تبیان، دستیار زندگی
اینها «اخراجی های » ده نمکی هستند قدیمی تر از میهمان مامان خانه فیلم «میهمان مامان» را به یاد بیاورید، از آن قدیمی تر لوكیشن اولین فیلم سینمایی «مسعود ده نمكی» است. دورتادور اتاق است و حوضی وسط حیاط. گوسفندی قدم زنان آن وس...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اینها «اخراجی های » ده نمکی هستند



قدیمی تر از میهمان مامان

خانه فیلم «میهمان مامان» را به یاد بیاورید، از آن قدیمی تر لوكیشن اولین فیلم سینمایی «مسعود ده نمكی» است. دورتادور اتاق است و حوضی وسط حیاط. گوسفندی قدم زنان آن وسط و دیگ های مسی غذا كه انگار چند سالی است هیچ طبخی با آنها صورت نگرفته است. آن روبه رو هم قفسی از كفتر و مرغ و خروس.

كمی آن طرف تر میز و صندلی فایبر گلاس كه یك طرف آن «مسعود ده نمكی» نشسته و یك طرف دیگرش دستیاران همیشگی اش. «كامبیز دیرباز» مشغول گریم است. علیرضا اوسیوند كمی آن طرف تر در حال گریم است. فعلا از بازیگران، همین ها آمده اند. اكبر عبدی، محمدرضا شریفی نیا، امین حیایی و نیوشا ضیغمی یكی دو ساعت دیگر آفیش شده اند. عبدی سركار «در چشم باد» است و دیرتر می آید. این را ده نمكی می گوید. وقتی می بینند زیاد سراغ اكبر عبدی را می گیریم.


تا به حال گوسفند كشتی

گریم اوسیوند تمام شده. از پله ها پایین می آید و سلام و علیكی. ده نمكی نگاهی به سبیل های اوسیوند می كند و لب باز می كند «تا به حال گوسفند كشتی» اوسیوند كه انگار حسابی جاخورده است اخمی به ابرو می آورد و می گوید: حاجی، تا به حال نكشتم ولی آخر... خلاصه قرار می شود نشان بدهد كه می خواهد گوسفند بكشد. حالا كامبیز هم گریمش تمام شده و از پله ها پایین می آید. «سلام حاجی، خیلی مخلصیم.» انگار اینجا همه كارگردان را «حاجی» صدا می كنند. از صحبت های ده نمكی می فهمم كه قرار است صحنه آمدن «مجید سوزوكی» از مكه و استقبال اهالی محل را بگیرند.


باور نكنید، من عوض نشده ام

ده نمكی در درجه اول یك روزنامه نگار است. او سال ها نوشته و چند سال بعد هم خودش سردبیر شد. یكی از فعالان سیاسی سال های اوج سیاست زدگی بعد از نوشتن در مطبوعات تصمیم می گیرد انگاره های ذهنی اش را به ابزار دیگری بیان كند. سراغ دوربین می آید دو فیلم مستند می سازد فقر و فحشا و كدام استقلال، كدام پیروزی.

«دلایلش متعدد است، شاید یك خرده تغییر ذائقه مخاطب و شاید تغییر در نوع بیان دیدگاه هایم. من سال ها از تریبون رسانه نوشتاری استفاده می كردم و حالا به نظرم باید از یك مدیوم دیگر این حرف ها را بزنم. به هر حال برای كسی كه می خواهد دیدگاه هایش را بیان كند مخاطب بسیار مهم است. من هم احساس كردم در این برهه از زمان، مدیوم سینما چه مستند و چه داستانی مخاطب گسترده ای دارد.»

از مضمون فیلم می پرسم. می گوید: «به خاطر اعتقاداتم سراغ این داستان رفتم. همان طور كه برای دو فیلم مستند قبلی نشان دادم. سراغ جنگ اعتقادی. همان حرفی كه امام در پیام قطعنامه گفتند كه جنگ ما جنگ اعتقادی است و یا به یك شاخصه كلی تر، جنگ ما جنگ فقر و غنا است. این اعتقاد هم در مطبوعات برای من مهم بود و هم در فیلم هایی كه تا به حال ساخته ام.»

