تبیان، دستیار زندگی
پادشاهان معاصر فیض مانند اسلاف خویش از سلسله صفویان، در حمایت از مذهب و علماى مذهب كوشا بودند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فیض كاشانی در عصر صفویه

فیض کاشانی

پادشاهان معاصر فیض مانند اسلاف خویش از سلسله صفویان، در حمایت از مذهب و علماى مذهب كوشا بودند.

پادشاهان معاصر فیض مانند اسلاف خویش از سلسله صفویان، در حمایت از مذهب و علماى مذهب كوشا بودند. مولى محسن فیض كاشانى از علماى دوره دوم حاكمیت صفویه (1077-996 ه.ق) كه با سلطنت شاه عباس اوّل، آغاز مى گردد، به شمار مى آید.

 دوران سلطنت شاه عباس اوّل، اوج قدرت سیاسى دولت صفوى است. در زمان وى، عثمانى ها از آذربایجان رانده شدند و سلطه ایرانیان بر بخش شرقى قفقاز و خلیج فارس تقویت شد، روابط سیاسى با اروپا برقرار گردید و ارتباطات بازرگانى و فرهنگى، توسعه یافت.

وى در داخل كشور نیز براى خنثى كردن نفوذ سیاسى افراد قزلباش، عده اى از مسلمانان گرجى و چركسى را به خدمت گرفت و سپاه محافظى از آن ها تشكیل داد و به تركمانانى كه تابع شخص وى بودند، نه تابع رۆساى طوایف بزرگ تركمان، پرو بال داد،(1)

و بدین وسیله، تعادل ظریفى را در میان عناصر مختلف نظام (ترك ها، ایرانیان و قفقازى ها) ایجاد كرد.

شاه عباس اوّل كه فیض كاشانى حدود سى سال اوّل زندگى خود را در دوران پادشاهى او گذرانده است، به سیاست مذهبى نیاكان خود پاى بند بود و با علاقه به ترویج و تقویت مذهب تشیع مى پرداخت. وى برخلاف اسلاف خویش، سعى داشت تا بر همه امور مملكتى نظارت كند؛

 

لذا تلاش مى نمود برخى از امورى را كه پیش تر در اختیار علماى مذهبى قرار داشت، از دست آنان خارج ساخته و نهادهاى مذهبى را تابع نهادهاى سیاسى قرار دهد و به تعبیر مۆلف عالم آراى عباسى، «صدر» را به «نیابت نفس نفیس اشرف در رتق و فتق» امور تبدیل كند.(2)

ولى در عین حال براى آنان احترام فراوانى قائل مى شد؛ بنابراین آن ها را به تألیف كتاب هایى در مسائل مذهبى تشویق كرده و به دیدنشان مى رفت و برخى از آنان را در موكب خود هم سفر مى ساخت.(3)

پس از شاه عباس اوّل، نوه او سام میرزا كه فرزند پسر ارشد شاه عباس، یعنى محمد باقر بود، به نام شاه صفى در 20 جمادى الآخر سال 1038 جانشین وى شد. در دوران سلطنت وى، سیستم جدید نظامى ایران كه شاه عباس آن را بنیان نهاده بود، رو به ضعف نهاد و در نتیجه، دستگاه هاى مملكتى به مرور، انسجام دوران شاه عباس را از دست دادند. هم چنین در زمان حكومت او بسیارى از نواحى غربى ایران، مانند عراق، آذربایجان و ارمنستان به تصرف مراد چهارم شاه عثمانى درآمد و با وجود كوشش هاى وى در پس گرفتن آن ولایات، بغداد، كماكان در تصرف عثمانى ها باقى ماند.

شاه صفى (1038 - 1052 ه.ق) نیز مانند جد خود، نظر مساعدى نسبت به مذهب و علماى مذهب داشت. وى دستورهایى را در منع برخى محرمات، مانند مسكرات و ریش تراشى صادر نمود، و در احترام عالمان دینى كوشا بود؛ از جمله این كه مرحوم فیض كاشانى را مورد احترام و عنایت قرار داد و به دربار فرا خوانده و مكلف كرد تا در دربار بماند، ولى آن چنان كه فیض خود بیان مى كند، وى مصلحت دین و دنیاى خود را در دورى از دربار، دیده و از خدمت او عذر خواست كه به اجابت شاه صفى نیز مقرون گردید.(4)

پس از درگذشت شاه صفى در سال 1052 ه.ق پسر او عباس دوم جانشین وى گردید. وى سن كمى داشت، ولى فرمان روایى قدرتمند و پرتوان بود و عزم و اراده خود را، به خصوص با فتح قندهار براى جلوگیرى از انحطاط قدرت صفویه نشان داد و تلاش كرد تا از انحطاط و ضعفى كه دامنگیر دولت صفوى شده بود، جلوگیرى كند.(5)

ولى با وجود تلاش هاى او به منظور حفظ مرزهاى كشور از دستبرد دشمنان خارجى و پى گیرى سیاست هاى نیاى همنام خود در داخل، موفقیت چندانى به دست نیاورد.

صفى میرزا یا شاه سلیمان، پس از مرگ شاه عباس در سال 1077 ه.ق بر تخت نشست و قریب سى سال در این مسند باقى ماند. وى در امر كشوردارى، كفایت نداشت و در نتیجه، كنترل امور به دست اطرافیان وى افتاد و زوال و انحطاط صفویه كه پس از شاه عباس آغاز شده بود، در این زمان شدت بیش ترى یافت.

 

بدین ترتیب دروه زندگانی پربركت فیض كاشانی (ره)، از لحاظ سیاسی و اجتماعی در ثبات نسبی برخوردار بوده و هر چند در اواخر حیات وی سلسله صفویان رو به افول نهاد، با اینحال ثبات نسبی گفته شده موجب گردید فضا برای فعالیت های علمی و اجتماعی علما بیشتر مهیا گردد

و از این رو فیض كاشانی (ره) توانست آثار گرانبهایی در همه حوزه های علوم اسلامی از خود بر جای گذارد كه هر كدام در میان كتب طراز اول تشیع قرار دارند.


پی نوشت‏ها:

1.    ادموند بوسورث كیلفورد: سلسله‏هاى اسلامى، ترجمه فریدون بدره‏اى، مۆسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، تهران، 1371، صص 257 و 258.

2.    اسكندربیگ، تركمان: عالم آراى عباسى، به كوشش ایرج افشار، انتشارات امیركبیر، تهران ، ج 2، ص 761.

3.    محمدباقر خوانسارى، روضات الجنات، تهران، انتشارات اسماعیلیان، ج 1، ص 32

4.    فیض كاشانی،‌ رساله شرح صدر، اصفهان ، مركز تحقیقات علمی و دینی امیرالمۆمنین، صص 63 و 64.

5.    راجر سیورى، ایران عصر صفوى، ترجمه كامبیز عزیزى، نشر مركز، تهران، صص 230 و231.

منابع:

قرآن کریم

تهیه و فراوری: حق دوست، گروه حوزه علمیه تبیان