تبیان، دستیار زندگی
ببینید در مالزی این‌طور که من به دست آوردم، شیعه را به‌عنوان یک بدنه اسلام نمی‌دانند؛ کاری که خدا به من توفیق داد، در سه دانشگاه مالزی با رۆسا و معاونین دانشگاه‌ها ملاقات داشتم؛ با ظرافت توانستم به رۆسا و معاونان این دانشگاه‌ها بقبولانم که شیعه مکتبی الهی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

این مصاحبه تیتر ندارد!(3)

استاد انصاریان

ببینید در مالزی این‌طور که من به دست آوردم، شیعه را به‌عنوان یک بدنه اسلام نمی‌دانند؛ کاری که خدا به من توفیق داد، در سه دانشگاه مالزی با رۆسا و معاونین دانشگاه‌ها ملاقات داشتم؛ با ظرافت توانستم به رۆسا و معاونان این دانشگاه‌ها بقبولانم که شیعه مکتبی الهی است.

* با توجه به سفرهای متعددی که به نقاط مختلف جهان داشته‌اید، الان وضعیت تبلیغی ما در سطح دنیا را چطور می‌بینید؟

به نظرم، کار ما الان یک به نود و نه است. دشمنان اسلام در تبلیغات خود از شگردهای مختلف استفاده می‌کنند، از متخصصین روان‌شناسی، روان‌کاوی، هنرمندان، سینما و ‌هالیوود و از هرجا که امکان دارد، کمک می‌گیرند و علیه اسلام برنامه می‌سازند که بتواند اثرگذار باشند.

حالا ببینیم کاری که الان حوزه دارد انجام می‌دهد و هزینه‌ای که می‌کند برای جهانی‌کردن کافی است؟ ابداً کافی نیست! یعنی ما الان جاذبه یک در مقابل جاذبه 99 داریم، ما باید هزینه سنگینی را بپردازیم! مراجع ما و دولت اسلامی ما، بخش عمده این هزینه را باید حداقل پنجاه برابر الان بپردازند و تا دیر نشده متخصص برای ترویج اسلام در جهان تربیت کنند.

* اگر بخواهیم مصداقی وارد فعالیت‌های شما در عرصه بین‌الملل بشویم، حضور یک روحانی در مجامع علمی، فرهنگی، دینی و حتی در میان عموم مردم در کشورهای مختلف چه تأثیراتی دارد؟ مثلاً امسال که قبل از ماه مبارک رمضان به مالزی رفتید، چطور بود؟

ببینید در مالزی این‌طور که من به دست آوردم، شیعه را به‌عنوان یک بدنه اسلام نمی‌دانند؛ کاری که خدا به من توفیق داد، در سه دانشگاه مالزی با رۆسا و معاونین دانشگاه‌ها ملاقات داشتم؛ با ظرافت توانستم به رۆسا و معاونان این دانشگاه‌ها بقبولانم که شیعه مکتبی الهی است، و به لطف خدا یک سد عظیم علیه تشیع در مالزی را شکستیم.

من حتی با این لباس در نماز جمعه اصلی مالزی یعنی مهم‌ترین مسجد و نمازشان شرکت کردم، با همین لباس در صف اول نماز جمعه کوالالامپور نماز خواندم؛ هم‌چنین با پادشاه مالزی و همین‌طور ماهاتیر محمد ملاقات داشتم.

حدود بیست دقیقه هم با امام جمعه‌اش صحبت کردم و به او گفتم، بسیار خوشوقتم که شما در حمد و سوره بسم‌الله را بلند گفتید و در سوره هم بسم‌الله گفتید و بدون دست بسته نماز خواندید؛

به او گفتم بسیار نماز درستی خواندی و نماز خوبی خواندی؛ یعنی این نماز، همان نمازی است که اهل‌بیت علیهم‌السلام می‌خواهند و یک مقدار هم راجع به شیعه با ایشان صحبت کردم.

طی مدت حضور در مالزی نزدیک به هفت سخنرانی برای ایرانی‌های مقیم مالزی داشتم که به خواست و لطف خدا به اذعان افراد مقیم، جلسه‌های خوبی بود و می‌گفتند در طول سال به‌جز عاشورا، این‌قدر جمعیت نمی‌آمد. حتی برخی افراد از شهرهای با فاصله هفتاد یا هشتاد کیلومتری می‌آمدند.

