تبیان، دستیار زندگی
سی زوال فرهنگ در بسترعشرت شماره دوم همان گونه که گفته شد تلگراف ،تعریف جدیدی از ارتباطات جمعی ارائه کرد.به طوریکه امکان مبادله و انتقال اطلاعات را در مقایسه با آنچه یک انسان متعلق به فرهنگ کتابت به آن عادت کرده بود،چهره ای مت...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جهان قایم موشک بازی

بررسی زوال فرهنگ در بسترعشرت
شماره دوم

همان گونه که گفته شد تلگراف ،تعریف جدیدی از ارتباطات جمعی ارائه کرد.به طوریکه امکان مبادله و انتقال اطلاعات را در مقایسه با آنچه یک انسان متعلق به فرهنگ کتابت به آن عادت کرده بود،چهره ای متفاوت بخشید.به گونه ای که افراد را با سیلی عظیم از اطلاعات، امّا اندکی قابل استفاده،روبرو ساخت.

هر کس می‌تواند برای درک بهتر این مطلب که اخبار بی فایده یعنی چه، از خود بپرسد: چقدر پیش می‌آید که اخباری را که صبحگاهان از رادیو، تلویزیون  یا روزنامه‌ها دریافت می‌کنیم باعث شوند برنامه‌ای را که برای آن روز در نظر داشته‌ایم تغییر دهیم، یا دست به کاری بزنیم که در غیر این صورت انجام نمی‌دادیم و چقدر اتفاق افتاده است که این اطلاعات شناخت مسائل و مشکلاتی را که باید بدان‌ها بپردازم برایمان آسان کرده باشد؟

بخش عظیمی از اخباری که روزانه به ما می‌رسد، نمی‌توانند ما را به انجام کاری مفید برانگیزانند. و این است مهم‌ترین میراث تلگراف: از آن روی که انبوهی عظیم از اطلاعات کم‌اعتبار و بی‌اهمیّت را عرضه می‌دارد، نسبت منطقی میان خبر و- دانش و کردار برخاسته از آن- را دگرگون ساخته است.

البته بدون شک برای اکثریت ما گزارش‌های مربوط به پیش‌بینی هوا تا مدّتی به این سوال‌ها پاسخ می‌‌‌دهد؛ و نیز، برای سرمایه‌گذاران، گزارش‌های مربوط به سهام و بازار بورس درخور اهمیّت است؛ اما گاه اتفاق می‌افتد که اخباری از یک حادثه جنایی برای ما حائز اهمیّت است، به این دلیل که در نزدیکی محلّه ما اتفاق افتاده است و یا به هر دلیل دیگر.

بطور کلی، بخش عظیمی از اخباری که روزانه به ما می‌رسد، نمی‌توانند ما را به انجام کاری مفید وادارکنند. و این است مهم‌ترین میراث تلگراف: از آن روی که انبوهی عظیم از اطلاعات کم‌اعتبار و بی‌اهمیّت را عرضه می‌دارد، نسبت منطقی میان خبر و- دانش و کردار برخاسته از آن- را دگرگون ساخته است.

در جوامعی که دارای فرهنگ شفاهی یا فرهنگ متأثر از کتاب هستند ارزش و اهمیّت یک خبر در ارزش کاربردی آن است. در محیط ارتباط جمعی انسان‌ها، یعنی در شبکه ای که روابط و داد و ستد اطلاعاتی  و محاورات مردمی در آن صورت می‌گیرد، مقدار اطلاعات وارده به درون سیستم به مراتب بیشتر از امکان انجام کارهای مفیدی است که این اطلاعات می‌توانستند در پی داشته باشند.اما در اوضاع و احوالی که تلگراف به وجود آورد و بعدها توسط تکنولوژیهای دیگر وسعت پیدا کرد، قرابت و نسبت میان خبر و کار منبعث از آن محو شد. زیرا برای اولین بار در تاریخ است که انسان‌ها در برابر این واقعیت قرار می‌گیرند که از یک سو انباشته از اطلاعات شده‌اند و از سوی دیگر میدان آزادی عمل سیاسی  و اجتماعی آنان تنگ‌تر شده است.

