تبیان، دستیار زندگی
کلمة رعد، به‌معنای صدای شدیدی است‌که بر اثر برخورد قطعات ابر با یکدیگر درآسمان پیدا می‌شود...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : خسرو داودی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هنوز بلد نیستیم ‌كه چگونه به عالَم بنگریم!!

مقدمه:

می دانیم که شروع روز دانش آموزان با یک برنامه صبحگاهی مناسب علاوه بر پرورش روح معنوی دانش آموزان، در بالا بردن سطح آموزشی آن ها از لحاظ یادگیری تاثیرگذار است.

به عنوان مثال اگر معلم پرورشی مدرسه بتواند هر هفته یک کلاس را برای برگزاری برنامه های صبحگاه مدرسه انتخاب و هدایت نماید:

اول: تمام دانش آموزان طبق استعداد خود در امور و انجام برنامه ها مشارکت می نمایند.

دوم: طبق ایام اله برای پیدا کردن مطالب مناسب روز اجرای برنامه به دنبال مطالبی از قبیل شعر، مقاله، طنز و غیره هستند.

سوم: مراسم آغازین مدرسه از یکنواخت بودن و احیاناً خسته کننده بودن به پویایی و سرشار بودن تبدیل می شود.

یکی از کارهایی که در اکثر مدارس کشور عزیزمان انجام می شود، خواندن آیاتی از قرآن مجید می باشد، در این زمینه چنان چه دانش آموزان بتوانند علاوه بر شنیدن آیات، با مفاهیم متعالی این معجزه الهی آشنا شوند، بی شک به هدف والای نزول وحی رهنمون گشته ایم.

در این راستا، مرکز یادگیری جهت غنی سازی برنامه های صبحگاه مدارس، به بررسی و تفسیر برخی از آیات قرآن پرداخته است. در این قسمت سعی شده، تفسیر به زبان ساده و قابل درک برای دانش آموزان ارائه گردد.

در این مقاله آیات سوره مبارکه رعد، مورد بررسی قرار می گیرد...

آیات سوره یوسف ( صفحه 249) ، مربوطه توسط یکی از دانش آموزان قرائت شود.

شما می توانید برای شنیدن فایل صوتی آیات این صفحه کلیک نمایید.

جهت دریافت  فایل صوتی آیات فوق، کلیک کنید.

کلمه ی رعد، به‌ معنای صدای شدیدی است‌ که بر اثر برخورد قطعات ابر با یکدیگر درآسمان پیدا می‌شود.

این‌ کلمه، دو بار در قرآن به‌کار رفته ‌كه یكی از آن ها، در آیه ی سیزدهم همین ‌سوره است: وَ یُسَبِّحُ الرَّعدُ بِحَمدِه.

سوره ی رعد، از سوره‌های مکّیّه است. یعنی، قبل از هجرت پیامبر(ص) و در مکّه نازل شده است.

و امّا پنج ‌آیه آغازین این ‌سوره ‌كه در صفحة 249 آمده، پس از بیان حقّانیّت و عظَمت قرآن، در دومین ‌آیه این ‌سوره، به «آیات» و «نشانه‌ها»یی از قدرت و حكمت خالق حكیم اشاره می‌كند و سپس، پایان همین ‌آیه می‌فرماید: «یُدَبِّرُ الأمر، یُفَصِّلُ الآیات»؛ خداوند تمام «امور جهان، از آمد و رفت‌ كائنات و انحای تحوّلات‌ آن ها را روی حِكَم و مصالح خاصّی، تدبیر و تنظیم می‌كند و آیات و نشانه‌های حكمت و قدرت خود را با تمام دقایق و رقایق ‌آن ها، تفصیل و تبیین می‌نماید».

 «لَعَلَّكُم بِلِقاءِ رَبِّكُم توقِنون»؛ به این ‌منظور كه شما با پی بردن به هدفداری ‌آن‌ خالق حكیم از به ‌وجودآوردن این‌ نظام حیرت ‌انگیزآفرینش، «ایمان و ایقان به لقا و دیدار پروردگارتان پیدا كنید» و خود را آماده برای روز لقایش بنمایید.