* در ملاقات‌هایی که با غیر ایرانی‌ها داشته‌اید، نوع پرسش‌های آن‌ها راجع به مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام در چه حیطه‌ای است و ما برای پاسخ به شبهات احتمالی، به چه علومی باید مجهز باشیم؟

ما باید به عقاید شیعه مسلط باشیم. باید از اصول شیعه و از کتب اصلی شیعه خبر داشته باشیم و از آن‌ها بخواهیم که حداقل ده تا کتاب شیعه مانند المراجعات سیدشرف‌الدین، الغدیر علامه امینی، کتاب‌های ترجمه شده شهید مطهری و این نوع کتاب‌ها را مطالعه کنند؛ یعنی ما باید بلد باشیم چه نوع کتاب‌هایی را به این‌ها ارائه دهیم که ایجاد بحث نکنند.

* چه آفت‌هایی می‌تواند طلبه‌ای را که برای تبلیغ به خارج از کشور می‌رود، تهدید کند؟ و در قم چه کاری باید انجام دهد که از گزند تهدیدها در امان باشد؟

من این را به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی گفتم، به شما هم عرض می‌کنم و با کمال تواضع به تمام مراجع و مراکزی که دست‌اندرکار فرستادن افراد به خارج هستند عرض می‌کنم. ما باید عالم هنرمند بفرستیم.

اگر آخوندی که هنر جذب ندارد، هنر رفاقت ندارد، هنر ارتباط ندارد، بفرستیم، بسیار ضرر دارد و فرستادنش حرام است؛ اگر عالم بی‌هنر بفرستیم، عالمی که اخلاق ندارد، عالمی که چهره جذابی ندارد، عالمی که هنر ارتباط برقرار‌کردن ندارد، عالمی که از کار زود خسته می‌شود، بازهم ضرر دارد.

در ایتالیا که بودم، به من گفتند، یک کسی را فرستاده بودند برای سه‌شب احیاء، یک شبش را که برگزار کرد، مجبور شدیم تعطیلش کنیم.

چرا؟ برای این‌که شب نوزدهم، مسائلی را مطرح کرده بود که قابل قبول برای نود درصد پای منبری‌ها نبود. لذا اگر می‌فرستند، ضابطه‌ای بفرستند و رابطه‌ای نفرستند، که والله حرام است. من با کمال تواضع عرض می‌کنم که نمی‌گویم عالم و هنرمندم، اما بی‌هنر هم نیستم.

در پاریس با کشیش یک کلیسا ملاقات داشتیم، مریض هم بودم ولی نگذاشتم بفهمد مریض هستم . با این که درد می‌کشیدم، خیلی با نشاط مقابلش نشستم، گفت من سۆالاتی راجع به مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام دارم، کشیش باسوادی بود. به او گفتم مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام بر اساس این چند اصل استوار است: علم، دلیل، محبت، حوصله و صبر و بردباری و حکمت.

چهار ساعتی که با او صحبت کردم و سۆال‌هایش تمام شد، دستش را دو طرف کاناپه گذاشت و هنگام نیم‌خیز‌ شدن گفت: آقای انصاریان! من دارم از روی این کاناپه، شیعه بلند می‌شوم و در دل خودم اسمم، را محمد گذاشتم؛ الان به شما قول قطعی می‌دهم هر کسی از طریق کلیسا در پاریس با من ارتباط داشته است، دارم می‌روم با مکتب اسلام و اهل‌بیت علیهم‌السلام آشنایشان کنم .

سه بار من را بغل گرفت و بوسید و تا دم در رفت و دوباره برگشت و من را بغل گرفت و گفت: مثل این‌که قدرت خداحافظی‌کردن با شما را از دست داده‌ام! این نتیجه حوصله و صبر بود؛ لذا مبلغانی را که می‌فرستند، باید خیلی حوصله داشته باشند. از سوی دیگر، به اصول الهی و جریانات کفر جهانی آشنا باشند . یعنی هم آگاه به زمان باشند و هم بدانند چگونه حرف بزنند و چگونه شیعه را ارائه بدهند که مخاطبان بپذیرند.

* باز هم خاطرات این‌چنینی دارید بفرمایید؟

در همان سفر، یک فردی استاد برجسته فیزیک هسته‌ای در دانشگاه بود. در جلسه‌ای به من گفت که سی سۆال راجع به دین دارم.

گفت من می‌خواستم اسلام را انتخاب کنم، رفتم عربستان، در شهر مدینه 5 عالم را که یک لجنه بودند معرفی کردند، اتفاقاً وقت نهار بود و از آن‌جایی که از زمان تولد تاکنون چپ دست بوده‌ام، قاشق را با دست چپ برداشتم که آن‌ها با عصبانیت و با تلخی گفتند بگذار زمین و با دست راست غذا بخور، شما باید دست چپت را قطع کنی که راست دست بمانی! بعد از آن ماجرا به خودم گفتم من دین نمی‌خواهم! اما حالا آمدم ببینیم شما که پیرو مکتب اهل‌بیت هستی، چه می‌گویی؟ گفتم سی سۆالت را بپرس.

