تبیان، دستیار زندگی
نسبتِ شعرهای کوتاهِ این مجموعه، اگرچه کمتر از شعرهای بلند است، اما سهمِ بیشتری از موفقیّت را به خود اختصاص داده و آینده چشمگیری را پیش رویِ شاعرِ این مجموعه قرار می‌دهد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

موریانه‌ها بافت‌های عاطفی را می‌جَوَند

نقد لیلا کردبچه بر مجموعه «شعرهایت از شال‌گردنم عبور می‌کند» اثر مریم رحمانی


نسبتِ شعرهای کوتاهِ این مجموعه، اگرچه کمتر از شعرهای بلند است، اما سهمِ بیشتری از موفقیّت را به خود اختصاص داده و آینده چشمگیری را پیش رویِ شاعرِ این مجموعه قرار می‌دهد

«شعرهایت از شال‌گردنم عبور می‌کند»

مجموعه «شعرهایت از شال‌گردنم عبور می‌کند» نخستین مجموعه شعر مریم رحمانی، شاعر کرمانشاهی است، شامل سی و نه قطعه شعر سپید که در 64 صفحه، توسط ناشر تخصصی شعر، فصل پنجم منتشر شده است، و مجموعه‌ای است سرشار از لحظاتِ نابِ شاعرانه که به عنوان اولین مجموعه شعرِ یک شاعر، می‌تواند شروعِ خوبی در کارنامه شاعریِ او باشد. اما آنچه در این مختصر به آن می‌پردازیم، نه لحظاتِ نابِ شاعرانه و صدقِ عاطفه مثال‌زدنیِ شاعر و تصاویرِ بکر و شاعرانه او، بلکه زبان و ساختار شعرهای اوست، به این امید که در کارهایِ آتیِ مریمِ رحمانی، مورد توجه قرار گیرد.

یکی از شیوه‌های معمول و مرسوم، برای ساختار بخشیدن به یک شعر، در محوریت قرار دادنِ یک شیء و در نظر گرفتنِ احتمالاتِ گوناگون برای آن، و در نهایت، انتخابِ یکی از احتمالات برای جمع بستنِ تمامِ احتمالاتِ قبلی است، مثل اینکه بگوییم: (این درخت می‌تواند یک روز صندلی شود و تو بر آن بنشینی، یا عصایی شود که یک روز در دست بگیری، یا تختی شود که یک شب بر آن بخوابی، یا.... اما من دوست دارم این درخت، روزی مداد و کاغذی شود و تو با آن، نامه‌ای برای من بنویسی). همین در نظر گرفتنِ احتمالاتِ گوناگون برای یک شیء، ساختار چندین شعر از این مجموعه 64 صفحه‌ای را تشکیل می‌دهد، مانند اولین شعر این مجموعه که در آن، مواردِ استفاده بلوط  را با زبانی شاعرانه بیان کرده، یا شعر شماره 4 که در آن به بیانِ اتفاقاتی که ممکن است برای یک دلفین بیفتد پرداخته، یا شعر شماره 39 که در آن عدد «21» را از چند زاویه مختلف مورد بررسی قرار داده، یا شعر شماره 33 که در آن، سرنوشت «آب» را از زوایای گوناگون به شعر کشیده: (در حوضی کوچک جریان دارد/ و ملوانی پیر/ کودکی‌اش را در آن قایقِ کاغذی می‌اندازد/ یا به رودخانه می‌ریزد/ تا سربازانی زخمی از آن بنوشند/ گاهی هم از آبشار پایین می‌افتد/ بی‌آنکه بداند چه سرنوشتی دارد/ اما من آبی آزاد را می‌شناسم/ که سال‌ها از صخره‌هایی سخت بالا کشید/ تا دریایش را خودش انتخاب کند) که در برخی از شعرهایی که با این ساختار رقم خورده‌اند، متأسفانه پایانی شتابزده و سطحی می‌بینیم. همین پایانِ سطحی و شتابزده در چند شعر دیگر هم هست، مانند شعر شماره 7. در اینگونه شعرها، بُعدِ عاطفی و تصاویرِ زیبای سطرهای پیش از پایان، به یکباره تنزّل یافته است، به ویژه در مواردی که شاعر ـ به هر دلیلی ـ شعر را با نقطه‌چین تمام کرده است: (این جنگجو سال‌هاست بر زمین افتاده‌است/ ما فقط می‌خواستیم...)

