تبیان، دستیار زندگی
همه انبیای الهی و اوصیای به حق مطابق مقررات و دستورات الهی عمل می نمایند و در موارد مقتضی قیام به جنگ و درمواردی قعود و سکوت می نمودند و حتی در مواردی از مقابل دشمنان فرار نموده و پنهان می گشتند!
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا امیرالمومنین سکوت کرد؟!

امام علی


پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، گروهی به ناحق خود را جانشین پیامبر(صلی الله علیه و آله) به مردم معرفی نمودند و حق صاحبان حق را ربودند. در این میان امیرالمۆمنین سکوت و اعتزال را پیشه نمودند.گفته می شود اگر علی(علیه السلام)به حق بود و غاصبان به ناحق بودند، چرا علی(علیه السلام) قیام به حق ننمود و بیعت اجباری نمود؟! چرا علی(علیه السلام) در نماز غاصبان حاضر می شد و در مواقع لزوم در مشورت خلف وارد و رأی های صائب هم می داد؟....


ادای تکلیف و وظیفه!

همه انبیای الهی و اوصیای به حق مطابق مقررات و دستورات الهی عمل می نمایند و در موارد مقتضی قیام به جنگ و در مواردی قعود و سکوت می نمودند و حتی در مواردی از مقابل دشمنان فرار نموده و پنهان می گشتند!

اگر به تاریخ حالات هر یک از انبیای عظام و اولیای الهی بنگریم از این قبیل قضایا بسیار وجود دارد به ویژه آنکه قرآن مجید به برخی از آنها اشاره نموده است که به خاطر نداشتن یار و همراه سکوت یا فرار نموده اند. چنانچه در سوره مبارکه‌ی قمر از قول نوح(علیه السلام) شیخ الانبیاء می فرماید: "فَدَعا رَبّه أنّی مَغلوبٌ فانتصِر؛ پس خدا را خواند و دعا کرد که بارالها من سخت مغلوب قوم شده ام (به لطف خود)مرا یاری فرما"(قمر/10) همچنین درباره ی کناره گیری و اعتزال حضرت ابراهیم(علیه السلام) قرآن کریم خبر می دهد که وقتی عمویش آذر استمداد نمود و جواب یأس شنید، فرمود: وَ أعتزلُکِمُ و ما تَدعونَ مِن دونِ الله وأدعوا ربیّ؛ من از شما و بت هایی که به جای خدا می پرستید دوری کرده و خدای یکتا را می خوانم"(مریم/48)

حضرت ابراهیم (علیه السلام) وقتی کمک و یاری از عموی خویش ندید عزلت و گوشه نشینی اختیار نمود تا شرایط مناسبی فراهم آید.

فرار از دست ظالمان!

همچنین داستان فرار کردن حضرت موسی(علیه السلام) با خوف از مصر در قرآن کریم نقل شده است: فخرجَ منها خائِقاًً یترَقَّبُ قالَ ربِّ نَجَّنی مِن القومِ الظّالمینَ؛ موسی(علیه السلام)  از شهر با حال ترس از دشمن بیرون رفت و گفت : بارالها مرا از شر قوم ستمکار نجات ده"(قصص/21)

پیامبر اولو العزم خدا از خوف دشمنان فرار از شهری می نماید و از قوم کناره گیری و عزلت می نماید. بنابراین انبیای الهی اگر برای یاری دین خدا یار و ناصری نیابند برای فراهم شدن شرایط مناسب و تا موعد مناسب عزلت و کناره گیری و قعود و سکوت و عدم قیام را اتخاذ می نمایند.

همه انبیای الهی و اوصیای به حق مطابق مقررات و دستورات الهی علیه السلاممل می نمایند و در موارد مقتضی قیام به جنگ و درمواردی قعلیه السلامود و سکوت می نمودند و حتی در مواردی از مقابل دشمنان فرار نموده و پنهان می گشتند!

صبر و سکوت امیر المۆمنین(علیه السلام) در مقابل مخالفان!

به همین ترتیب امیرالمۆمنین (علیه السلام) که وصی بر حق رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بود بخاطر نیافتن یار و نبودن شرایط مناسب عزلت و کناره گیری از قوم و سکوت اختیار فرمودند.

از سوی دیگر امیرالمۆمنین یگانه رادمردی بود که در زندگی ابداً خود را نمی دید و هر چه می دید خدا بود. حضرت وصایت و خلیفه الهی بود و از این رو صبر و تحمل و سکوت و عدم قیام آن حضرت در مقابل مخالفان برای احقاق حق ثابت خود، برای رضای خدا بود که مبادا تفرقه در جامعه ی مسلمین بیفتد و مردم به کفر اولیه برگردند. چناچه در پاسخ به حضرت زهرا(سلام الله علیها) فرمودند: "هنگامی که حضرت زهرا(سلام الله علیها) به خانه مراجعت فرمود در حالی که حق ارث فدک او را برده بودند و به امیرالمۆمنین(علیه السلام) خطاب فرمود: مانند طفل در شکم مادر پرده نشین شدی و چون شخص متهمی در کنج خانه پنهان گشته ای و بعد از آن که شاه پرهای بازها را در هم شکستی اکنون از پرهای مرغان ضعیف عاجز گردیده ای و توانایی بر آنها نداری اینک پسر ابو قحافه (ابوبکر) به ستم و ظلم عطا و بخشوده ی پدرم را و قوت و معیشت فرزندان مرا می برد و با من آشکارا دشمنی می کند ودر سخن گفتن به سختی با من مجادله می نماید."

