تبیان، دستیار زندگی
عفو از حقّ‌النّاس بسیار مشکل است، امّا آثار و برکات مادی و معنوی فراوانی در زندگی انسانِ عفو کننده، پدیدار می‌سازد که به‌ هیچ‌ وجه قابل قیاس با لذّت انتقام‌جویی و تلافی ظلم ظالمان نمی‌باشد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عفو حقّ النّاس دریچه بارش خیر و برکت


عفو یا گذشت، یکی از فضائل اخلاقی است که در تعالیم روح‌بخش و انسان‌ساز قرآن و عترت، بسیار مورد تأکید واقع شده است. از این رو بسیار شایسته است که انسان از حقوق آبرویی یا مالی که بر عهدة دیگران دارد، گذشت کند.

حق الناس

البته عفو از حقّ‌النّاس بسیار مشکل است، امّا آثار و برکات مادی و معنوی فراوانی در زندگی انسانِ عفو کننده، پدیدار می‌سازد که به‌ هیچ‌ وجه قابل قیاس با لذّت انتقام‌جویی و تلافی ظلم ظالمان نمی‌باشد.

از نظر قرآن‌ کریم، عفو و بخشش در یک تقسیم‌بندی، دارای سه مرتبه است:

مرتبة اوّل، این است که انسان بدی دیگران را ببیند، امّا به‌خاطر رضای خداوند، از آن بگذرد. خداوند تعالی در قرآن کریم خطاب به پیامبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» می‌فرماید:

«خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلین» [1]

عفو و گذشت پیشه کن و به کار پسندیده فرمان ده و از نادان‏ها روى برتاب.

مرتبة دوّم، آن است که انسان بدی دیگران را نبیند. قرآن کریم به نادیده گرفتن ظلم و بدی دیگران، «صفح» اطلاق می‌کند و از مۆمنین می‌خواهد که نسبت به هم‌‌دیگر صفح داشته باشند تا مورد مغفرت الهی واقع شوند:

«وَ لْیعْفُوا وَ لْیصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یغْفِرَ اللَّهُ لَکمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ» [2]

و باید عفو کنند و چشم بپوشند. مگر دوست ندارید که خدا شما را ببخشد؟ و خداوند آمرزنده مهربان است.

کسی که انتظار دارد خداوند در قیامت او را ببخشاید، باید خود نیز،‌ کسانی را که در حقّ او ظلم کرده‌اند، ببخشد و مهم‌تر اینکه ظلم آنان را ندیده بگیرد.

مرتبة سوّم، آن است که انسان در مقابل بدی دیگران، در حقّ آنان نیکی کند. این مرتبه از گذشت، انصافاً مشکل‌تر از مراتب قبلی است، امّا باید دانست که در تعالیم دینی و مذهبی، این‌گونه عفو و احسان مورد تأکید فراوان واقع شده و به ‌صورت جدّی از مسلمانان خواسته شده که این ‌چنین باشند. قرآن‌کریم می‌فرماید:

«یدْرَۆُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیئَةَ» [3] بدى را با نیکى دفع می‌نمایند.

بنابراین بسیار نیکو است که آدمی گناه دیگران را ببخشد و از حقّ خود بگذرد. در این صورت پروردگار متعال نیز علاوه بر اینکه جبران حقّ او را می‌کند، او را می‌آمرزد.

فقیه عارف مرحوم‌ آخوند ملاّ حسینقلی همدانی«ره»،به اتّفاق جمعی از‌ اصحاب، پیاده به کربلا مشرّف‌ می‌شدند.در راه، اموال ایشان توسط راهزنان غارت می‌شود. بعد که سارقین، آن فقیه وارسته را می‌شناسند،برمی‌گردند و هرچه ربوده بودند، تقدیم کرده و معذرت می‌خواهند.مرحوم آخوند،‌ تنها کتاب‌های وقفی را پس می‌گیرد و بقیة کتب و اموال را نمی‌گیرد و می‌فرماید:به‌ مجرّد‌ سرقت،من ایشان را حلال کردم؛چون راضی نشدم به‌ واسطة من خداوند کسی را در آتش دوزخ بسوزاند و نمی‌خواهم به خاطر من لقمة حرام از گلوی کسی پائین برود و موعظه در او بی‌اثر باشد

حضرت زین‌العابدین امام سجّاد«سلام‌الله‌علیه» در روایت مفصّلی از قول پدر گرامی خود، امام حسین«سلام‌الله‌علیه»‌، و آن حضرت از قول مبارک امیرالمۆمنین علی«سلام‌الله‌علیه»‌، به تشریح روز رستاخیز و دشواری‌های آن روز پرداخته و فرمودند: خداوند متعال در آن روز خطاب به بندگانی که در گردنة محشر ازدحام کرده‌اند، می‌فرماید:

«أَنَا الْوَهَّابُ إِنْ أَحْبَبْتُمْ أَنْ تَوَاهَبُوا فَتَوَاهَبُوا وَ إِنْ لَمْ تَوَاهَبُوا أَخَذْتُ لَکمْ بِمَظَالِمِکمْ»

منم بخشایش‌گر، اینک اگر خواهید یک‌دیگر را ببخشید وگرنه حقّ شما را بگیرم؟

در این هنگام شاد می‌گردند و برخى از آنان حقّ و طلب خود را مى‏بخشند. آنگاه خداوند متعال به فرشته‌ای که نگهبان قصرهای بهشتی است، دستور می‌دهد که پاداش عفوکنندگان را هویدا سازد.

«فَیأْمُرُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یطْلِعَ مِنَ الْفِرْدَوْسِ قَصْراً مِنْ فِضَّةٍ بِمَا فِیهِ مِنَ الْأَبْنِیةِ وَ الْخَدَمِ»

دستور دهد قصرى را از (قصرهاى) نقره با تمام‏ ساختمان‌ها و خدمت‌کارانى که در آن هستند به مردم نشان دهد.

وقتی قصرى بسیار جذاب و زیبا و خدمت‌کاران زیبارو برای مردم نمایان می‌شود، آرزوى برخورداری از آن قصر را در دل می‌نمایند. پس خداوند سبحان می‌فرماید:

«یا مَعْشَرَ الْخَلَائِقِ هَذَا لِکلِّ مَنْ عَفَا عَنْ مُۆْمِنٍ ...» [4]

ای گروه خلائق، این قصر از آن کسى است که از مۆمنى درگذرد...

در قضیه‌ حضرت یوسف«سلام‌الله‌علیه»‌ نیز آن حضرت، پس از آن‌ همه آزار، اذیت و‌‌ ظلمی‌ که از‌ برادران خویش‌ دید، برای این‌که خجالت نکشند، خطاب به آنان فرمود:

«لا تَثْریبَ عَلَیکمُ الْیوْمَ یغْفِرُ اللَّهُ لَکمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمینَ» [5]

امروز هیچ سرزنشى بر شما نیست، خداوند شما را مى‏آمرزد و او مهربان‌ترین مهربانان است.

کسی که انتظار دارد خداوند در قیامت او را ببخشاید، باید خود نیز،‌ کسانی را که در حقّ او ظلم کرده‌اند، ببخشد و مهم‌تر اینکه ظلم آنان را ندیده بگیرد

جالب آن‌که بعد از استقبال با شکوه از پدر و مادر و برادران، پدر و مادر را روی تختی که تدارک دیده بود، نشانید و به پدر خویش، حضرت یعقوب«سلام‌الله‌علیه»‌گفت: آزادی من از زندان و‌ آمدن شما از صحرای کنعان به‌مصر،‌ لطف خداوند است و‌ این لطف خداوند پس از آن‌که‌ شیطان بین من و برادرانم کدورت انداخت، شامل‌ حال ما شد:

«مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّیطانُ بَینی‏ وَ بَینَ إِخْوَتی‏‏» [6]

پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم را به هم زد.

در واقع برای جلوگیری از شرمساری برادران و به‌ جهت این‌که‌ پدر از فرزندان خویش خرده نگیرد، تقصیر را به گردن شیطان انداخت و برادران خویش را تبرئه‌ کرد.

مقصود قرآن‌ کریم از بیان قصص و حکایاتی همچون داستان حضرت یوسف«سلام‌الله‌علیه»، قصه‌پردازی نبوده است؛ بلکه این قصّه‌ها باید سرمشق زندگی مسلمانان باشد. تاریخ را معلّم اخلاق خود قرار دهند و از آن پند بگیرند:

«لَقَدْ کانَ فی‏ قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبابِ»‏‏ [7]

به راستى در سرگذشت آنان، براى خردمندان عبرتى است.

نقل می‌کنند فقیه عارف مرحوم‌ آخوند ملاّ حسینقلی همدانی«ره»، به اتّفاق جمعی از‌ اصحاب، پیاده به کربلا مشرّف‌ می‌شدند. در راه، اموال ایشان توسط راهزنان غارت می‌شود. بعد که سارقین، آن فقیه وارسته را می‌شناسند، برمی‌گردند و هرچه ربوده بودند، تقدیم کرده و معذرت می‌خواهند. مرحوم آخوند،‌ تنها کتاب‌های وقفی را پس می‌گیرد و بقیه کتب و اموال را نمی‌گیرد و می‌فرماید: به‌ مجرّد‌ سرقت، من ایشان را حلال کردم؛ چون راضی نشدم به‌ واسطه من خداوند کسی را در آتش دوزخ بسوزاند و نمی‌خواهم به خاطر من لقمه حرام از گلوی کسی پائین برود و موعظه در او بی‌اثر باشد.

پی نوشت‌ها:

1. اعراف / 199.

2. نور / 22.

3. قصص‌ /‌ 54.

4.الکافی، ج ‏8، صص 106-104ه.

5.یوسف / 92.

26. یوسف / 100.

7.یوسف / 111.

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مظاهری

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.