اجابتكنندگان پروردگار، حتماً زندگی خوشی خواهند داشت
مقدمه:
می دانیم که شروع روز دانش آموزان با یک برنامه صبحگاهی مناسب علاوه بر پرورش روح معنوی دانش آموزان، در بالا بردن سطح آموزشی آن ها از لحاظ یادگیری تاثیرگذار است.
به عنوان مثال اگر معلم پرورشی مدرسه بتواند هر هفته یک کلاس را برای برگزاری برنامه های صبحگاه مدرسه انتخاب و هدایت نماید:
اول: تمام دانش آموزان طبق استعداد خود در امور و انجام برنامه ها مشارکت می نمایند.
دوم: طبق ایام اله برای پیدا کردن مطالب مناسب روز اجرای برنامه به دنبال مطالبی از قبیل شعر، مقاله، طنز و غیره هستند.
سوم: مراسم آغازین مدرسه از یکنواخت بودن و احیاناً خسته کننده بودن به پویایی و سرشار بودن تبدیل می شود.
یکی از کارهایی که در اکثر مدارس کشور عزیزمان انجام می شود، خواندن آیاتی از قرآن مجید می باشد، در این زمینه چنان چه دانش آموزان بتوانند علاوه بر شنیدن آیات، با مفاهیم متعالی این معجزه الهی آشنا شوند، بی شک به هدف والای نزول وحی رهنمون گشته ایم.
در این راستا، مرکز یادگیری جهت غنی سازی برنامه های صبحگاه مدارس، به بررسی و تفسیر برخی از آیات قرآن پرداخته است. در این قسمت سعی شده، تفسیر به زبان ساده و قابل درک برای دانش آموزان ارائه گردد.
در این مقاله برخی از آیات سوره رعد ، مورد بررسی قرار می گیرد...
آیات 14 تا 18 سوره رعد ( صفحه 251) ، مربوطه توسط یکی از دانش آموزان قرائت شود.
شما می توانید برای شنیدن فایل صوتی آیات این صفحه کلیک نمایید.
جهت دریافت فایل صوتی آیات فوق، کلیک کنید.
از پنج آیه ی 14 تا 18 سوره ی رعد از صفحه ی 251 ، در چهار آیه ی نخست، به بخشی از نشانههای عظَمت خداوند و بیان چهره ی حقّ و باطل در ضمن یك مثال رسا و بلیغ پرداخته شدهاست. و امّا آیه ی پایانی این صفحه، سرنوشت دو گروهِ موحّد كه اجابت دعوت خدا میكنند، وگروه كافِر كه اعتنایی به دعوت خدا ندارند را نشان میدهد.
میفرماید: «لِلَّذینَ اِستَجابوا لِرَبِّهِم اَلحُسنی»؛ «كسانی كه دعوت خدای خود را اجابتكردهاند، عاقبت نیك دارند».
هرچند، بهتناسب جمله ی آخِر آیه كه مربوط به آخرت است، «حُسنی» هم كه به معنای «عاقبت نیك» است، ظهور در بهشت و پاداش اخروی دارد، لیكن از آن نظر كه «حُسنی» و زندگی نیك در آخرت، به حكمِ: اَلدُّنیا مَزرَعهُ الآخِرَه، مولود «حُسنی» و زندگی نیك در دنیاست، پس میتوان گفت: «حُسنی» در آیه ی شریفه، مطلق پاداش و زندگی نیك اعمّ از دنیا و آخرت را شامل میشود و میگوید: «آنان كه دعوت خدای خود را اجابت كنند، نه تنها در آخرت، بلكه در همین دنیا نیز، از زندگی نیك و سعادتمندانه و حیات حسنی برخوردار میگردند!»