در اوضاع و احوالی که تلگراف به وجود آورد و بعدها توسط تکنولوژیهای دیگر وسعت پیدا کرد، قرابت و نسبت میان خبر و کار منبعث از آن محو شد. زیرا برای اولین بار در تاریخ است که انسان‌ها در برابر این واقعیت قرار می‌گیرند که از یک سو انباشته واز اطلاعات شده‌اند و از سوی دیگر میدان آزادی عمل سیاسی و اجتماعی آنان تنگ‌تر شده است.

برای درک معنی این مطلب ، کافی است انسان به جوابی که به این سوالات می‌دهد دقت کند: چه تدابیری را برای کاهش بحران آسیای میانه اندیشیده‌اید؟ طرح و برنامه شما برای فروکش کردن بحران بیکاری یا کاهش نرخ تورم و نیز مبارزه با بزهکاری یا لااقل تقلیل میزان آن چیست؟ در ارتباط با ناتو، اوپک، سیا و نیز تلاش‌هایی که برای ادغام بیشتر اقلیت‌های نژادی و نیز جذب بیشتر زنان در حیات اجتماعی و اقتصادی طراحی شده است، برنامه و پیشنهاد شما کدام است؟ و شما درباره هر یک از این مقوله‌ها چه اندیشیده‌اید و چه می‌کنید؟

اخبار، ما را با مجموعه‌ای از اظهارات و نظریات آشنا می‌سازند، که با آنها فقط یک کار می‌توانیم انجام دهیم و آن این که همان‌ها را مجدداً برای ساختن خبرهای بعدی ارائه دهیم. که آن هم مفید فایده‌ای نیست.

اجازه دهید از سوی شما به این سوالات جواب دهم. شما هیچ طرحی ندارید و هیچ کاری انجام نمی‌‌دهید. شاید کار شما تنها این باشد کهبه کسی رای دهید که مدعی است برای تحقّق این برنامه‌ها، طرح وقدرت اجرایی دارد. ولی شما این کار را هر چهار سال می‌توانید انجام دهید. ملاحظه می‌کنید که این کار چندان رضایت‌بخش به نظر نمی‌رسد و نمی‌تواند نظریات گوناگون و گسترده شما را پیرامون مسائل یاد شده مطرح کند و آنها را به حیطه عمل بکشاند. رای دادن- در انتخابات سیاسی- را می‌توان گامی دانست که پس از آن، جز فرار از عرصه ناتوانی‌هایی سیاسی راهی دیگر قابل تصور نباشد. از این عمل تیتر و عنوانی برای خبر می‌سازد و دیگر هیچ. این است گردونه بزرگ ناتوانی و مدهوشی:

اخبار، ما را با مجموعه‌ای از اظهارات و نظریات آشنا می‌سازند، که با آنها فقط یک کار می‌توانیم انجام دهیم و آن این که همان‌ها را مجدداً برای ساختن خبرهای بعدی ارائه دهیم. که آن هم مفید فایده‌ای نیست.

کتاب، تلاشی است برای استمرار بخشیدن به تفکّر و کوششی است برای شرکت در آن مناظرات و گفتگوهای بزرگی که نویسندگان و مؤلفان و مصنّفان گذشته با آیندگان خود ترتیب داده‌اند.

قبل از عصر تلگراف، رابطه میان خبر، و توانائی رفتار متناسب با آن، آنچنان تنگاتنگ بود که غالب انسان‌ها معتقد بودند که هدایت پاره‌ای از دگرگونی‌ها را در دست دارند. امّا در دنیای اطلاعاتی که تلگراف به وجود آورد، احساس توانایی انجام کار بدین جهت از میان رفت که سراسر جهان و تمامی عالم در چارچوب خبر درآمده بود،برای اولین بار اخبار و اطلاعاتی به ما عرضه می‌گردید که اظهارات و پاسخ هایی بودند به سوال های طرح نشده و هیچ مجالی برای ما فراهم نمی‌شد تا به گفتگو و بحث پیرامون آنها بپردازیم.

