4رکن مهم تحقق توبه
توبه از حقّ الله، مانند توبه از هر گناه دیگری، چهار رکن دارد که عبارتند از: «احساس ندامت، اظهار ندامت، تصمیم به جبران و ترک گناه، اصلاح عملی.»
مجموعه فعل و انفعالات زندگی انسان، بر پایه یک سلسله از حقوق، استوار است. حقوقی که ادای آن برای انسان واجب است و کوتاهی از مراعات آن، در بسیاری از موارد گناه بوده و در بعضی موارد بسیار نکوهش شده است.
حقوقی که به عهده انسان است، به دو قسم کلّی «حقّالله» و «حقّالنّاس» منقسم میشود.
همانطور که از نام این دو حق هویداست، «حقّالله» مجموعه حقوقی است که خداوند بر انسان دارد و «حقّالنّاس» حقوقی است که انسانها بر یکدیگر دارند.
پیمودن مسیر سعادت و رسیدن به مقامات والای عرفانی، سرسختانه محتاج ادای حقوق خداوند و بندگان خداوند است و وجود یکی از این دو حق در زندگی سالک، مانع بسیار بزرگ و قدرتمندی برای سلوک معنوی او محسوب میشود.
هر گناه یا لغزشی که از انسان سر میزند، ناشی از زیر پا نهادن حقّی از خداوند تعالی یا بندگان اوست و توبه از گناه، یعنی توبه از تضییع «حقّالله» یا «حقّالنّاس»
اقسام حقّ الله
تضییع حقّالله وقتی صورت میپذیرد که انسان واجبات الهی و به ویژه عباداتی مثل نماز، روزه و حج را به جا نیاورد، یا مرتکب گناهانی همچون قماربازی، شرابخواری، بدحجابی، بیحجابی، بیعفّتی، بیغیرتی، مصرف موادِّ مخدّر و روانگردان، ترویج موسیقی و... گردد. گناه حقّ الله، بسیار بزرگ است، ولی رحمت واسعه پروردگار متعال اقتضاء میکند که توبة از حقّ الله پذیرفته شود.
بنابر این بندهای که مثلاً در مدّت عمر خویش سر به طاعت الهی فرو نیاورده و با ذکر و نماز، ذات بیهمتای او را تسبیح و تحمید نکرده است و حتّی با گناهانی که ذکر شد، خداوند را نافرمانی کرده است، اگر از گذشته خویش پشیمان شود و در مقابل خداوند تعالی حقیقتاً اظهار ندامت کند، خدای رحمان و رحیم از حقّ خود میگذرد و او را میبخشاید. هر چند هریک از این گناهان، به خودیِ خود، بزرگ است و بخشش آن باورکردنی نیست؛ مثلاً کسی که به نماز اهمیّت نمیدهد و نماز را ضایع میکند، حتماً گمراه و بدبخت است، امّا توبه و بازگشت به سوی حقتعالی، او را از شقاوت میرهاند.
توبه از حق الله
توبه از حقّ الله، مانند توبه از هر گناه دیگری، چهار رکن دارد که عبارتند از: «احساس ندامت، اظهار ندامت، تصمیم به جبران و ترک گناه، اصلاح عملی.»
نحوة جبران عبادات فوت شده نیز با توجه به نوع عبادت، قدری متفاوت است. فصل مشترک توبه از عبادات این است که پس از توبه، جبران کوتاهی از عبادات فوت شده، لازم است؛ یعنی آدمی باید تصمیم جدّی بگیرد که عبادات قضا شده را به مرور زمان جبران نماید. پس از تصمیم واقعی و عهدی که بنده با خدای خویش میبندد، پروردگار عالم، توبة او را میپذیرد و انتظار هم ندارد که بعد از توبه، تمام وقت خویش را صرف جبران آن عبادات کند، بلکه باید بهوظایف روزانهاش رسیدگی کند و هرچه میتواند نمازها و روزهها یا سایر عباداتش را قضا کند تا تمام شود
اگر ارکان توبه حاصل شود، قطعاً توبه محقّق میشود و پروردگار متعال بنده را میآمرزد. بنابراین بنبست در اسلام وجود ندارد و یأس و ناامیدی نیز جایگاهی در بین مسلمانان نخواهد داشت. هر عبادتی از انسان فوت شده باشد، یا هر گناهی مرتکب شده باشد، اگر واقعاً از گذشته خود پشیمان گردد و به درگاه خداوند تضرّع و زاری نماید و از ذات بیهمتای حضرت احدیّت، طلب عفو و بخشش کند، قطعاً خداوند رحمان و رحیم از حقّ خود و از بستانکاری خود میگذرد و بیحیایی بنده را ندیده میگیرد؛ بهشرط آنکه بنده نیز به اندازه توان، در صدد جبران کوتاهی که در انجام عبادات داشته است، برآید و عزم ترک گناه برای آینده داشته باشد.
خداوند متعال از هفتاد پدر و مادر مهربان، مهربانتر است و رأفت و رحمت آن ذات یکتا، اجازه نمیدهد بنده پشیمانی که با خجالتزدگی و سرافکندگی به درگاه او روی آورده است، ناامید و دست خالی برگرداند. از اینرو هنگام ندامت قلبی و تصمیم او برای جبران و ترک گناه، عهد بنده را معتبر میشمارد و او را میبخشد و این بخشش تا زمانی که آن بنده در جبران گذشتة خود کوتاهی نکند، پایدار میماند.
توبه از گناهانی نظیر شرابخواری، قماربازی، اعتیاد به مواد مخدر و سر و کار داشتن با موسیقی غنایی و مطرب و گناهان مربوط به حجاب و عفاف، در صورتیکه گناه دیگری به آن ضمیمه نشده باشد، نیاز به جبران ندارد. بلکه همین مقدار که گناهکار پشیمان شود و از خداوند عذرخواهی نموده و تصمیم جدّی بگیرد که از آن پس، مرتکب گناه نشود، برای پذیرش توبه کافی است و خداوند متعال او را میآمرزد.
نحوة جبران عبادات فوت شده نیز با توجه به نوع عبادت، قدری متفاوت است. فصل مشترک توبه از عبادات این است که پس از توبه، جبران کوتاهی از عبادات فوت شده، لازم است؛ یعنی آدمی باید تصمیم جدّی بگیرد که عبادات قضا شده را به مرور زمان جبران نماید.
پس از تصمیم واقعی و عهدی که بنده با خدای خویش میبندد، پروردگار عالم، توبة او را میپذیرد و انتظار هم ندارد که بعد از توبه، تمام وقت خویش را صرف جبران آن عبادات کند، بلکه باید بهوظایف روزانهاش رسیدگی کند و هرچه میتواند نمازها و روزهها یا سایر عباداتش را قضا کند تا تمام شود.
از آنجا که شرح نحوة تحقّق توبه از اقسام مختلف اعمال عبادی در این نوشتار نمیگنجد، صرفاً به تشریح چگونگی توبه از سه عبادت مهم که سه حقّ الله بزرگ است و عبارتند از نماز، حج و روزه، پرداخته میشود.
نحوة جبران ترک نماز
کسی که در اثر فریب شیطان عمداً نماز نخوانده، یا به هر علّت دیگری نماز قضا دارد، باید به مرور زمان و به اندازهای که میتواند، نمازهای قضا را بخواند. چنین کسی اگر پیر و ناتوان است یا به دلائل دیگری احساس میکند تا پایان عمر فرصت خواندن نمازهای قضا را نمییابد، نباید از این بابت اندوهگین و ناامید باشد. بلکه باید بداند اگر توبه او حقیقی بوده و اکنون در خواندن نماز، کوتاهی نمیکند، پروردگار عالم از وی میگذرد. حتّی اگر از دنیا برود و بخشی از نمازهای او باقی بماند نیز خداوند، به سبب پشیمانی واقعی او، برای نمازهای باقیمانده به وی خرده نخواهد گرفت. البته اگر تمکّن مالی دارد، باید وصیّت کند که پس از مرگ، از مال او اجیر بگیرند و نمازهای او را بخوانند. و چنانکه وضع مالی مناسبی ندارد، خداوند تعالی نیّت وی را قبول میکند و او را میآمرزد.
خداوند متعال از هفتاد پدر و مادر مهربان، مهربانتر است و رأفت و رحمت آن ذات یکتا، اجازه نمیدهد بنده پشیمانی که با خجالتزدگی و سرافکندگی به درگاه او روی آورده است، ناامید و دست خالی برگرداند. از اینرو هنگام ندامت قلبی و تصمیم او برای جبران و ترک گناه، عهد بنده را معتبر میشمارد و او را میبخشد و این بخشش تا زمانی که آن بنده در جبران گذشتة خود کوتاهی نکند، پایدار میماند
بهراستی چه خدای رئوفی که تا این اندازه برای بازگشت بندگان و نجات آنان از عذاب، راه را باز مینماید و آنها را تشویق نموده و با آنان مدارا میکند. و چه بد بندگانی هستند کسانی که با این همه تخفیف مجازات، باز هم توبه نمیکنند:
«اللَّهُمَّ نِعْمَ الْإِلَهُ أَنْتَ وَ نِعْمَ الرَّبُّ أَنْتَ وَ بِئْسَ الْمَرْبُوبُ أَنَا وَ نِعْمَ الْمَوْلَی أَنْتَ وَ بِئْسَ الْعَبْدُ أَنَا»[ بحارالأنوار، ج 84 ، ص 326]
بارخدایا، چـه خوب خداونـدگـاری هستی تو، و چه خوب سرپرست و تربیت کنندهای هستی تو، و چه بد پرورش یافتهای هستم من، و چه خوب سروری هستی تو، و چه بد بندهای هستم من.
وظایف فرزندان نسبت به عبادات والدین
در پایان این مبحث، ذکر یک وظیفه اخلاقی که بر عهده فرزندان هر پدر و مادری است، ضروری به نظر میرسد.
اگر کسی ـ زن یا مرد ـ از دنیا برود، در صورتی که در مرض موت عباداتی از وی فوت شده باشد، پسر بزرگتر وظیفه دارد آن عبادات را به جا آورد. همچنین اگر متوفّی اموالی داشته باشد و وصیّت کند، بازماندگان وظیفه دارند از مال خودش عبادات فوت شده او را جبران کنند و پدر یا مادر خویش را خشنود سازند. و در غیر این دو صورت، گرچه ورثه وظیفة شرعی ندارند، ولی وظیفه اخلاقی آنان این است که به قدر توان، نماز، روزه یا حجّ فوت شده میّت را جبران کنند. این بهترین هدیهای است که میتواند از طرف فرزندان یا همسر کسیکه از دنیا رفته، در قبر و عالم برزخ به فریاد او برسد. ضمن این که بازماندگان با این عمل خویش، مستوجب دعای میّت میشوند و عاقبت و خاتمت آنان به خیر و سعادت خواهد بود.
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مظاهری