تبیان، دستیار زندگی
دور دور قدرت قابیل بود كار و كسب عاشقی تعطیل بود دشنه ی شرك و پلیدی تشنه خون سرخ و پاك اسماعیل بود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مه رخی در دامن راحیل

حضرت محمد(ص)

دور دور قدرت قابیل بود

كار و كسب عاشقی تعطیل بود

دشنه ی شرك و پلیدی تشنه

خون سرخ و پاك اسماعیل بود

طینت هركس اسیر تیرگی

هر زبانی گرم قال و قیل بود

عزت بتهای سنگی ناشی از

جهل نفس مردمان ایل بود

حرفی از عیسی و آیینش نبود

شهر طائف قحطی انجیل بود

شاعران تنها به فكر سیم و زر

شعرشان بی وزن و بی تمثیل بود

بعد از آن فصل زمستان سیاه

نوبت نوروز عام الفیل بود

« ایها العالم بشارت بادتان »

این صدای چاوش جبریل بود

موسم رقص و سماع موج ها

موسم مستی رود نیل بود

موبدان مبهوت حال كائنات

ذهن شان درمانده از تحلیل بود

ساحران دنبال سحری چاره ساز

وردشان بی مغز و بی تاویل بود

مكه حس می كرد نبض نور را

خاك سردش سرخوش تنزیل بود

خشكی دریا شكست كنگره

خون بهای كشتن هابیل بود

چنگ می زد هر ملك باشور و شوق

ماه چون دف در كف جبریل بود

عرشیان بر طبل عشرت می زدند

ساز اصلی دست اسرافیل بود

ریسه بستن دور تا دور فلك

جلوه ای از ذوق عزرائیل بود

در جنان پاشیدن نقل و نبات

دست و دل بازی میكائیل بود

آخرین یوسف جمال حق رسید

مه رخی در دامن راحیل بود

برق چشمانش زلیخا می كُشد

خنده اش لحن خوش ترتیل بود

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


وحید قاسمی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.