در مواضع متعدّد از قرآن، این حقیقت نشان داده شده كه: حیات و زندگی واقعی انسان، حیات ایمانی است و انسان كافر بی ایمان، از نظر قرآن، مرده است و تنها از حیات نباتی و حیوانی برخوردار است و مانند گیاه، رشد و نمو میكند و بر عرض و طول و حجم بدن میافزاید و مانند حیوان، نفس میكشد و راه میرود، میخورد و میخوابد، اِعمال شهوت و غضب میكند. ولی از حیات انسانی كه نشأت گرفته از عقل و ایمان است، بهرهای نبردهاست. این، گفتار خداوند حكیم است كه:أ وَ مَنكانَ مَیتاً فَأحیَیناه وَ جَعَلنا لَهُ نوراً یَمشی بِهِ فِی النّاس،كَمَن مَثَلُهُ فِی الظُّلُمات لَیسَ بِخارِجٍ مِنها؛
آیا كسی كه مرده بود و فاقد حیات انسانی و ما او را زنده كردیم و حیات ایمانی به او بخشیدیم و نوری برای او قرار دادیم كه در پرتو آن، در میان مردم راه میرود،آیا او، مانند كسی استكه در ظلمتها قرارگرفته و راه خروج از آن ها را نمییاید؟
این آیه ی شریفه میفرماید: انسان مۆمن، دارای حیاتی خاص و نور مخصوصی استكه در پرتو آن نور، راه زندگی انسانی را تشخیص میدهد و از لذّات خاصّ انسانی، كامیاب میگردد. ولی آدم كافر، در میان ظلمتها، از جهل و كفر و محرومیّت از عنایات خدا بهسر میبرد و عاقبت، دچار هلاك ابدی میگردد!
در آیهای دیگر میفرماید: مَن عَمِلَ صالِحاً مِن ذَكَرٍ أو اُنثی وَ هُوَ مُۆمِن، فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَه، وَ لَنَجزِیَنَّهُم أجرَهُم بِأحسَنِ ما كانوا یَعمَلون؛ هركس، اعمّ از مرد و زن، عمل شایسته ی نشأت گرفته از ایمان انجام دهد، ما به او حیات پاكیزه و زندگی خوش میبخشیم و پاداش آن ها را به بهترین اعمالی كه انجام میدهند، خواهیم داد.
و از اینرو، راه رسیدن به حیات انسانی را اجابت دعوت خدا و رسولش ارایه كرده و فرموده است: یاأیُّهَا الَّذینَآمَنوا اِستَجیبوا للهِ وَ لِلرَّسول، إذا دَعاكُم لِما یُحییكُم؛ ای كسانی كه ایمان آوردهاید، دعوت خدا و رسول را اجابت كنید، چه آن كه شما را دعوت به چیزی میكنند كه شما را زنده میكند و به شما، حیات انسانی میبخشد. و آن، دین و آیینآسمانی خداست كه در دسترس شما قرار دادهاست.
حال، آیه ی 18 سوره ی رعد هم میفرماید: «لِلَّذینَ اِستَجابوا لِرَبِّهِم اَلحُسنی»؛ «عاقبت نیك و زندگی سراسر خوشِ دور از هرگونه تشویش و نگرانی جسمی و روحی، ازآنِ كسانی است كه دعوت پروردگارشان را اجابتكردهاند!»
حال، اگر ما در زندگی خود، از حسنی و حیات طیّبه و آسایش و آرامش همه جانبه محروم هستیم، از آن جهت است كه در جرگه ی: «اَلَّذینَ اِستَجابوا لِرَبِّهِم» داخل نشدهایم و به دعوت پروردگار خود، لبّیك اجابت نگفته و آن را نپذیرفتهایم!
اگرچه، ظاهراً دعوت را اجابت میكنیم و در میقات كه برای عمره یا حج، جامه اِحرام میپوشیم، با شور و غوغایی خاص، میگوییم: لَبَّیك، اَللّهُمَّ لَبَّیك، لَبَّیك؛ بله، آمدم ای خدای من، آمدم، آماده به خدمتم، آماده به خدمتم.
اینجمله را میگوییم و بعد دنبال فكر و كار و بار خود میرویم آن چنان كه گویی اصلاً نه دعوتی از خدا بوده و نه لبّیك اجابتی از ما!
آیا معنای اجابت دعوت، همین است؟!