ابرویش را بالا می برد و با افتخار می گوید: «من فكر نمی كنم كاری انجام بدهم كه نمونه ای از فقر و غنا نباشد. حتی در اخراجی ها هم هست. اما اینكه چرا سراغ بحث جنگ رفته ام باید بگویم من به عنوان كسی كه سال ها در جنگ بوده ام، به تعریفی كه از جنگ ارائه می شود اعتراض دارم. هم در قالب نوشتاری و هم در قالب دیداری و شنیداری. من وقتی فیلمنامه اخراجی ها را نوشتم و دادم به پیمان قاسم خانی كه بخواند، او گفت: شما اینقدر طنز را از كجا آوردید برایش قابل باور نبود كه محیط جبهه اینقدر شاد باشد. منتها ما یك فضایی از جبهه ساختیم كه ظاهرا از صبح تا شب سینه زنی و نماز جماعت و گریه و زاری است. من فقط بخشی از فضای شاد جبهه را ترسیم كرده ام.»

وقتی از بعد انسانی جنگ حرف می زند، یاد فیلم های حاتمی كیا می افتم. آژانس شیشه ای را برایش مثال می زنم یا موج مرده و یا...

« من اصلا نمی خواهم وارد مصداق بشوم. من می گویم می خواهم یك تعریفی كه دیگران نتوانستند داشته باشند را داشته باشم. سینمای حاتمی كیا، سینمای بعد از جنگ است. ما در خود سینمای دفاع مقدس مانده ایم، آن وقت می خواهیم به بعد از جنگ بپردازیم. اشكال ندارد بپردازیم. همین هم خوب است ولی سینمای جنگ چه می شود. نسل امروز حق دارد بپرسد كه اگر فیلم های شما چیزی بوده كه ما دیده ایم و با یك تكبیر شما عراقی ها فرار می كردند، پس چرا جنگ هشت سال طول كشیده. ما اینقدر دشمن را خوار و ذلیل نشان داده ایم كه عظمت و شجاعت بچه های خودمان هیچ شده است. این بدین معنا است كه ما جرات نكرده ایم وارد حقایق جنگ بشویم. یا نگاه انسانی جنگ ما همیشه وقتی می خواهیم درباره یك شهید حرف بزنیم، می گوییم فلانی در یك خانواده مذهبی به دنیا آمد، در یك خانواده مذهبی بزرگ شد و در یك مكان مذهبی مهم شهید شد. پس جنگ چه تاثیری داشته است. ما این مسیر نشان دادن سیر و سلوك را بسته ایم. ما از شهیدان الگوهای دست نیافتنی ساخته ایم. من به عنوان یك رزمنده می گویم، بسیاری بوده اند كه وقتی آمدند جبهه متحول شده اند.»

چند ماه قبل وقتی با پیمان قاسم خانی صحبت می كردم و از فیلمنامه اخراجی ها پرسیدم، می گفت كه موقعیت های خوبی دارد. از همان زمان بود كه این سئوال در ذهنم نقش بست كه ده نمكی چه طور این فضا را می خواهد تداعی كند. حالا از او می پرسم و ده نمكی با لبخند می گوید: موقعیت طنز فیلم، همان تضاد شخصیت آدم های فیلم با فضای معنوی جبهه است. این جواب را كه می دهد مرا می برد سمت «لیلی با من است» .

«لیلی با من است در یك كاراكتر خلاصه می شود و دلیل طنز فیلم هم ترس شخصیت اول است. ضمن اینكه ما70 بازیگر داریم كه30 نفر آنها بازیگران مطرح هستند و هر شخصیت برای خودش یك ویژگی دارد. من در این فیلم می خواهم بگویم جبهه مثل دریا بود. خیلی ها مخالف این حرف هستند. و همین مخالفت باعث اخراج یك عده از جبهه می شد.»

اعتقادات ده نمكی را می دانم و گذشته اش را در ذهنم مرور می كنم. از او می پرسم اگر این فیلم ساخته شود توقع دارید نگاه مردم به شما هم عوض شود ده نمكی لبخند معنی داری می زند و لب می گشاید: «من فقط می گویم باور نكنید كه من عوض شده ام، من همان حرف هایم را با ابزار جدیدتری می گویم. اینها به معنای عدول از آرمان هایم نیست.»