امیرالمۆمنین(علیه السلام) تمام کلمات را گوش دادند آنگاه به اختصار فرمودند: فاطمه من در امر دین و احقاق حق تا آنجا که ممکن بود کوتاهی نکردم. آیا مایل هستی که این دین مبین باقی و پایدار بماند و نام پدرت الی الأبد در مسجدها و بالای مأذنه ها برده شود؟

صبر

صبر امام علی(علیه السلام)!

حضرت زهرا(سلام الله علیها) فرمودند: نهایت آمال و آرزویم همین است. حضرت علی(علیه السلام) فرمودند: پس در این صورت باید صبر کنی زیرا پدرت خاتم الانبیاء به من وصیت نموده و من می دانم که باید صبر نمایم وگرنه قدرت دارم که دشمنان را خوار نمایم و حقت را بگیرم ولی بدان که آن وقت دین از میان می رود. پس از برای خدا و دین خدا صبر کن زیرا ثواب آخرت برای تو بهتر است از حقی که از تو غصب نمودند.

به همین جهت امیرالمۆمنین علی(علیه السلام) صبر را پیشه ی خود قرار داد و صبر کرد برای حفظ حوزه ی اسلام که ایجاد دو دستگی نشود چنانچه غالباً در خطبه ها و بیانات خود اشاره به این جهات نمودند.

بیانات امیرالمۆمنین (علیه السلام) در علت سکوت خود!

ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه و برخی دیگر از علمای اهل تسنن و نیز علمای شیعه نقل نموده اند که وقتی طلحه و زبیر بیعت خود با امیر المۆمنین(علیه السلام) را شکستند و به سمت بصره رفتند، حضرت امر فرمودند مردم در مسجد جمع شوند و خطبه ای اداء فرمودند. حضرت پس از ادای حمد و ثنای الهی در این خطبه به بیان جایگاه و موقعیت خویش پرداختند که ماحصل معنی آن چنین است: پس از رحلت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) گفتیم ما اهل بیت و خویشان و وارث و عترت و اولیای آن حضرت و سزاوارترین خلایق به رتبه و مقام آن حضرت(صلی الله علیه و آله) هستیم و منازعی و رقیبی برای حق و سلطه آن حضرت نداشتیم.

پیامبر اولو العزم خدا از خوف دشمنان فرار از شهری می نماید و از قوم کناره گیری و عزلت می نماید.بنابراین انبیای الهی اگر برای یاری دین خدا یار و ناصری نیابند برای فراهم شدن شرایط مناسب و تا موعد مناسب عزلت و کناره گیری و قعود و سکوت و عدم قیام را اتخاذ می نمایند

گروهی از منافقین دست به دست هم داده و خلافت را از ما گرفته به دیگری واگذار نمودند. به خدا قسم برای این امر چشم ها و دلهای ما گریان و آزرده گردید و سینه ها از خشم و کینه پر گردید. به خدا قسم اگر خوف تفرقه ی مسلمانان نبود که به قهقراء برگردند به کفر، هر آینه خلافت را تغییر می دادیم(ولکن سکوت اختیار نمودم) و آنان به امر خلافت مشغول شدند تا روزی که مسلمانان با من بیعت نمودند. در آن هنگام طلحه و زبیر از کسانی بودند که نخست با من بیعت نموده و سپس به طرف بصره نهضت کردند به منظور آنکه میان شما اختلاف و ایجاد دو دستگی را فراهم کنند تا جنگ داخلی راه بیفتد.

بر اساس بیانات امیرالمۆمنین(علیه السلام) در این خطبه و خطبه های بسیاری نظیر این و همچنین برخی نامه های حضرت به عناوین گوناگون، خود حضرت علت سکوت و عدم قیام خود علیه مخالفان و غاصبان حق خلافت را ذکر فرموده اند که همانا حفظ اسلام و وحدت مسلمانان بوده است. بر این اساس امیرالمۆمنین (علیه السلام) همانند بسیاری دیگر از انبیاء و اولیای الهی در شرایطی که به نفع دین الهی نبود سکوت و عدم قیام اختیار نمودند و در موارد لزوم برای حفظ اسلام به دادن رأی الهی در مسائل گوناگون نسبت به خلفا نیز پرداختند.

پایان سخن ....

از آنچه در این نوشتار درباره ی علل سکوت و قعود امیر المۆمنین (علیه السلام) در مقابل غاصبان خلافت گذشت ، معلوم می شود که هدف اصلی حضرت (علیه السلام) از خلافت همانا بر پاداشتن دین الهی و اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله) بوده است و چون این غرض اصلی حضرت بوده است ، لذا در دوران غصب خلافت برای حفظ همین هدف و غرض الهی سکوت اختیار نمودند که برای حفظ اسلام و عدم تفرقه میان مسلمانان کاری لازم بوده است.

ن. رادفر                 

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منابع و مآخذ:

1-    شبهای پیشاور – مرحوم سلطان الواعظین شیرازی (ره)

2-    آنگاه هدایت شدم – دکتر تیجانی تونسی

3-    شرح نهج البلاغه – ابن ابی الحدید

4-    شرح نهج البلاغه – علامه جعفری (ره)

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.