هنوز بلد نیستیم‌كه چگونه به عالَم بنگریم!!

در حقیقت، خداوند حكیم، از تمام‌ كائنات از زمین و آسمان و محتویات ‌آنها، تعبیر به «آیت» می‌كند. «آیت»، یعنی «نشانه» و «آیات»، یعنی «نشانه‌ها». و با این‌تعبیر، اعلام می‌كند كه هدف از آفرینش این ها، شناختن خودشان نیست. یعنی، هدف این نیست‌ كه شما انسان‌های زنده با عقل و شعور، همة عمر گرانقدر خود را در راه شناختن موجودات مرده بی‌عقل و شعور، از جماد و نبات و حیوان، تلف‌كنید و عاقبت بمیرید، در حالی‌كه نه خود را شناخته‌اید و نه خبری از مبدأ و منتهای عالم به‌دست‌آورده‌اید. آیا این، جز یك زندگی سفیهانه، چیز دیگری خواهد بود؟

و لذا حضرت خالق حكیم می‌فرماید: من تمامی موجودات را آفریده‌ام ‌كه ‌آیت و نشانه‌ای از صفات‌كمال خودم باشند و شما انسان‌ها، از طریق شناخت ‌آن ها، پی به صفات من ببرید و مرا بشناسید و خودتان را با عمل به دستورات من، به من نزدیك سازید و سرانجام به لقا و دیدار من نایل شوید و به حیات ابدی و سعادت سرمدی برسید؛ «یُفَصِّلُ الآیات، لَعَلَّكُم بِلِقاءِ رَبِّكُم توقِنون».

آری؛ یك دانشمند مادّی و یك دانشمند الهی، هر دو، روی موجودات، از جماد و نبات و حیوان و زمین و آسمان، تجزیه و تحلیل علمی دارند، امّا با این ‌تفاوت ‌كه دانشمند مادّی، تنها، به خود آن ‌موجود می‌نگرد و آن‌ را تجزیه و تشریح می‌كند و به خواصّ ‌آن پی می‌برد و دیگر، كاری با خالق وآفریدگار آن ندارد. و لذا وقتی مُرد، تمام انباشته‌های علمی‌اش همراه بدنش می‌پوسد و كم ترین ‌بهره‌ای از آن ها در حیات برزخی و محشری‌اش نمی‌برد!

امّا دانشمند الهی، آن ‌موجود را به‌عنوان ‌آیت و نشانه‌ای از صفات ‌آفریدگارش، مورد تجزیه و تحلیل و تشریح قرار می‌دهد و از تماشای‌ آن ‌دقایق حكمت، دم‌به‌دم می‌گوید: سُبحانَ الخالِق، سُبحانَ المُقَدِّر، سُبحانَ المُصَوِّر؛ پاک و منزّه است ‌آفریدگار این، پاک و منزّه است تقدیرکننده و اندازه‌گیرندة این، پاک و منزّه است مصوِّر و صورت‌دهندة این!

و لحظه به لحظه بر معرفت و مَحَبّتش نسبت به خالق حکیم می‌افزاید و پس از رحلت از این‌دنیا، با جانی منوّر به نور معرفت و محبّت به خدا و سرمایه‌ای پایان‌ناپذیر از علوم به‌ دست ‌آورده‌اش، ادامة حیات می‌دهد.

آری؛ دانشمند الهی، عالم خلق را آینه و مرآتی برای نشان دادن جمال حق قرار می‌دهد و به زبان حالش می‌گوید:

بر هر چه می‌نگرم، تو نمودار بـوده‌ای        ای نانموده رخ، تو چـه بسیـار بـوده‌ای!

چشم‌کوته‌نظران بر ورق روی نگارین        خط همی‌بیند و عارف قلم صنع خدا را

اینك، قرآن را بنگرید كه در جای جای ‌آن، سخن از آیات است و زمین و آسمان را نشان از او دانسته و عاقبت ‌كار را هم، لقا و دیدار او نشان می‌دهدكه: «یُفَصِّلُ الآیات، لَعَلَّكُم بِلِقاءِ رَبِّكُم توقِنون».