تلگراف ماهیت و محتوای این  ارتباط‌ات جمعی  و این وجدان و شعور اجتماعی را نامنسجم و منفک از یکدیگر ساخت، وظیفه و قدرت اصلی تلگراف این بود که اطلاعات را جابجا کند، نه این که به گردآوری و تجزیه و تحلیل و به اظهار نظر درباره آنها بپردازد. از این نقطه نظر تلگراف درست نقطه مقابل کتاب قرار گرفت.

نمای ظاهری صفحه‌ای که از فرم و مقاطع سطور مکتوب تشکیل گردیده بود خصلت فرا رخساری خودرا از دست داد. اذهان عامّه و شعور اجتماعی و تفکّرات عامّه به شکلی که تلگراف آن را ساخت،مجالی برای نگریستن به خبر از نقطه نظر تاریخی باقی نگذاشت و بار کیفی را در محتوا از اولویتخارج کرد.

بطور مثال: کتاب بهترین و مناسب‌ترین ظرف است برای گردآوری و انبوه کردن و رده‌بندی متین و تحلیل و بررسی سیستماتیک اطلاعات و اندیشه‌ها. نوشتن یک کتاب یا خواندن آن، نیاز به زمان دارد؛ کتاب، تلاشی است برای استمرار بخشیدن به تفکّر و کوششی است برای شرکت در آن مناظرات و گفتگوهای بزرگی که نویسندگان و مؤلفان و مصنّفان گذشته با آیندگان خود ترتیب داده‌اند.

ارزش تلگراف زمانی سقوط می‌کند که به محتوای آن از نقطه نظر تداوم، و انسجام بنگریم. کارآیی تلگراف فقط در این است که کار پیام‌رسانی رعدآسا را عهده‌دار شود و پیام‌ها و اخباری را انتقال دهد که لحظه‌ای بعد توسط پیام‌ها و اخبار جدیدتر کهنه ‌شده، به عقب رانده شوند. آنهم با شتابی که نه مجالی برای تفکر و اندیشه درباره تک تک آنها و نه فکر و اندیشه‌ای درباره ارتباط آنها طلب می‌کند.

تلگراف نوعی خاص از وجدان و شعور اجتماعی را ارائه داد. زبان تلگراف، زبان تیترها و عناوین است؛ هیجانی ، منقطع، غیرصمیمی، و بدون مخاطبی خاص. زبان چنین محاوره‌ای فاقد تداوم و استمرار است. پیام‌ها و خبرها هیچ‌گونه رابطه‌ای با خبر قبل و بعد از خود ندارند.

بطور مثال: کتاب بهترین و مناسب‌ترین ظرف است برای گردآوری و انبوه کردن و رده‌بندی متین و تحلیل و بررسی سیستماتیک اطلاعات و اندیشه‌ها. نوشتن یک کتاب یا خواندن آن، نیاز به زمان دارد.

نمای ظاهری صفحه‌ای که از فرم و مقاطع سطور مکتوب تشکیل گردیده بود خصلت فرا رخساری خود را از دست داد. اذهان عامّه و شعور اجتماعی و تفکّرات عامّه به شکلی که تلگراف آن را ساخت، مجالی برای نگریستن به خبر از نقطه نظر تاریخی باقی نگذاشت و بار کیفی را در محتوا از اولویت خارج کرد.

هوش و شعور در نظام تلگراف به این صورت بود که شعور و ذکاوت را در شنیدن چیزی خلاصه میکرد، نه فهمیدن آن.

...و اینگونه بود همسایگی انبوه انسان‌های بیگانه از یکدیگر با هم و انبار ی از پوچی و بیهودگی، دنیایی از اجرای منقطع از یکدیگر و مقاطع زمانی بریده از هم و فاقد تداوم و انسجام.

اگر تلگراف با چهره ویژه خود و کاربرد انحصاریش در شکل‌دهی به افکار و شعور جامعه تنهامی‌بود، به احتمال زیاد کتاب، با تبعات خود موفق می‌شد در برابر امواج آن ایستادگی کند و لااقل موضعخود را حفظ کند.