* این سی سۆال را در مدینه هم پرسیده بود؟

همه‌جا پرسیده بود، از الجزایری‌ها پرسیده بود، از دیگران پرسیده بود. سی سۆالش درباره توحید و قیامت و احکام و اخلاق بود. حدود پنج ساعت طول کشید، من سی سۆال او را جواب دادم، بلند شد، ‌بنده را بوسید و گفت: من تشیع را با کمال وجود قبول کردم و من در ملاقات‌های خودم با علمای فرق اسلامی، نمونه تو را ندیدم.

چقدر حوصله! چقدر محبت! تو 5 ساعت با کمال محبت و با بردباری و اخلاق من را تحمل کردی. فیلم این دیدار هم موجود است.

او شیعه شد و این جالب است که از من پرسید حال که شیعه شدم؛ دعایم مستجاب می‌شود، گفتم بله؛ گفت من یک دعا می‌کنم، ولی می‌دانم خدا این دعا را مستجاب نخواهد کرد!! گفتم خداوند که قدرتش محدود نیست، خدا محبت بی‌نهایت است.

گفت من درخواستم خارج از محدوده است! گفت من می‌خواهم از خدا بخواهم آخرین کسی که در دنیا بمیرد تو باشی! تو زنده باشی تا همه بی‌دین‌ها دین‌دار شوند! این مسئولیت عظیم حوزه است که عالم هنرمند بفرستد. یعنی چه عالم بی‌هنر و چه هنرمند بدون علم، هر دو ضرر دارد.

* چطور باید چنین افرادی را تربیت کرد؟

باید برای طلاب کلاس تشکیل دهند و افراد مجرب، تجربیات خودشان را به آن‌ها منتقل کنند. تجربه هم تنها با تدریس حاصل نمی‌شود.

بنابراین، حوزه باید کلاس تشکیل بدهد و به طور فشرده جریانات جهانی را به طلاب انتقال دهد که در جهان چه می‌گذرد و علیه اسلام چه می‌گذرد و ما باید چکار کنیم .لذا کلاس جهان‌شناسی روز، برایمان واجب است.

* برخی معتقدند که با رواج گفتمان انقلاب اسلامی و معرفی مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام به عنوان یک مکتب خردورز و عقلانی، زمینه برای رشد مکتب بیش از هر زمان دیگری فراهم شده، نظر شما چیست؟

الان ببینید اروپا و غرب گناه جدیدی را پیدا نمی‌کند که مرتکب شود! تقریبا لذت گناه عمومی عمرش دارد تمام می‌شود. چون در جستجوی یک تکیه‌گاه است، آن را هنوز پیدا نکرده است. یعنی الان آن حالت جست‌وجو در غرب زنده شده است و تکیه‌گاه باطنی می‌خواهد.

وهابیت که قوی‌ترین تبلیغات را در جهان داشت، الان با ساختن طالبان و القاعده، خوشبختانه چهره فرهنگی‌اش کامل شکست خورده است، یعنی دیگر وهابیت نمی‌تواند بگوید اسلام. وقتی وهابیت می‌رود تبلیغ می‌کند به عنوان تروریست شناخته شده است، یعنی اروپا و غرب و آمریکا از اسلامِ وهابیت پس زده است.

اما الان ترکیه در غرب دارد جای وهابیت را می‌گیرد و گران‌ترین مساجد را با عالی‌ترین شکل در تمام اروپا می‌سازد. در حالی که ما مسجدسازی نداریم و بعضاً جلساتمان در یک سوله تنگ و تاریک و یا پارکینگ‌ها برگزار می‌شود! این حالت جست‌وجوگری، یک زمینه خیزشی برای تشیع باز می‌کند. یعنی عالی‌ترین فرصت و زمان برای ایران و فرهنگ اهل‌بیت علیهم‌السلام پیدا شده است.

اگر ما زودتر اقدام نکنیم، گروندگان به وهابیتی که دارند از وهابیت جدا می‌شوند، این‌ها را به دامن ترکیه خواهیم داد. برای این، حوزه و مراجع باید یک فکر اساسی کنند.


منبع: خبرگزاری حوزه

تهیه و تنظیم : جواددلاوری، گروه حوزه علمیه تبیان