به عبارت دیگر: همان گونه كه برای مۆمنان باید مسیر تكاملی آن‌ها كه با موانعی در دنیا رو به رو بوده اند، برداشته شود تا این مسیر به پایان خود و سیر تكاملی صعودی برسد، كافران خالص و ظالمان نیز باید به نهایت مسیر تكاملی نزولی خود برسند و حكومت و قدرتی كه باعث شده كه نهایت سیر نزولی آشكار نشود، آشكار شود و در قیامت طبق همین عذاب، یا نعمت الهی هویدا شود.

باید توجه داشت هنوز كسانی مانند معاویه به عنوان انسان های درستكار نزد بسیاری از مسلمانان شناخته می‌شوند. البته این نكته كه بیان شده، به عقل و دانش ما رسیده، امكان دارد مسایلی در فلسفه و علت آن بیان شده كه دست نیافته ایم، یا بسیاری از مسایل طرح شود كه اصولاً فلسفه آن بیان نشده و یا عقل ما نتواند به علت واقعی آن‌ها دست یابد، اما آن‌ها را به حكم عقل و منطق قبول می‌كنیم چون از جایگاه خطا ناپذیر الهی صادر شده است. این مسئله در پایان توضیح داده می‌شود.

قیامت

روایات. احادیث از ائمه اطهار(علیه السلام)در مورد رجعت فراوان است و به حد تواتر رسیده تا جایی كه مرحوم علامه مجلسی می‌فرماید: "چگونه ممكن است كسی به صدق گفتار ائمه اهل بیت(علیه السلام)ایمان داشته باشد و روایات متواتر رجعت را نپذیرد؟ احادیث صریحی كه شمار آن به حدود دویست حدیث می‌رسد كه چهل و چند نفر از روایات موثّق، و علمای اعلام در بیش از پنجاه كتاب آورده اند".[8]

از امام صادق(علیه السلام)معنای آیه "و یوم نحشرِ من كلّ أمه فوجاً؛ روزی كه از هر امتی، گروهی را زنده می‌كنیم".[9] سۆال شد، فرمود: مردم چه می‌گویند؟ مسائل گفت: مردم می‌گویند: آن روز قیامت است. حضرت فرمود:‌ مگر در قیامت از هر امتی گروهی را زنده می كنند و بقیه را زنده نمی كنند؟ خیر (مردم اشتباه می كنند) این آیه مربوط به رجعت است (نه قیامت، زیرا در قیامت همه محشور می‌شوند، نه عده ای، در صورتی كه این آیه از زنده شدن گروهی سخن می‌گوید).[10]

مأمون (خلیفه دانشمند عباسی) به حضرت رضا(علیه السلام)عرض كرد: درباره رجعت چه می فرمایید؟ حضرت فرمود: رجعت درست است. بازگشت بعضی از مردگان در امت های پیشین سابقه داشته و قرآن شاهد آن است، و پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: "آن چه در امت های گذشته بوده، در امت من نیز خواهد بود".[11]

گروهی از مۆمنان خالص كه در مسیر تكامل معنوی با موانعی در زندگی خود رو به رو شده اند و تكامل آن‌ها ناتمام مانده است، حكمت الهی ایجاب می‌كند كه سیر تكاملی خود را از طریق بازگشت مجدّد به این جهان ادامه دهند

یادآوری: همان گونه كه نیافتن چیزی دلیل بر نبودن آن نیست، نفهمیدن مطلبی هم دلیل بر درست نبودن آن نمی‌باشد. مطالب علمی بسیاری هست كه ما نمی فهمیم، ولی نفهمیدن دلیل نمی شود كه آن مطلب صحیح نباشد. در اعتقادات شرعی هم همین طور است، مثلاً فلسفه مسح در وضو ممكن است برای ما روشن نباشد. این نشانه آن نیست كه مسح سر یا پا علت ندارد. نیز باید توجه داشت كه اگر مسئله ای برای ما حل نشد، به این معنی نیست كه عقیده ما با قرآن یا سایر عقاید در تضاد است،‌ زیرا می گوییم چون قرآن یا معصوم از این مسئله خبر داده می پذیریم، اگر چه برا ی ما هنوز فلسفه آن حل نشده باشد، زیرا معتقدیم آن چه خدا یا پیامبر و امام از آن خبر داده باشند، مسلّماً درست است، چون از مقام خطا ناپذیری صادر شده است، اگر چه كیفیت مسئله و فلسفه و اهداف آنها را درك نكنیم. مسئله رجعت چیزی است كه در امت های گذشته واقع شده و قرآن به صراحت از آن‌ها خبر داده است، و بنا به روایات شیعه، در امت اسلام هم واقع خواهد شد. این نه چیز محالی است كه انسان را گیج كند و نه عدم اطلاع از جزئیات آن مسئله ای است كه ایجاد خلل در عقیده ما كند، كه خیال كنیم عقیده ما در تضاد با قرآن است. پس مسئله رجعت امری است ممكن و نفهمیدن فلسفه آن مشكلی در عقیده ما ایجاد نمی كند.

مانند بعضی از امور دیگر كه از فلسفه‌ آن‌ها آگاهی نداریم، اما چون از منبع خطا ناپذیر آمده، به حكم عقل می پذیریم. مثلاً ابن سینا در كتاب شفا می‌گوید: اگر چه من با عقل خود نمی توانم معاد جسمانی را ثابت كنم، اما چون خبر دهنده صادقی (پیامبر اسلام) از آن خبر داده، می پذیرم (و این مسئله منطقی و عقلانی است).

در پایان اضافه می كنیم: آنچه در مورد امامان قطعی به نظر می رسد، اصل رجعت و شركت در برپایی حكومت عدل جهانی است، اما اینكه آیا آنها هم به طور مستقل حكومت خواهند كرد یا به همراه امام زمان، یا پس از او حكومت خواهند كرد یا نه، و اصلاً حكومت می كنند، نیز ایا همه حكومت می كنند یا بعضی مانند حضرت امیر و امام حسین(علیه السلام)به طور قطعی نمی توان سخن گفت و روایات در این باره متعدد و مختلف است.

پی نوشت ها:

[1]تفسیر نمونه، ج 15، ص 555.

[2]جعفر سبحانی، منشور عقاید امامیه، ص 241، ص 129.

[3]بقره (2) آیه 259.

[4]بقره (2) آیه 55 و 56 و 72 و 73 و 243؛ آل عمران (3) آیه 49.

[5]مائده (5) آیه 110.

[6]تفسیر نمونه، ج 15، ص 559.

[7]شیخ عباس قمی(صاحب مفاتیح الجنان) سفینه البحار، ج 1، ص 511، ماده رجع.

[8]بحارالانوار، ج 53.

[9]نمل (27) آیه‌83.

[10]مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف، ج 5، ص 632 (ماده: رجعت).

[11]مهدی موعود‌ (ترجمه ج 51 تا ج 53 بحارالانور، ص 1200).

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع: واحد پاسخ به سۆالات دفتر تبلیغات اسلامی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.