چرا شریفی نیا با ده نمكی كار می كند...

شریفی نیا گریمش تمام شده و به سراغش می روم. اول گپ و گفتی می كند. از این طرف و آن طرف می پرسد. او یكی از آن عواملی است كه وقتی اسمش را در كنار ده نمكی شنیدم چشمانم جفت شد. برایم جالب بود بدانم او چطور به جمع عوامل اخراجی ها آمده و هم بازی می كند و هم انتخاب بازیگران به عهده او است.

«دو تا كار از آقای ده نمكی دیدم و از هر دو كار بسیار خوشم آمد. ذهن جست وجوگر و خلاق ده نمكی باعث شد تا فیلمنامه اخراجی ها را بخوانم و در مورد یكی دو فیلمنامه دیگر هم صحبت كنیم. نگاه ایشان به مقوله سینما برایم جالب بود و حس كردم اگر كمكی از دستم بربیاید دریغ نمی كنم.»

شریفی نیا گفت كه به هر حال اولین كار سینمایی ایشان بود و به نظرم بچه هایی كه در سینما می خواهند تجربه كسب كنند، ما باید به آنها كمك كنیم و من هم فكر كردم می توانم كمكی به ایشان بكنم. ضمن اینكه فیلمنامه اخراجی ها جذاب بود. محور اصلی اش تحول بود و این برایم جالب بود.»

شریفی نیا در طول دوران بازیگری اش در دو فیلم از سینمای جنگ حضور داشته است. یكی «برج مینو» و دیگری «شیدا». او در این باره می گوید: «موضوعی كه درباره اخراجی ها مطرح است این است كه بحث جنگ زیاد مطرح نیست، بحث سر مسیری است كه حركت می كنند و به تحول و دگرگونی می رسند. در بخش دیگری از فیلم هم شاهد فضای جنگ هستیم ولی به هر حال موضوع اصلی فیلم همان تغییر و تحول است. به هر حال زمینه طنزی كه در فیلم است چاشنی این اتفاقات است كه فیلمنامه را جذاب كرده است.»

از شریفی نیا درباره اختلاف سلیقه با ده نمكی می پرسم و اینكه چطور شد با او همكار شده كه او گفت: «من ایشان را خارج از نگاه سیاسی می دیدم. از ایشان یك ذهنیت هنرمندانه دیدم و حس كردم این ذهن جست وجوگر ایشان در زمینه سینما می تواند موثر باشد. من با آنهایی كه اوایل فیلمسازی شان بوده زیاد كار كرده ام و مطمئن هستم اولین كار سینمایی آقای «ده نمكی» با هشت فیلم یك كارگردان مطرح برابری می كند. به خاطر همین باتوجه به حاشیه هایی كه پیرامون این ارتباط وجود دارد دوست داشتم با ایشان این همكاری را داشته باشم.»

نقش «حاج صالح» به نسبت، كمی شبیه نقش های شریفی نیا در فیلم های دنیا، ازدواج به سبك ایرانی و... است. او دراین باره می گوید: «من این نوع شخصیت ها را در موقعیت های گوناگونی بازی كردم و نگذاشتم مثل یكدیگر شوند. ولی همیشه دوست داشتم متفاوت بازی كنم و شاید هم این آخرین باری باشد كه در نقش یك حاجی با این خصوصیات ظاهر می شوم.»


او می داند ولی دوست دارد فیلم بسازد

قرار است مجید سوزوكی با ماشین فرودگاه داخل كوچه برود و با اهالی محل خوش وبش كند. ده نمكی میزانسن را بررسی می كند و یكی دو بار تمرین می كند تا صحنه گرفته شود. وسواس ده نمكی جالب است. او هر صحنه را چندین بار می گیرد و آخرسر، چهره اش نشان می دهد كه باز راضی نیست. ده نمكی استرس دارد و این كاملا در چهره اش هویدا است. او می داند كه وقتی فیلم او در جشنواره اكران شود چه سروصدایی می كند. او همه اینها را می داند و این روزها سخت مشغول فیلمبرداری است. ده نمكی و اخراجی هایش تا اواخر شهریور با هم هستند.

مجید توكلی