تبیان، دستیار زندگی
آیا راهى وجود دارد كه انسان بتواند به سبب آن ترك دنیا نكند و با این حال از سخط و خشم خدا مأمون و به رضاى خدا مطمئن باشد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پاسخ آیت‌الله العظمی بهجت

آیت الله بهجت

آیا راهى وجود دارد كه انسان بتواند به سبب آن ترك دنیا نكند و با این حال از سخط و خشم خدا مأمون و به رضاى خدا مطمئن باشد.

پاسخ آیت‌الله العظمی بهجت (ره) به یک پرسش

آیا می‌شود بدون ترک دنیا در محضر خدا بود؟

به گزارش خبرگزاری حوزه مرحوم آیت‌الله العظمی بهجت (ره) در گفتاری با طرح این سوال که آیا می‌شود بدون دست کشیدن از زندگی اجتماعی و صنعت و حرفه خود در دنیا خود را در محضر خدا ببیند، این‌گونه فرموده‌اند:

آیا مى شود كار ما درست شود و به مقام كمال و معرفت برسیم بدون این كه از دنیا و از زندگى اجتماعى و از صنعت و حرفه ى خود دست برداریم و به غارها و بیابان ها برویم و همیشه در آنجا با عزلت و كناره گیرى از مردم و جامعه مشغول به عبادات معهوده و اوراد و ادعیه مأثوره باشیم؟

هر چند از آیه ى شریفه ى «وَ رَهْبَانِیَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَـهَا عَلَیْهِمْ إِلاَّ ابْتِغَآءَ رِضْوَ نِ اللَّهِ» (1)؛ (و رهبانیّتى را كه آنان نوآورى نمودند، ما بر آنها ننوشته و واجب ننموده بودیم، مگر براى نیل به خشنودى خدا.)

اجمالاً استفاده مى شود خدا از رهبانیّت راضى است. انسان تا زمانى كه به یك شغل اجتماعى مشغول است نمى تواند به عبادات و ادعیه و... مشغول باشد. آیا راه این است كه مستغنى شود و خلوت كند و مشغول عبادت و تذكّر باشد، و یا این كه:

«كُنْ فِى النّاسِ وَ لاتَكُنْ مَعَهُمْ. » این مضمون در كلمات علىّ ـ علیه السّلام ـ هنگام وفات، و نیز در سفارش آن حضرت به كمیل ـ رضوان اللّه تعالى علیه ـ و دیگر فرموده هاى ایشان آمده است. (2)

در میان مردم باش و با آنها مباش. آیا با وجود اشتغالات اجتماعى مى توان عبادات، از قبیل قرائت قرآن و نماز و... را كه حدّى ندارد، انجام داد؟!

البتّه بوده اند كسانى كه در شبانه روز یك ختم قرآن مى كردند. آیا چیزى هست كه جایگزین اشتغالات سنگینى كه اهل ریاضت انجام مى دهند بشود، اشتغالاتى كه با بودن در اجتماع جمع نمى شود، مگر این كه انسان از اجتماع كناره بگیرد و از لوازم زندگى اجتماعى مانند ازدواج و رسیدگى به افراد واجب النّفقه شانه خالى كند؟!

گذشته از این كه اساسا كار مشكلى است انسان بتواند اموالش را در زمان حیات بین اهل و عیالش تقسیم كند و از اجتماع كناره بگیرد، آیا اصلاً این كار جایز است یا خیر؟! زیرا شاید موجب ترك واجبات شود.

در هر حال، آیا راهى وجود دارد كه انسان بتواند به سبب آن ترك دنیا نكند و با این حال از سخط و خشم خدا مأمون و به رضاى خدا مطمئن باشد، و نتیجه ى كار راهبان تارك دنیا، یعنى «ابتغاءَ رِضْوَ نِ اللَّهِ» (3) را حایز گردد؟ یعنى نظیر كسانى باشد كه رهبانیّت ندارند و در اجتماع هستند و فقط مندوبات و مستحبّات عادى را انجام مى دهند، ولى نتیجه ى كارهاى طولانى و دشوار آنها را حایزاند؟

 آیا چنین چیزى امكان دارد؟ آیا این گونه راه بدون تحمّل كارهاى سنگین اهل ریاضت وجود دارد؟ زیرا بعضى از علماى بسیار بزرگوار بوده اند كه در اجتماع بوده اند و به درس هاى متعارف حوزه از قبیل بحث، مطالعه و... اشتغال داشته اند، و با این حال اگر مقامات بیشترى از دیگران نداشته باشند، حدّاقل كم نداشته اند، یعنى اعلمیّتشان از دیگران كالمُسلَّم، و مقاماتشان بسیار بسیار عالى بوده است.

خیال نشود كه در درس ها شركت نمى كردند و یا درس نمى گفتند، بلكه قطع داریم كه بیش از دیگران مشغول بوده اند و از كراماتى كه از آنها صادر و بعد از حیاتشان آشكار شده، براى ما قطع حاصل مى شود كه داراى مقامات عالیه بوده اند . براى نمونه كراماتى از شیخ انصارى ـ رحمه اللّه ـ نقل شده كه در زمان حیاتش به آنها معروف نبوده اند.

ذكر مرحوم شیخ ـ رحمه اللّه ـ براى نمونه است وگرنه الى ما شا اللّه از علما بوده اند كه داراى كمالات علمى و عملى بوده اند و با این وجود در فقه و اصول نیز بر دیگران تقدّم داشته اند، صاحب مستدرك حاجى نورى ـ رحمه اللّه ـ عدّه اى را نام برده و شاید شهید ثانى ـ رحمه اللّه ـ هم از آنها باشد كه داراى مقامات عالیه معنویه بوده و در عین حال در علمیّات هم قوى بوده اند و اقامه ى جماعت مى كرده اند و در میان جامعه بوده و با مردم هم سر و كار داشته اند.

پاسخ این كه: خیال مى كنیم در این مطلب جاى شكّ نیست كه اگر انسان بدان موفّق باشد براى او كافى است و تمام مطالب و نتایج ریاضات شاقّه و دشوار را دارد.

و آن این است كه انسان خود را در محضر خدا ببیند و خدا را در همه ى احوال مطّلع از خود و در همه جا حاضر و بر همه ى كارها و احوال خود ناظر بداند. خدا مى داند این حالت مراقبه و توجّه، چه تأثیراتى در روح انسان و در تحصیل علم و معرفت دارد!


پی‌نوشت‌ها:

1.سوره حدید، آیه ى 27.

2.ر.ك: بحار الانوار، ج 75، ص 98؛ امالى طوسى، ص 7؛ امالى مفید، ص 220؛ بشارة المصطفى، ص 26؛ تحف العقول، ص 171؛ غرر الحكم، ص 145؛ كشف الغمّة، ج 1، ص 535، 567.

3.سوره حدید، آیه ى 27.

تهیه و تنظیم: جواد دلاوری، گروه حوزه علمیه تبیان