تبیان، دستیار زندگی
باید دقت داشت که شرایط امروز اقتصاد ما، رکود تورمی است. رکود تورمی یعنی حالتی که قیمت‌ها بالا می‌رود و در کنارش هم نرخ بیکاری افزایش می‌رود؛ آمارهای رسمی کشور نیز این نشانه‌ها را تایید می‌کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

منظور از رکود تورمی چیست؟


باید دقت داشت که شرایط امروز اقتصاد ما، رکود تورمی است. رکود تورمی یعنی حالتی که قیمت‌ها بالا می‌رود و در کنارش هم نرخ بیکاری افزایش می‌رود؛ آمارهای رسمی کشور نیز این نشانه‌ها را تایید می‌کند.


تورم-اقتصاد

باید دقت داشت که شرایط امروز اقتصاد ما، رکود تورمی است. رکود تورمی یعنی حالتی که قیمت‌ها بالا می‌رود و در کنارش هم نرخ بیکاری افزایش می‌رود؛ آمارهای رسمی کشور نیز این نشانه‌ها را تایید می‌کند

در چنین شرایطی طبیعی است که درآمدهای بنگاه‌های اقتصادی کاهش یابد و حجم مالیات‌های اخذ شده تحت عنوان مالیات بر درآمد هم کمتر شود. اما این‌که توسعه فرهنگ مالیاتی رخ دهد و افرادی که مالیات نمی‌دادند، به پرداخت آن روی آورند بحث دیگری است.

پیش از پرداختن به این مطلب به این بپردازیم که این بیماری اقتصادی چیست؟! بحران اقتصادی آمریکا در سال‌های دهه 1970 میلادی که بسیاری آن را رکود اقتصادی این سرزمین می‌نامند، در مفاهیم علم اقتصاد رکود نبود. اقتصاددانان وضعیت اقتصادی آن زمان آمریکا را رکود تورمی یا Stagflation می‌نامند که به معنای وقوع همزمان تورم و رکود است.

آسان‌ترین راه برای دست یافتن به عمق فاجعه رکود تورمی توجه به کلمات است. رکود در مفاهیم اقتصادی کاهش مداوم نرخ رشد تولید ناخالص داخلی یک کشور برای چندین دوره متوالی است و تورم نیز افزایش فزاینده قیمت‌ها در دوره های مختلف زمانی که هر دو به تنهایی می‌تواند آسیب‌های بزرگی را برای اقتصاد ایجاد کند. طبق تعاریف اقتصادی رکود تورمی زمانی در اقتصاد ایجاد می‌شود که نرخ رشد اقتصادی یک سرزمین در مسیر کاهش قرار گیرد و همزمان با آن نرخ تورم در این سرزمین افزایش یابد. در شرایط رکود تورمی که اقتصاد با کاهش نرخ رشد مواجه است، مشکل بیکاری نیز در اقتصاد وجود خواهد داشت زیرا کاهش مدام نرخ رشد اقتصادی یک کشور به دنبال خود کاهش تقاضا برای کالاها و خدمات مختلف، ورشکستگی یا تعطیلی بسیاری از واحدهای تولیدی، بیکار شدن خیل عظیمی از مردم، کاهش قدرت خرید و درآمد مردم را به همراه دارد که خود زمینه‌ساز کمتر شدن مصرف در دوره‌های بعدی و کاهش بیشتر نرخ رشد تولید ناخالص داخلی در بازار مورد بررسی می‌شود. ‌ترکیب این موارد که هر یک نشانه‌ای خاص از شرایطی متفاوت در اقتصاد است حالتی بیمارگونه را در اقتصاد ایجاد می‌کند که رکود تورمی نام دارد.

اگر سرمایه‌گذاری‌ها در مسیر درست صورت می‌گرفت، سطح دستمزد و درآمد مردم بالاتر می‌رود و عواید بیش‌تر ناشی از این سرمایه‌گذاری‌ها هم می‌تواند  در زیرساخت‌ها، بهداشت و حوزه‌هایی شبیه آن هزینه می شود که قطعا منفعتش برای مردم و برای اقتصاد کشور، چندین برابر بیش از یارانه‌های نقدی است

در مورد دلایل ایجاد رکود تورمی نظرات مختلفی وجود دارد. برخی از اقتصاددانان رکود تورمی را نتیجه کاهش ناخواسته نرخ رشد در اثر تغییرات بزرگ در بخش عرضه کالاهای ضروری یا تغییرات بیش از اندازه قیمت آن دسته از کالاها می‌دانند. برای مثال رشد بیش از اندازه قیمت نفت که از یک جهت ادامه فعالیت اقتصادی را غیر سودآور می‌کند و به دنبال آن زمینه‌ساز کاهش نرخ رشد اقتصادی کشور می‌شود و از طرف دیگر رشد قیمت نفت سبب افزایش تورم می‌شود از دلایل ایجاد این مشکل اقتصادی است. این دسته از اقتصاددانان نظریه خود را با نام نظریه شوک عرضه نام‌گذاری کرده‌اند و هم‌اکنون این نظریه در بسیاری از محافل بررسی می‌شود. در صورتی که رکود تورمی در کشوری به این شکل ایجاد شود، راه‌های مقابله با رشد تورم تنها و تنها اوضاع اقتصادی را بدتر می‌کند زیرا سبب افزایش نرخ کاهش رشد اقتصادی می‌شود. یک نظریه دیگر در مورد دلایل ایجاد رکود تورمی این است که رکود تورمی در اثر سیاست‌های نادرست اقتصاد کلان ارائه شده توسط بانک مرکزی ایجاد می‌شود و در این زمان اصلاح سیاست‌ها می‌تواند به مرور باعث برطرف شدن این مشکل شود.برخی دیگر بر این باورند كه سیاست‌های دولت و مداخله آن در عملکرد بازار سبب افزایش بحران و ایجاد رکود تورمی خواهد شد. این دسته از اقتصاددانان در مورد نظریه خود می‌گویند: «قوانین کنترل‌کننده دولت روی بازار که مانع از فعالیت سالم و عادی بازار شود زمینه ایجاد رکود تورمی را فراهم می‌کند.» روشن است که ممانعت ازمداخله نادرست دولت در بازار یکی از راه‌هایی است که می‌تواند مانع از ایجاد این بیماری اقتصادی شود.

تورم

اما برای خروج از این ورطه چه باید کرد؟ کارشناسان علم اقتصاد معتقدند خارج شدن از رکود تورمی سخت‌تر از رکود است زیرا استفاده از نظریه‌های اقتصادی پول‌گرایان یا طرفداران سیاست‌های مالی یا حتی نظریه طرف عرضه در چنین شرایطی کارایی بسیار پایینی دارد. با کمک این نظریه‌ها به طور مثال می‌توان زمینه را برای افزایش نرخ رشد اقتصادی یک سرزمین فراهم کرد ولی به همراه این مساله رشد تورم نیز وجود دارد که برای اقتصاد درگیر با رکود تورمی سبب بدتر شدن شرایط می‌شود.

از طرف دیگر سیاست‌های کنترل‌کننده تورم نیز نمی‌تواند در این شرایط سودمند باشد زیرا از جهت دیگر به رشد اقتصاد آسیب وارد می‌کند. شایان ذکر است ادامه رکود تورمی سبب می‌شود تا اقتصاد به تدریج وارد رکودی عمیق شود که خروج از آن غیرممکن یا نیازمند طی شدن سال‌های بسیار و تلاش‌های همه جانبه برای اصلاح اقتصاد باشد.

اقتصاددانان معتقدند در صورت مواجهه با این مشکل باید تلاش را روی افزایش نرخ رشد اقتصادی و بازگرداندن تحرک به اقتصاد متمرکز کرد زیرا بعد از حرکت عادی اقتصاد یا به تعبیر بهتر خروج از رکود می‌توان مشکل تورم را حل کرد.

با توجه به این مساله بهترین راه حل برای مقابله با رکود تورمی تلاش برای مقابله با ورود آن به اقتصاد است. در صورتی که کارشناسان اقتصادی فاکتورهای مختلف اقتصاد را به طور منظم بررسی کنند و در صورت برخورد با مشکلی کوچک آن را جدی بگیرند و حل کنند می‌توان انتظار داشت رکود تورمی در اقتصاد ایجاد نشود.

