تبیان، دستیار زندگی
به باغ های حقایق برات دوست رسید، ز تخته بند زمستان شکوفه یافت نجات....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بیا! که نوبهار آمد...

بیا! که نوبهار آمد...

فرا رسیدن بهار و ایام مبارک عید نوروز، با توجه به رسالت خطیر تعلیم و تربیت و به بهانه ی تحول طبیعت همگان را به بازنگری در احوال خویش رهنمون می سازد.

مرکز یادگیری سایت تبیان ضمن شاد باش این ایام فرخنده، متنی تهیه نموده، که امید است مورد استفاده قرار گیرد.

بیا! که نوبهار آمد...

به باغ‌های حقایق برات دوست رسیدبیا! که نوبهار آمد...

ز تخته بند زمستان شکوفه یافت نجاتبیا! که نوبهار آمد...

زمستان سپری شده و  بهار جان پرور با نسیم فرح بخش خود صفحه ی گیتی را خلعتی زمردین بخشیده است. بیا! که نوبهار آمد...

کران تا کران، گل و سبزه و گیاه چون خرمن مواجی سطح زمین را پوشیده و حالتی لذت بخش و فرح انگیز به موجودات می دهد.

تاریکی جهان که با ابرهای سیاه، غم و اندوه را در دل می نشاند به روشنایی دل انگیز بهاری تبدیل شده. بیا! که نوبهار آمد...

بیا! که نوبهار آمد...                                                                                     بیا! که نوبهار آمد...

آن همه ناز و تنعم که خزان می فرمودبیا! که نوبهار آمد...

عاقبت در قدم باد بهار آخر شدبیا! که نوبهار آمد...

بیا! که نوبهار آمد...

بلبلان خوش الحان بر شاخسار طبیعت نغمه سرایی می کنند. این نغمه های روح فزا مژده ی شکوفایی گل های رنگارنگ را می دهند.

رو در چمن و به روی گل بنگربیا! که نوبهار آمد...

بیا! که نوبهار آمد...همدم شو!  بلبل بهاری رابیا! که نوبهار آمد...

بیا! که نوبهار آمد...

هنگامه ی فرارسیدن  بهار، گویی طبیعت لباس ماتم را از تن خارج ساخته و برای ضیافت پرندگان سفره های رنگین گسترده است. بیا! که نوبهار آمد...

بیا! که نوبهار آمد...                 بیا! که نوبهار آمد...              بیا! که نوبهار آمد...                 بیا! که نوبهار آمد...                     بیا! که نوبهار آمد...

بیا! که نوبهار آمد...

بیا! که نوبهار آمد...                   بیا! که نوبهار آمد...                                      بیا! که نوبهار آمد...                 بیا! که نوبهار آمد...

دیگر پژمردگی  روح و جسم رخت  بر  بسته و تمام گل ها با رویی خندان برای پذیرایی عروس بهار نغمه سرایی می کنند.

بهار یعنی بخشش حیات، دوران خوشی ها و کامرانی ها ...بیا! که نوبهار آمد...

باغ ز سرما بکاست، شد ز خدا دادخواستبیا! که نوبهار آمد...

بیا! که نوبهار آمد...لطف خدا یار شد، دولت یاران رسیدبیا! که نوبهار آمد...

آفتاب بر گلبرگ گیاهان بوسه می زند همه جا رنگ عشق به خود می گیرد و یک دنیا صفا و دوستی، مهر و الفت، جاذبه و دلبری بین موجودات طبیعت دیده می شود.بیا! که نوبهار آمد...

بیا! که نوبهار آمد...

آمد خورشید ما باز به برج حملبیا! که نوبهار آمد...

بیا! که نوبهار آمد...معطی صاحب عمل سیم شماران رسیدبیا! که نوبهار آمد...

"بهار" دمیدن روح حیات، در كالبد طبیعت وبیا! که نوبهار آمد...

فروردین فصل جریان خون است در شاهرگ هستی، بیا! که نوبهار آمد...

سال به پایان خود نزدیك می‌شود، بیا! که نوبهار آمد...

روزها، ماه‌ها درپی هم می گذرند و سال ها از راه می‌رسند و این قصه كه نامش زندگی است، هم چنان ادامه دارد. بیا! که نوبهار آمد...

طبیعت پس از گذران دوره‌ای سرد و بی‌محصول، با آغاز بهار زنده شده و در واقع آفریده می‌شود ما انسان ها نیز  به عنوان یكی از مخلوقات الهی باید به همراه طبیعت به رستاخیز برخیزیم. بیا! که نوبهار آمد...

مه دی رفت و، بهمن هم، بیا که نوبهار آمد

زمین سرسبز و خرم شد، زمان لاله زار آمد


گردآوری و تنظیم: یگانه داودی