معجزههای شادی شما!
زندگی سراپا شوق و شور و نشاط و شادی است. شادی نیازی به جستجو ندارد ، همین دور و برهاست و آنقدر به ما نزدیک است که به خاطر بیش از حد نزدیک بودنش بعضی مواقع قابل دیدن نیست.
شاد زیستن ، شادمانه از زندگی لذّت بردن ، به غم و غصّه خندیدن و از لحظه لحظه زندگی لذّت بردن و برای تکتک این لذّتها و زیباییها از اعماق وجود هورا کشیدن ، حقّ هر انسانی است و اساساْ هر موجود زندهای برای این کار آفریده شده است و باید این چنین باشد!
اگر می خواهید شاد باشید، بـاید باور کنید که می توانید و توانایی رسیدن به آن را دارید. برخی افراد اشتباه می کنند چون تصور میکنند که شایسته شادی و خوشبختی نیستند و بدبختی و ناراحتی خود را به عنوان سرنوشت خود قلمداد میکنند. حقیقت مطلب این است که خوشبختی نیز مثل سایر چیزها در زندگی باید به دست آورده شود. راهکارهای زیر معجزه میکنند و میتوانند شادی و نشاط را به زندگی شما بیافزایند.
شیوه های کسب احساس شادمانی در زندگی
* هرگز از پرسش کردن باز نمانیم: هرگاه از انجام کاری دلزده و خسته شدیم از خودمان بپرسیم چگونه میتوانیم کارهایمان را بهتر، سریعتر، ساده تر، آسان تر و سرگرم کننده تر انجام دهیم تا به هدف نهایی برسیم!
* احساس ناامیدی را از خودمان دور کنیم: اگر در مسیر زندگی امید خود را از دست دادیم مأیوس نشویم و هرگز فکر نکنیم راهی را که پیش گرفته ایم، آخرین راه است. پیوسته به دنبال راه های دیگر باشیم چرا که: «عاقبت جوینده یابنده است».
* ضعف های خودمان را بپذیریم: واقعیت این است که هر کس ضعف هایی دارد، به جای فروماندن در ضعف های خود و گرفتار شدن در دام یأس و ناامیدی، بکوشیم انتقادپذیر بوده و بر ضعف هایمان غلبه کنیم و به دنبال راهکار باشیم.
* نقاط قوت خود را تقویت کنیم: انسان مجموعه ای از استعدادهای گوناگون است که میتواند با شناسایی و رشد و پرورش آن به کمال برسد. با کشف توانایی های خودمان و پرداختن به کارهای مثبتی که علا قه داریم ، بیشترین لذت را از زندگی مان ببریم.
* از مطلق گرایی دوری کنیم: ما در گستره ای از نسبیت ها زندگی میکنیم. تلاش کنیم از هر چیزی به نسبتی که میتوانیم بهره گیریم. هیچ کس برای همیشه نمی تواند قهرمان شود. پس ما بیشترین تلاش را انجام دهیم و از نتیجه به دست آمده خرسند باشیم، خواه پیروز شویم یا نشویم.
*با خودمان صادق و روراست باشیم: صادق نبودن با خود، آسیب رسان تر از احترام نگذاشتن به خود است. مواردی را که با خودمان روراست نبوده ایم بنویسیم و راه صادق بودن را با بررسی خطاهای خود بیابیم. تابلویی از صداقت باشیم و درس صادق بودن را به فرزندانمان نیز بیاموزیم.
هر گاه در زمان حال زندگی کنیم ترس را از ذهن خود دور میسازیم. چون ترس مقوله ای است مربوط به حوادث آینده. تجربه ثابت کرده است، کسانی که در زمان حال زندگی میکنند، مشکلا ت گذشته آنها راخموده و منفعل نمی سازد
* بیشتر به زندگی برسیم: گلی را در باغچه یا گلدان بکاریم و آن را به زندگی مان تشبیه کنیم، همان طور که شاداب ماندن گل به رسیدگی و پرورش نیاز دارد، زندگی خود و خانواده مان هم به مراقبت، تقویت، پرورش و... نیاز دارد.
* درگذشته زندگی نکنیم: اجازه بدهیم غبار گذشته از شانه هایمان فرو ریزد، هراندازه در تیرگی گذشته گام برداریم از روشنایی آینده دورتر خواهیم شد. فروماندن در گذشته، فروماندن در سیاهی است. باید گذشته را به پرسش کشید، ناپاکی هایش را گرفت و زنگارهایش را زدود و از آن به مثابه عنصری برای پی ریختن آینده و شادمانه زیستن در حال بهره گرفت.