یکی از ساختارهای نحویِ تکرارشونده در این مجموعه، که در تمامیِ مواردِ استفاده منجر به اطناب در سطحِ سطرها شده، استفاده از (قیدِ مبهمِ «چنان» + که...) می‌باشد، موردی که پیش از این در شعر اغلبِ شاعران به صورتِ «آنقدر که...» مشاهده شده، و مریمِ رحمانی توجه نداشته که اولاً «چنان»، در موضعِ قیدِ مبهم، به طورِ ضمنی همراه با اغراق است (چنان خشکسالی شد اندر دمشق/ که یاران فراموش کردند عشق) و ثانیاً در عین حال می‌تواند اداتِ تشبیه هم باشد و موجبِ گونه‌ای ابهام و حتی بدفهمی شعر شود: (اتاقِ پدر چنان کوچک است/ که...)، (آپارتمان‌ها چنان بلندتر از آشیانه‌ات هستند/ که...)، (چنان غریب از کوچه‌ها می‌گذری/ که...)، (تا چند لحظه دیگر/ چنان چشم‌های منتظر صندلی‌ها را پر می‌کند/ که...) و از مواردی که مخاطب در لحظه اول مردد می‌ماند که «چنان» قید مبهم است یا اداتِ تشبیه، می‌توان به این مورد اشاره کرد: (طناب را چنان دستانی لطیف دورِ گردنت حلقه می‌کنی/ به خاطراتت زل می‌زنی/ چنان عاشقانه/ که...) و این تردید دقیقاً از آنجا ناشی می‌شود که بیش از نود درصدِ «چنان‌«های این مجموعه، قید مبهم‌اند.

در نهایت، مجموعه «شعرهایت از شال‌گردنم عبور می‌کند» را باید مجموعه‌ای دانست با زبانی یکدست، عاطفه‌ای عمیق، تصاویری بکر، تخیّلی بی‌قرار و رویکردهای نوستالوژیکِ بسیار موفق، که در مجموع این کتاب را بسیار خواندنی کرده است.

برخی لغزش‌های زبانی هم در این مجموعه هست، که عدمِ حضورِ آن‌ها در مجموعه‌ای چنین لطیف، می‌توانست مجموعه را به سطحِ بالاتری برکشد، مثلِ به کار بردنِ «معشوقه» به جای «معشوق»، در صفحه 31 همین مجموعه، یا سردرگمی فعل‌ها در چند جمله به هم پیوسته: (به تعدادِ جنگ‌های خیابانی/ شاعر کشته می‌شود/ به تعدادِ گورهای دسته‌جمعی/ واژه برای نوشتن)، (دلخوش است به اینکه/ هر صبح گنجشک‌ها را از خواب بیدار می‌شود)، یا برخی حذف‌های بی‌قرینه در حوزه افعال: (هزاران شهیدِ هیجان‌زده را دعوت می‌کنم/ که صندلی را از زیرِ پایت). حتی آنجا که گونه‌ای هنجارشکنیِ تعمدی به چشم می‌آید، مثلِ استفاده ار فعلِ لازم به جای فعلِ متعدی، می‌بینیم که شاعر دست به دوباره تجربه کردنِ تجربه‌های دیگران زده است: (شاعر مهم است/ که با کدام زاویه خودکشی می‌شود) = (وقتی بابی ساندز را خودکشی کردند/ سلمانِ هراتی).

مسأله دیگر، استفاده از یک ساختارِ تشبیهیِ واحد، به کرّات است: (A=B) با، یا بی‌وجودِ جمله‌ای توضیحی که قرار است نقشِ وجهِ‌شبه را ایفا کند: (دوست داشتنِ تو دریایی‌ست که دورم حلقه می‌زند)، (دلتنگیِ من شالِ سبزی است/ که عطر تو را می‌دهد)، (تنهاییِ من خاکِ باران خورده‌ای است/ که بی ردّ کفش‌هایت نماز ندارد)، (نگاهت اقیانوسی آرام است/ در آن غرق می‌شوم)، (نیمِ دیگرِ تو سرزمینی از پلنگ‌های زخمی است).

