تامل در باب خاطرات تاریخی
گفتگو با عبدالعلی دستغیب پژوهشگر و منتقد ادبی درباره تاریخ خاطرهنگاری در ایران
خاطرهنویسی یکی از گونههای قدیمی ادبیات که قدمتی دیرینه در متون کهن پارسی دارد. خاطرهنویسی در ایران و جهان را به صورت اجمال، با عبدالعلی دستغیب؛ پژوهشگر و منتقد ادبی مورد بررسی قرار دادیم.
خاطرهنویسی یکی از گونههای قدیمی ادبیات که قدمتی دیرینه در متون کهن پارسی دارد. خاطرهنویسی در ایران و جهان را به صورت اجمال، با عبدالعلی دستغیب؛ پژوهشگر و منتقد ادبی مورد بررسی قرار دادیم. وی در طول گفتوگو تاکید بر آن دارد که باید درباره بیشتر خاطرات تاریخی با احتیاط برخورد کرد. ادامه گفتوگو با این محقق باسابقه ادبیات را در ادامه میخوانید.
کمی از خاطرهنویسی در ایران و جهان بگویید؟
خاطرهنویسی سابقهای طولانی دارد. معمولاً کسانی خاطره مینویسند که کارهای مهمی انجام دادهاند؛ مثلاً گزنفون، شاگرد سقراط، که کتابی نوشته به نام «خاطرات سقراطی»، که به فارسی هم ترجمه شده است. برخی خاطرهها در «شاهنامه» فردوسی و در «تاریخ بیهقی» نیز آمده است؛ ولی در دوره جدید، بهویژه سیاستمداران، علاقهای بسیاری به نوشتن خاطره از خود نشان دادهاند؛ مثل خاطرات دوگل از جنگ جهانی دوم و جنگ فرانسه و آلمان. بعضی خاطرات صرفاً جنبه تاریخی دارند و جنبه ادبی ندارد؛ ولی بعضی خاطرهها هم جنبه هنری و ادبی دارند و هم جنبه تاریخی. مثلاً خاطرات دوگل از نظر نثر فرانسه بسیار تابناک است، یا خاطرات چرچیل که آن هم بسیار فاخر است، در ایران خاطرات حاجی سیاح، که خاطرات وی از سفر به اروپاست، از خاطرات ادبیـتاریخی محسوب میشود، همچنین خاطرات محمدعلی فروغی و خاطرات سرلشکر رزمآرا.
خاطرات چهار جلدی یحیی دولتآبادی، که به «حیات یحیی» معروف است ، درباره خانوادهاش و مسافرتهایش به اروپا و فعالیتهایش در زمینه مشروطهخواهی است، این اثر در کنار خاطرات حاجی سیاح، دو اثر خواندنی هستند که هر دو آنها هم از لحاظ تاریخی و هم از لحاظ ادبی قابل توجه میباشند.همچنین باید اذعان داشت که درباره بیشتر خاطرات تاریخی باید تأملخاصی را انجام داد؛ مثلاً در خاطرات تقیزاده مسائلی چون پناهنده شدن به سفارت انگلیس و موضوع فراموشخانه در دوران ناصری تکذیب شده است. این خاطرات را باید با تاریخ تطبیق کرد تا صحت و سقمشان تأیید شود.
بعضی خاطرات صرفاً جنبه تاریخی دارند و جنبه ادبی ندارد؛ ولی بعضی خاطرهها هم جنبه هنری و ادبی دارند و هم جنبه تاریخی. مثلاً خاطرات دوگل از نظر نثر فرانسه بسیار تابناک است، یا خاطرات چرچیل که آن هم بسیار فاخر است، در ایران خاطرات حاجی سیاح، که خاطرات وی از سفر به اروپاست، از خاطرات ادبیـتاریخی محسوب میشود، همچنین خاطرات محمدعلی فروغی و خاطرات سرلشکر رزمآرا.
رمز یک خاطره ماندگار چیست؟
خاطره باید در وهله اول تعجببرانگیز باشد و همچنین با لحظههای وجودی شخص عجین باشد؛ مثلاً در خاطرات حاجی سیاح آمده زمانی که وی به بلژیک سفر میکند پادشاه بلژیک مایل میشود حاجی سیاح را ببیند. پادشاه بلژیک به حاجی سیاح میگوید که شما از مشرقزمین آمدهاید. کشور ما را چگونه میبینید؟ حاج سیاح هم در پاسخ میگوید که موارد بهداشتی، تعلیم و تربیت کودکان، قواعد اداری، و همچنین آزادیهایی که در ممالکتان هست چیزهای خوبی است که شما دارید. در کشورهای آسیایی اینها وجود ندارد و این عیبی بزرگ محسوب میشود. اما شما یک عیب بزرگ دارید و آن اسلحههای آتشی است که اختراع کردید که به ضرر بشر و انسان است. حاج سیاح ابراز میکند که با بیان این جملات پادشاه بلژیک ناراحت میشود و رویش را از او برمیگرداند و او را مرخص میکند. به نظر من گفتن این موارد و تحریر آن در کتاب خاطرات تشخیص حاج سیاح را میرساند.
همچنین یک خاطره خوب باید نثری فصیح و بلیغ داشته باشد. در سفرنامهنویسی و خاطرهنویسی جای شلنگ انداختنهای پستمدرن و مدرن ادبی نیست! یک کتاب خاطره، در کنار موجز بودن، باید برای خواننده قابل فهم باشد؛ مثل سفرنامه ابراهیمبیگ یا خاطرات حاجی سیاح.
به زعم بسیاری، یکی از آسیبهای خاطرهنویسی موجز نبودن خاطرات است که خود شما هم به آن اشاره کردید.
مردم چیزی را که مناسب باشد میخوانند. آنچه در خاطرات باید موجز باشد تعداد صفحات نیست، موارد خبری است. اشراف خاطرهنویس بر نثر و نوشتار هم مهم است. او باید بتواند مسائل را بهخوبی بیان کند. باز تأکید میکنم، مراد از موجز بودن خاطره بیان اخبار است.
تفاوت گزارشنویسی با خاطرهنویسی را در چه مواردی بیان میکنید؟
گزارشنویسی محاسبهای، واقعی و حادثهای است. وقایعی که اتفاق افتاده باید به نگارش درآید. همچنین گزارش بازه زمانی دارد. هیچکس گزارشی درباره زندگی کوروش کبیر نمیدهد. یعنی در واقع مشمول زمان است. ولی در خاطرهنویسی اندکی تخیل و ابداع وجود دارد و زمان نیز شامل حال آن نمیشود.
بخش ادبیات تبیان
منبع: سوره مهر