هنوز بلد نیستیم‌كه چگونه به عالَم بنگریم!!

این‌آیات را هم، با حضور دل بخوانیم و درآن بیندیشیم و در جان بنشانیم ‌كه: إنَّ فی خَلقِ السَّماواتِ وَ الأرض، وَ اختِلافِ اللَّیلِ وَ النَّهار، لآیاتٍ لاُولِی الألباب؛ به یقین، درآفرینش ‌آسمان‌ها و زمین، و رفت و آمد شب و روز، آیات و نشانه‌هایی است برای صاحبان مغز و دل!

ألباب، جمع لُبّ است و لبّ، یعنی مغز. انسان، پوستی دارد و مغزی. مغزآدمی، همان ‌قلب است و جان. نمی‌دانیم‌ آن را به چه وابسته ساخته‌ایم و عَلَی‌الدَّوام، به چه می‌اندیشیم؟

به خدا یا به هوا؟

ای برادر، تو همان اندیشه‌ای                     مابقی، خود، استخوان و ریشه‌ای

گر بُوَد اندیشه‌ات‌ گل ‌گلشنی                    وَر بُوَد خاری، تو هیمه‌ی‌گُلخَنی

حال، اُولُوا الألباب و مغزداران عالَم، چه ‌كسانی هستند كه خلقت‌آسمان و زمین، در نظر آن ها، آیات و نشانه‌هاست؟

 اَلَّذینَ یَذكُرونَ الله قِیاماً وَ قُعوداً وَ عَلی جُنوبِهِم؛ آنانند كه پیوسته و در همه حال، خدا را به یاد می‌آورند، در حالی ‌كه ایستاده یا نشسته یا به ‌پهلو خوابیده‌اند؛

وَ یَتَفَكَّرونَ فی خَلقِ السَّماواتِ وَ الأرض؛ و درآفرینش ‌آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند و از عمق جان و دل می‌گویند:

رَبَّنا ماخَلَقتَ هذا باطِلا، سُبحانَكَ فَقِنا عَذابَ النّار؛ ای پروردگار ما، تو، این‌ نظام حیرت انگیز عالم خلق را به‌باطل و بی‌هدف نیافریده‌ای، منزّهی تو از هركار لغو و عبث، حال، ای خدا، ما را از عذاب‌آتشت دور نگه‌دار؛ ر

ربَّنا إنَّكَ مَن تُدخِلِ النّار، فَقَد أخزَیتَه، وَ ما لِلظّالِمینَ مِن أنصار؛ ای خدای ما، تو، هركه را به‌آتش ببری، خوارش‌ كرده‌ای، و ستمگران، یار و یاوری نخواهند داشت.

در حدیث ‌آمده ‌كه: رسول خدا (ص) در ساعات ‌آخِر شب، از جامه خواب بر می‌خاست و زیر آسمان می‌آمد؛ به اطراف ‌آسمان و ستارگان می‌نگریست و همین‌ آیات را می‌خواند و می‌گریست. آری؛ چه خوش‌حالی دارند آن ‌بیداردلان كه به‌تَأسّی از پیامبر محبوبشان، در ساعات ‌آخر شب برخیزند و  زیر آسمان بیایند و به ستارگان بنگرند كه چگونه به ‌آدمیان چشمك می‌زنند و می‌گویند: ای خفته‌دلان، برخیزید كه زمان وصال به محبوب نزدیك شد.

خروس صبح زد سُبّوح و قُدّوس                بر آور دیـده از ایـن خـواب مَنحـوس

به غیر از خوردن و خفتن ندانــی               نصیبت اینت شد از معقول و محسوس

ز بالا سوی پستی چون‌كنی روی               به مقصد كی رسی زین سیر معكـوس


مرکز یادگیری سایت تبیان

تهیه: علی هندی - ویراستار: سید علی مرتضوی