وجودِ حشو در برخی سطرهای این مجموعه نیز از دیگر مواردی است که باعث اطناب سطرها شده است، مانند: (پسربچه‌ها[یی که بازی می‌کنند] می‌دانند/ تفنگ‌های پلاستیکی‌شان چند نفر را نکشته است) که معتقدم بخشِ داخلِ کروشه کاملاً حشو است.

اما در نهایت، مجموعه «شعرهایت از شال‌گردنم عبور می‌کند» را باید مجموعه‌ای دانست با زبانی یکدست، عاطفه‌ای عمیق، تصاویری بکر، تخیّلی بی‌قرار و رویکردهای نوستالوژیکِ بسیار موفق، که در مجموع این کتاب را بسیار خواندنی کرده است. نسبتِ شعرهای کوتاهِ این مجموعه، اگرچه کمتر از شعرهای بلند است، اما سهمِ بیشتری از موفقیّت را به خود اختصاص داده و آینده چشمگیری را پیش رویِ شاعرِ این مجموعه قرار می‌دهد: (شعرش را روی دسته آخرین شمشیر نوشت/ و لابلای زخم‌ها جنگید/ â–، در دستِ هر کُشته شمشیری است/ که رویِ آن حک شده:/ تکلیفِ جنگ، بسته به تصمیمِ کشته‌هاست.

***

معرفی و فهرست آثار مریم رحمانی:

1- چاپ مجموعه شعر با عنوان « شعرهایت از شال گردنم عبور می کند» توسط انتشارات فصل پنجم.1391

2- گردآوری مجموعه شعر جوان کرمانشاه با عنوان« ناگهان اتفاق نمی افتد» .انتشارات فصل پنجم.1391

...................

- چاپ اثر در کتاب« شعر جوان امروز کرمانشاه» (1385).

- چاپ اثر در کتاب« امواج ارغوانی» منتخب آثار شعر سال 1387.

- چاپ اثر در کتاب « فصل مشترک» گزیده ی آثار نخستین جشنواره ی شعر دانشجویان (1390).

.......................

- برگزیده ی نهایی شاعران فارسی زبان در «جشنواره ی بین المللی شعر امید » در لندن ، بهمن ماه 1389 و دعوت به آنجا برای دریافت تندیس امید.

- عضو منتخب خانه ی شاعران جوان ایران در سال 84..

- نفر اول شعر دانشجویی کشور در جشنواره ی شعر«اردیبهشتگان» - تفرش- در سال1384.

- برگزیده ی جشنواره ی کشوری شعر «دانشجویان و طلاب» در سال 1389 که از طرف وزارت علوم برگزار شد.

- برگزیده جشنواره ی ملی «حنجره های سرخ »در بهمن ماه 1389.

- برگزیده ی چهارمین جشنواره ملی زاگرس در اسفند1390.

- برگزیده ‌ فراخوان کتاب شاعران ‌امـروز سال 1390. این کتاب از سوی انتشارات سرزمین اهورایی و با هدف معرفی شاعران پارسی‌زبان معاصر منتشر می‌شود.

.......................

- چاپ مقاله ی علمی – پژوهشی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن با عنوان «کارکردهای تازه ی حروف ربط و اضافه در شعر معاصر» در سال 1387.

- پذیرش مقاله در مجله ی« دو فصلنامه ادبیات پارسی معاصر( علمی – تخصصی) » با عنوان « مولفه ی تصویر در شعر سپید» ، خردادماه 1390.

- چاپ مقاله در مجموعه مقالات منتخب همایش کشوری «افسانه»-از نیما تا کنون- با عنوان « مولفه ی زبان در شعر سپید» در سال 1389.

- و چاپ و ارائه مقاله در ششمین همایش بین المللی « انجمن ترویج زبان و ادب فارسی» با عنوان« تاثیر اقلیم بر تصویر شعر کرمانشاه» سال 1390.

- چاپ و ارائه مقاله در هفتمین همایش بین المللی « انجمن ترویج زبان و ادب فارسی» با عنوان« شاخصه های سبکی تصویر ساز در شعر سپید» سال

فرآوری: مهسا رضایی

بخش ادبیات تبیان


منابع: یانوس، کریاس، آیات غمزه