اگر كسی، شما را دعوت به طعام كند و سفره برای پذیرایی از شما بگستراند و شما هم بگویید: بله، چشم؛ هماكنون میآیم. ولی نیایید، آن هم بدون هیچگونه عذری! آیا این، اجابت است یا اهانت؟
و لذا آیا جا ندارد كه بگوید: فَوَیلٌ لِلمُصَلّین، اَلَّذینَ هُم عَن صَلاتِهِم ساهون؛ وای به حال این نمازخوانهای مدّعی كه از حقیقت نمازشان در حال غَفلتند.
نه وقت گفتنِ: اَللهُ أكبَر، میفهمند كه چه میگویند و به چه جایی وارد شدهاند و با چهكسی طرف صحبت هستند، و نه وقت گفتنِ: اَلسَّلامُ عَلَیكُم، میفهمند كه از كجا بیرون میروند و با كه خداحافظی میكنند!
این، زندگی خالی از حسنی و عاری از حیات طیّبه ی دنیایی ماست. آن هم، زندگی پس از مرگ كه جمله ی آخِر آیه میفرماید:«وَ الَّذینَ لَم یَستَجیبوا لَه، لَو أنَّ لَهُم ما فِی الأرضِ جَمیعا، وَ مِثلَهُ مَعَه، لاَفتَدَوا بِه»؛ «و كسانی كه دعوت خدا را اجابت نكردهاند و به اوامر و نواهی او در سراسر زندگی خویش، اعتنایی ننموده و وَقعی نگذاشتهاند، در آن سرا، چنان در فشار و تنگنای عذاب قرار میگیرند كه حاضر میشوند اگر تمام آن چه روی زمین هست و همانند آن، مال آن ها باشد، تمام آن را بدهند و خود را از عذاب برهانند»، امّا ممكن نخواهد شد!
آری؛ همان كسی كه در دنیا میگفتیم: ای مرد مسلمان، توكه یكصد تومان از هزینه ی یك ساله ی خود و عائلهات اضافه آوردهای، یكپ نجم آن را كه بیست تومان میشود، برای اجابت دعوت خدا و اطاعت امر خدا، بهعنوان خمس، به مستمندان بده، میگفت: نمیدهم، امّا آنروز، چنان در منگنه ی عذاب فشارش میدهند كه آرزو میكند: ایكاش تمام دنیا مال من بود و همه را میدادم و از این مهلكه بیرون میآمدم.
امّا آن روز دیگر آن آرزو نافع به حالش نخواهد بود و از عذاب خدا رهایی نخواهد یافت؛ «اُولئِكَ لَهُم سوءُ الحِساب وَ مَأواهُم جَهَنَّم، وَ بِئسَ المِهاد»؛ «آنان، حساب بدی دارند و جایگاهشان، جهنّم میباشد و جهنّم، بدجایگاهی است».
«سوءُ الحِساب»، آن «محاسبهای است كه با كمال دقّت و سختگیری و بهقول معروف: متّه به خشخاش گذاشتن انجام شود و از مثقال ذرّهای هم فروگذار نشود، آن گونه كه قرآن میفرماید: وَ مَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّهٍ شَرّاً یَرَه؛ هركس، به قدر سنگینی ذرّهای، كار بد انجام داده باشد،آن را خواهد دید!
و همچنین میفرماید: وَ نَضَعُ المَوازینَ القِسط لِیَومِ القِیامَه، فَلاتُظلَمُ نفسٌ شَیئا، وَ إنكانَ مِثقالَ حَبَّهٍ مِن خَردَل، أتَینا بِها، وَكَفی بِنا حاسِبین؛ ما روز قیامت، ترازوهای عدل بر زمین مینهیم و اَحَدی مورد ستم قرار نمیگیرد! اگر بهقدر دانه ی خردلی، از انسان عملی صادر شده باشد، آن را میآوریم و همین بس كه ما حسابرس باشیم!
و یالَلاَسَف كه ما، دل به قرآن نمیدهیم و تدبّر درآیاتش نمیكنیم تا بفهمیم از ما چه میخواهد و چه سرنوشتی نشانمان میدهد و چه راهی پیش پای ما میگذارد.