چطور یک نمایشنامه ده دقیقه ای بنویسیم؟
دوازده روش برای نمایش نامه نویس مشتاق
یک شخصیت در بعضی راهها تعادل خود را ازدست می دهد . شخصیت های واقعی در بعضی جاها مفرط هستند و در جای دیگر ناقص .
1 – بدون شرح ! فقط به داستان تان بروید . ارائه پازل برای مخاطبان برای نشان دادن و اجازه دادن است که آن ها توی بازی با شما باشند. به یاد داشته باشید ، ما شیفته ناشناخته ها هستیم.
2- همه جزییات باید وابسته به جریان نمایش باشند . شما ده دقیقه وقت دارید . برای چیزهای فرعی وقتی وجود ندارد . هیچ چیز تصادفی نیست ( اگرچه در ابتدا ممکن است این جور به نظر برسد ) اگر شما یک نمایش نامه در مورد سگ می نویسید ، پرده بالا می رود ، و روی صحنه یک استخوان وجود دارد .
3- آگاه باش که نمایش تان در مورد چه چیز هست و آن را به استعاره بنویس . این می تواند بیشتر از هر چیز دیگری به نمایش شما حس وحدت بدهد .
4- شخصیت برای فهمیدن ِ این که اوچه می خواهد حرف می زند . همه شخصیت ها رویاهایی دارند . این رویاها او را منحصر به فرد می کند . آن ها چطور برآورده شده اند ؟ چطور برآورده نشده اند ؟ چطور توی وجودشان شکل می گیرد ؟
5- یک شخصیت در بعضی راهها تعادل خود را ازدست می دهد . شخصیت های واقعی در بعضی جاها مفرط هستند و در جای دیگر ناقص . اگر هیچ اختلافی در شخصیت های شما وقتی که حرف می زنند و وقتی که عمل می کنند وجود ندارد ، شما احتمالن تئاتر نمی نویسید .
6 – وقتی می توانید چیزی را نشان بدهید وقتتان را با حرف زدن تلف نکیند . تصاویر از کلمات قوی ترند .
7- هر نمایش بزرگ نقطه بدون بازگشت است . قهرمان از خط عبور می کند . راه برگشتی وجود ندارد
8 – شخصیت هایتان را بیش از حد آزاد نگذارید .اگر این کار را کردید هر عملی که در آن وضعیت انجام دهند فاقد معنا می باشد . ممکن است چیزی را جدی نگیرند .
9- هر قهرمان باید سفری داشته باشد . او باید در انتها به طور اساسی با جایی که در ابتدا بوده متفاوت باشد . چیزهای بزرگ اتفاق می افتند – نه زندگی روزمره با ریختن قهوه و سیگار روشن کردن های بی پایان . زندگی تغییر کردن رویدادهاست . اگر قهرمان شما در انتها در همان جایگاهی بود که شروع کرده ، باید به قعر برود و دوباره برای گرفتن جایگاهش برگردد .
10- چیزهایی که در نمایش نامه تان جهانی ست را پیدا کنید . پنجره هایی وجود دارند که به ما اجازه می دهد وارد دنیای شما شویم . لعنت بر برشت. ما ارتباط می خواهیم .
11- یادتان باشد که نقطه اوج جایی است که کار پذیرفته یا رد می شود . کار خوب کاری است که مخاطب شخصن با آن درگیر می شود و از درون این مکاشفه به نتایجی می رسد .
12- همه جزییات در پایان با هم می آیند . ( نگاه کنید به قانون دوم ) به هر نحو ، ما برای چارچوب کلی نمایش برمی گردیم . همیشه سعی کن چارچوب کلی را در اختیار مخاطب قرار بدهید .
بخش ادبیات تبیان
منبع:برگرفته از وبسایت «اجراهای 10 دقیقهای» / مترجم: مسعود کبگانیان