خیام میگوید:
گر یک نفست ز زندگانی گذرد
مگذار که جز به شادمانی گذرد
* در حال شنا کنیم: در گذشته زندگی کردن و افسوس خوردن، دردی را دوا نمی کند، بلکه باید از گذشته و ناکامی های آن درس گرفت و بنای موفقیت را در زمان حال پی ریزی کرد تا آینده ای روشن پیش روی داشته باشیم. در آینده نیز زندگی نکنیم، زیرا ممکن است ما را به رویاهایی که شاید به وقوع نپیوندند، دلخوش کند و از واقعیت دور سازد. زندگی در زمان حال باعث میشود که علا وه بر واقع بینی از موفقیت هایی که داریم بیشترین و بهترین استفاده و لذت را ببریم.
هر گاه در زمان حال زندگی کنیم ترس را از ذهن خود دور میسازیم. چون ترس مقوله ای است مربوط به حوادث آینده. تجربه ثابت کرده است، کسانی که در زمان حال زندگی میکنند، مشکلا ت گذشته آنها راخموده و منفعل نمی سازد.
* روی مواردی که کنترل داریم متمرکز شویم: وقتمان را روی مسائلی که در حد کنترل ما نیست سپری نکنیم. بر آن چه میتوانیم کنترل کنیم مانند کمک کردن، سپاسگزاری کردن، کارکردن، خواندن، خندیدن و مانند این ها متمرکز شویم.
* همچون کوه استوار باشیم:
به حقوق فردی و اجتماعی خود آگاهی پیدا کنیم و برای دستیابی به آنها کوشا باشیم. تلا ش ما میزان دستیابی به حقوقمان را مشخص میکند. در ناملایمات زندگی، خود را نبازیم، از آنها درس بگیریم، بدانیم که شکست مقدمه پیروزیست، مشروط بر آن که علت یابی نماییم.* یادگیری را فراموش نکنیم: مغز ماهیچه ای مانند سایر ماهیچه هاست. اگر مغزمان را با یادگیری و اندیشیدن ورز ندهیم، ورزیده نمی شود. برای پرورش مغز بهتر است آن را با فعال کردن از طریق یادگیری، درگیر نماییم.
* در کمک کردن به دیگران پیشقدم باشیم: کمک به همنوع از وظیفه های مهم هر انسانی است. کمک کردن به دیگران این احساس را در فرد به وجود میآورد که او فرد با ارزشی است و میتواند به زندگی دیگران معنی ببخشد. همچنین وقتی میبینیم که توانسته ایم گره ای از کار دیگران بگشاییم، در درون خود احساس شادمانی و شعف میکنیم.
* گذشت داشته باشیم: همانگونه که لطف و مهربانی خداوند شامل حال بندگانش میشود چه خوب است ما نیز از خطاها و اشتباههای دیگران چشم پوشی کرده و راه آشتی را هموار سازیم تا ضمن خوشحال کردن آنها، خودمان نیز با دور ریختن کینه ها به آرامش درونی دست یابیم.
حافظ میگوید:
دلی با غم بسر بردن جهان یکسرنمی ارزد به می بفروش دلق ما، کزین بهتر نمی ارزدحال چند توصیه پیشنهاد میشود: فکر کردن غیر از غصه خوردن است، غصه خوردن هیچ دردی را دوا نمی کند و فایده ای ندارد. در حالی که بر اثر فکر کردن راه هایی برای رفع نگرانی ها پیدا میشود.
هیچ مشکلی تا ابد باقی نمی ماند. پس برای رفع یا فراموشی مشکل پیشقدم شویم.
زمانی که ناراحت هستیم بد نیست محیط را ترک کرده و کمی پیاده روی کنیم.
حرکت و ورزش اثر نشاط آوری دارد. اگر زمان ناراحتی چند متر را با سرعت بدویم، خواهیم دید که حالت ناراحتی کاهش مییابد.
به نکات مثبت واقعه (پیشامد ناخوشایند) نیز فکر کنیم.
غم و افسردگی مسری است وقتی قیافه ما اندوهناک است، دیگران هم افسرده و ناراحت میشوند، همین طور وقتی شاد باشیم چهره دیگران شاد میشود. پس هنگام ناراحتی بهتر است جمع را ترک نموده و قدم بزنیم.
هنگام روبه رو شدن با وقایع ناگوار نیز با تسلط بر محیط تلاش نماییم شادی از دست رفته را دوباره به محفل وجودمان دعوت نماییم.
گذشته هرگز مساوی آینده نیست، هر چند که با ناملا یمات روبرو شده ایم، میتوانیم فکر کنیم که دوران بدبختی به پایان رسیده و خوشبختی از فردا شروع میشود.
راز شاد زیستن، انجام دادن آن چه دوست داریم نیست. دوست داشتن آن چیزی است که انجام میدهیم.
فرآوری: نسرین صفری
بخش خانواده ایرانی تبیان
منابع: زیبا وب/سایت مشاوره/سایت فکر نو
مطالب مرتبط: