تبیان، دستیار زندگی
گفتار پیشین: حقوق بشر و فرهنگ‌های متعدد مردم جهان از لحاظ عقاید دینی یكپارچه نیستند و دین واحدی بر آنان حكومت نمی‏كند، ازاین گذشته همه مردم جهان در زمره معتقدان ادیان نیستند. بنابراین نظریه دینی حقوق بشر نیز در بهترین حالت...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تكثر بر پایه عقلانیت حق مدار


گفتار پیشین: حقوق بشر و فرهنگ‌های متعدد

مردم جهان از لحاظ عقاید دینی یكپارچه نیستند و دین واحدی بر آنان حكومت نمی‏كند، ازاین گذشته همه مردم جهان در زمره معتقدان ادیان نیستند. بنابراین نظریه دینی حقوق بشر نیز در بهترین حالت آن كه عصاره تمام ادیان روی زمین باشد، حتی از جهان‌شمولی كامل برخوردار نخواهد بود.

از آن‌جا‌كه بحث حقوق بشر بحثی است به دنبال شناسایی حقوق «انسان» از آن جهت كه انسان است، ولی در آن هر قیدی در نوع انسانی باید نادیده گرفته شود. انسان موصوف به مسلمان، مسیحی، یهودی، ترك، فارس، عرب، ایرانی، امریكایی، سفید، سیاه و غیر این‌ها هیچ‌كدام موضوع حقوق بشر نیست؛ بلكه موضوع حقوق بشر انسان فارغ از همه این اوصاف و ویژگی‌ها است؛ یعنی انسان از آن جهت كه انسان است، انسانی فرامنطقه‌ای، فرافرهنگی و فرادینی كه دربرابر دین ماهیت پیشینی دارد و شامل انسانی می‌شود كه می‌تواند متدین باشد یا نامتدین،مسلمان باشد یا نامسلمان و ...اما همین تعریف نیز مورد وفاق عام نیست.

درنتیجه با وجود تنوع در جهان‌بینی‌ها به نظر می‌رسد دستیابی به حقوق بشر به این مفهوم از جهان‌شمولی كه همه جهان‌بینی‌ها را دربرگیرد، كاری بس مشكل خواهد بود. از نظر تحقق خارجی نیز شاهدیم كه اعلامیه جهانی هرگز نتوانسته است دیدگاه‌های مختلف و جهان‌بینی‌های متفاوت را تامین و به سمت خود متمایل كند.

برای گریز از این حقیقت یا به تعبیری حل این مشكل برخی بر این عقیده‌اند كه توافق جهانی بر حقوق بشر تنها یك راه دارد و آن راهی است كه اعلامیه جهانی بر آن گام نهاده است؛ یعنی صرفنظر‌كردن از توافق بر سر مسائل فلسفی یا دینی مربوط به انسان كه چنین توافقی هیچ‌گاه حاصل نخواهد شد .

اما درخصوص این دیدگاه نیز باید گفت: باغیردینی‌كردن و فلسفه‌زدایی از عرصه تفسیر انسانیت، راه توافق عام و جهانی برای به رسمیت شناختن حرمت و كرامت انسان هموار نمی‌شود؛ زیرا این دیدگاه واقعیتی به نام دین و فلسفه را كه جهان و تاریخ بشری هیچ‌گاه از آن جدا نبوده و نخواهد بود، نادیده می‌گیرد. درحالی‌كه اساسا نشاندن انسان بر كرسی تكریم، مبنای قابل قبولی نخواهد یافت جز آن‌كه برای آن، مبنای فلسفی ایجاد شود و این حقیقتی است كه اعلامیه نیز نمی‌تواند و نتوانسته خود را از آن برهاند.

جهان شمولی اعلامیه جهانی در صورتی مصداق خواهد یافت كه در یك جهان كاملا سكولار فرض شود و امكان بروز و ظهور یك جامعه غیرسكولار در عرصه بین‌الملل بر مبنای اعلامیه و با پذیرش آن عملا منتفی خواهد بود. راه جهان‌شمولی كه اعلامیه برگزیده است، نفی كثرت‌ها و پاك‌كردن صورت مسأله و از بین بردن موضوع مورد نظر است؛ درحالی‌كه درواقع معضل اصلی این بود كه با تعدد ادیان و مذاهب و با وجود متدینان و غیر متدینان چگونه می‌توان به حقوق بشر جهان شمول دست یافت؟ پاسخ اعلامیه جهانی این است كه نادیده گرفتن متدینان و تفسیر دین از انسان و اكتفا به تفسیری سكولاریستی از دین و تفسیری مادی از انسان برای دستیابی به حقوق بشر «جهان شمول» !

راهبرد اسلام برای ایجاد اتحاد در جامعه بشری بنا بر آن‌چه از آیه 64 سوره آل عمران برمی‌آید، تاكید بر معیارهای مشتركی است كه مورد موافقت عام قرار دارد و نیز احترام به تكثرات فرهنگی كه بر مبنای عقلانیت حق مدار است نه نسبی‌گرا؛ درحالی‌كه در حقوق بشر غربی، تكثر برپایه نسبی‌گرایی و عدم امكان دستیابی به حقیقت استوار است؛ به عنوان نمونه پیروان ادیان ابراهیمی به اتحاد حول كلمه واحده‌ای فراخوانده شده‌اند كه عبارت است از: توحید و پرهیز از شرك و نفی سلطه طلبی.

«قُلْ یَا أَهلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلٍمَهٍ سَوَاء بَیْنَنَا وَبَیْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَیْئًا وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَولَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»

ای پیامبر به اهل كتاب بگو بیایید بر محور كلمه‌ای كه بین ما و شما مشترك است، گرد هم آییم كه جز خدا را نپرستیم و با او كسی را شریك نسازیم و یكدیگر را به جای خدا ارباب خود نسازیم و اگر چنان‌چه این دعوت را اجابت نكردند، با آنان بگویید شاهد باشید ما مسلمان هستیم.

در این آیه محور پیشنهادی برای توافق جهانی میان پیروان ادیان در موضوع حقوق بشر بر دو عنصر استوار است كه مصداق «كلمه سواء» یعنی اتحاد كلمه میان آنان به حساب می‌آید.


1. نفی شرك برپایه حقیقت

عنصری كه همه ادیان ابراهیمی بر آن توافق عام دارند، توحید و نفی شرك است و این وفاق نه یك اعتبار محض كه بر حقیقت درك‌شده‌ای استوار است. برپایه عنصر حقیقت محور جایگاه حق محترم و گفت‌‌وگو برای كشف حقیقت مقدس است. بر این اساس توافقی كه در اعلامیه جهانی بر آن صحه گذاشته شده است یعنی توافق بر نادیده گرفتن خالقیت و وحدانیت خداوند، اساسا توافقی نامشروع است، چون از حقیقت و عقلانیت بیگانه است. زیرا توحید و الوهیت حق مقتضای برهان و بداهت عقل است و بر این اساس قرآن كریم در آیات متعددی مشركان را به اندیشه و تعقل در این خصوص واداشته است تا درنتیجه از شرك كناره جسته و به توحید گرایند و به ربوبیت الاهی گردن نهند.

به هرحال عقلانیتی كه در اسلام مبنای تعامل میان فرهنگی و جهان‌شمول‌گرایی به حساب می‌آید، غیر از عقلانیتی است كه در مدرنیسم مطرح است و فقط به عقل معاش اهمیت می‌دهد و ناظر به عقل كلی نمی‌باشد. اسلام، عقلانیت بشری را برپایه «حقانیت» می‌پذیرد كه مصداق اساسی آن، اوامر خدای متعال است. گذشته از آن‌كه عقلانیت اسلام به دلیل ابتنا بر حقیقت، نسبی‌گرایی را برنمی‌تابد.


2. نفی سلطه

از سوی دیگر از دیدگاه قرآن باید گفت كه دررابطه میان جوامع اعم از دینی و غیر دینی و در روابط میان همه اعضای جامعه بین‌المللی، مصداق بارز « كلمه سواء»، «اصل نفی سلطه و احترام متقابل» است كه می‌تواند سلامت روابط میان همه انسان‌ها و جوامع گوناگون را تضمین كند. در ذیل آیه مزبور آمده است: «فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»؛ یعنی اگر از مبنای توحید روی برتافتند، آنان را بر پایداری خود به اسلام گواه بگیرید و هرگز به استحاله خود در فرهنگ الحادی تن ندهید و بر محور بعدی برای ایجاد همزیستی عادلانه مراجعه و تاكید كنید كه عبارت است از اصل نفی سلطه و روابط میان ملت‌ها بر اصل احترام متقابل؛ همچنین در سوره كافرون می‌خوانیم:

«قُلْ یَا أَیُّهَا الْكَافِرُونَ لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ لَكُمْ دِینُكُمْ وَلِیَ دِینِ»

در این سوره اصل نفی سلطه بیان گردیده است.

نویسنده: محمدرضا باقرزاد

. رك: «نقدی بر قرائت رسمی از دین، بحران‌ها، چالش‌ها، راه‌حل‌ها»، محمد مجتهد شبستری، تهران، طرح نو، 1379، ص 227.

. آل‌عمران (3): 64.

. «… افی الله شك فاطر السماوات و الارض…». ابراهیم (14): 10.

. … برای توضیح بیشتر ر.ك: حسینعلی نوذری: «صورت‌بندی مدرنیته و پست مدرنیته»، بسترهای تكوین تاریخی و زمینه‌های تكامل اجتماعی، صص 129-130.

. REASON

. INTELECT