نقد نو
نگاهی به نقد ادبی
از دید آن ها نویسنده و خواننده دارای اهمیت ثانویه اند . معنی کردن شعر ، داستان یا متن نشانه دهنده ی باورهای نویسنده و احساسات و دریافت خواننده است .
مقدمه
پرداختن به متن گرایی تقریبا از 1920در انگلستان و آمریکا به نام های گوناگون پا گرفت و تا میانه های این قرن گفتمان های مسلط بر کشورهای نامبرده بود . بعدها بزرگانی چون آرنولد از بی نظمی و نابسامانی جهانی نو اظهار نگرانی کردند و پکپارچگی جامعه ، جهان و متن را خواستار شدند چرا که اندیشه های سنتی و سوداگرای عصر معاصر که به نوعی به بن مایه ها و اندیشه های دینی پشت پا می زد . پس وی به شعر روی آورد و آن را نقش اساسی و مذهبی داد . وی معتقد بود پرداختن به شعر است که زندگی را تفسیر می کند چرا که شعر قدرت تفسیر زندگی را دارد و آدمی را به آرامشی که در جست و جوی آن است می رساند . بعدها دیگر بزرگان علاوه بر شعر به داستان روی آورده اند . به خصوص آثار ادبی کوتاه که می تواند جانشین آرمانی جامعه ی لجام گسیخته باشد و جای خالی بی نظمی را پر کند .
نگاهی به نظریه نقد نو
از بزرگان این نظریه می توان به الیوت ، ریچاردز ، رنسام و بروکس اشاره کرد . اهم نظریات آن ها که در متون ادبی ، دستور کار خود قرار دادند عبارتند از :
موشکافی و خواندن دقیق
استقلال و عینیت
وحدت و انداموارگی
نقیضه ، ابهام و تجربه انسانی
این نظریه تا سال 1960 در انگلستان و آمریکا نفوذ بسیاری داشت . دیدگاه این گروه از صاحب نظران آن
است زمانی که خواننده متنی را مورد بررسی قرار می دهد تنها باید واژگان که بر روی صفحات کاغذ بسته شده توجه نماید . ( صورت واژه )
توجه این گروه در نقد تنها به متن است و به اندیشه ای که در ذهن نویسنده وجود دارد نمی اندیشد چرا که هنوز آن ها معتقدند که معنی ارایه شده حق سخن را برآورده نمی سازد و متن را تقلیل و تحلیل می دهد .
اصل نظریه این گروه آن است که نیت شاعر یا نویسنده را نمی توان در دریافت متن ادبی دخالت داد.
از دید آن ها نویسنده و خواننده دارای اهمیت ثانویه اند . معنی کردن شعر ، داستان یا متن نشانه دهنده ی باورهای نویسنده و احساسات و دریافت خواننده است . از نظر آن ها تنها می توان صور خیال ها ، ابهام ها و تصویرهای به ظاهر بی ربط ایماژی را بیرون کشید که خود نشان دهنده وحدت درونی و نظم فنی اثر است .
آن چه برای این گروه صاحب نظران مطرح است نظم و سامان دهی متن است .
کلید واژه های مهم این گروه از منتقدان تخیل ، تجربه ، استقلال متن و متن می باشد.
کاربرد نظریه نقد نو
از دیدگاه طرفداران و بزرگان این نظریه شاعر دلخواه آنان کسی است که اندیشه های خود را به صورتی مبهم و هر چه بیشتر ارایه دهد . شاعر به صورتی محافظه کار به بیان اندیشه هایش می پردازد.
منتقدان نظریه نو،گرچه به انداموارگی و نظم اهمیت می دهند اما از بیان احساسات پاره پاره اما نه ذاتا بی ارتباط ، استقبال می کنند . احساساتی سرشار از ابهام و پیچیدگی که نوشته را دارای تخیل می سازد چرا که تخیل ابهام می آفریند .
ویلیام امپسون می گوید : هنگامی که احساس شود اثری دارای ارزش پنهانی است ، نتیجه اش این می شود که عبارت ها از پی یکدیگر روشن می شوند وچون اصل آن فهمیده می شود هر جزیی از پس جزیی دیگر گره گشایی می شود . از نمونه اشعار ایرانی می توان به شعرهای سهراب سپهری ، احمد شاملو و فروغ فرخزاد اشاره نمود که دارای این ویژگی می باشند .
ادبیات از منظر طرفداران نقد نو
ادبیات از نگاه آنان ارجاعی است یعنی به چیزی بیرون از خود رجوع می کند . اموری که در جهان بیرونی و در محدوده ی تجربیات انسانی هم چون یک صدا ، گل ، عشق .
در مجموع می توان گفت منتقدان این نظریه درباره ی واقعیت دنیای حسی و یا توانایی زبان در نشان دادن و تصویر آن ( دنیای حسی ) تردید ندارد .
نظریه طرفداران نقد نو
بروکس معتقد است : مسئله ی وحدت از مسائل نقد است که در اثر ادبی مایه ی ساختن یا زدودن فرم و نیز پیوند میان بخش های گوناگون متن با کلیت آن می گردد .
الیوت می گوید : شاعر باید برای بیان احساسات از توالی رویدادها ، وضعیت ها و چیزها یعنی تصاویر بهره گیرد و از رابط های منطقی ، توضیحات حرفی و زبان روزمره که ابهام زدایی می کند ، بپرهیزد تا احساسات شخصی اش کم رنگ گردد .
نتیجه گیری
می توان گفت تلاش گروهی از منتقدان و نگرانی آنان از بی نظمی های جامعه و تلاش برای وحدت جهانی ، جامعه و متن باعث به وجود آمدن نظریه نقد نو گردید . در این نظریه که معیار آن توجه به متن است و نویسنده و خواننده در مقام دوم قرار می گیرند .شاعر دلخواه این گروه کسی است که احساسات شخصی اش را هرچه بیشتر پنهان سازد . چهار نکته ی مهم در این نظریه متن ، استقلال متن ،تخیل و تجربه است .
اکرم نعمت اللهی
بخش ادبیات تبیان