ارزیابی مداوم رشد اقتصادی و تورم و فاکتورهایی که می‌توانند هشدار دهنده باشند از قبیل شاخص‌های مصرفی و نرخ بیکاری در این بخش از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.

طبعا هر دوره از شرایط اقتصادی اقتضائات خود را دارد و باید متناسب با آن نسبت به رفع رکود تورمی اقدام کرد. هر چند در شرایط فعلی مردم و بنگاه ها در مضیقه هستند اتفاقا خیلی هم ضروری است که نظام مالیاتی اصلاح شود تا در وضعی که کشور به‌شدت نیازمند درآمدهای مالیاتی است، عده‌ای که سهم خود از خدمات دولت را در قالب مالیات نمی‌دهند، ترغیب یا مجبور به دادن مالیات خود شوند. چون شرایط کنونی که با کاهش درآمدها همراه است، چندان مساعد بالارفتن درآمدهای مالیاتی نیست و این خود دلیل دیگری می‌شود برای آن‌که به سمت وابستگی بیش‌تر به نفت حرکت کنیم. باید البته در نظر داشته باشیم که انرژی، نفت و نظایر این، ثروت ملی و متعلق به همه مردم است. این اشتباه است که دولت بیاید این منافع ملی را با سرمایه‌گذاری غلط و سیاست‌های اشتباه، دور بریزد و بعد از مردم انتظار همراهی داشته باشد.

آسان‌ترین راه برای دست یافتن به عمق فاجعه رکود تورمی توجه به کلمات است. رکود در مفاهیم اقتصادی کاهش مداوم نرخ رشد تولید ناخالص داخلی یک کشور برای چندین دوره متوالی است و تورم نیز افزایش فزاینده قیمت‌ها در دوره های مختلف زمانی که هر دو به تنهایی می‌تواند آسیب‌های بزرگی را برای اقتصاد ایجاد کند

دستگاه اجرایی به نمایندگی از مردم وظیفه ثروت‌آفرینی و بالا بردن ارزش این درآمدهایی را دارد که همه مردم در آن سهم دارند. اگر سرمایه‌گذاری‌ها در مسیر درست صورت می‌گرفت، سطح دستمزد و درآمد مردم بالاتر می‌رود و عواید بیش‌تر ناشی از این سرمایه‌گذاری‌ها هم می‌تواند در زیرساخت‌ها، بهداشت و حوزه‌هایی شبیه آن هزینه می شود که قطعا منفعتش برای مردم و برای اقتصاد کشور، چندین برابر بیش از یارانه‌های نقدی است. درباره همین بحث یارانه‌های نقدی، لازم است تاکید شود که به اعتقاد این‌جانب، مردم ما در این سال‌ها تاوان یک سری سیاست‌های نادرستی را داده‌اند که دولتمردان بدون مطالعه کافی و در نظر گرفتن مختصات جامعه اتخاذ کرده‌اند.

همان فاز اول یارانه‌ها که خواست اجرا شود، قرار بود سهم تولید را بدهند اما ندادند. خب، طبیعی است که این رفتار دولت، هزینه‌های بنگاه‌ها را بالا برد و این اتفاق هم که برای بنگاه‌ها افتاد، بازار به هم ریخت و افزایش قیمت، کاهش کیفیت، کم‌فروشی و مسائلی از این دست در بازار کشور رخ داد که کاهش رضایت مردم را به دنبال داشت و در نهایت تولید ملی را به مخاطره انداخت.

الان هم که برای فاز دوم، در شرایطی که وضع اقتصادی این‌گونه است و رشد نقدینگی هم در بالاترین سطح ممکن است، صحبت از افزایش 5 برابری یارانه‌های نقدی وجود دارد و دیگر صدای نمایندگان مجلس را هم به آسمان برده است. باید نگاه منطقی داشته باشیم؛ این افزایش یارانه‌های نقدی یک سری تبعاتی در جامعه و بازار دارد که آن چند ده هزار تومانی که دولت به حساب خانوارها می‌ریزد، جوابگویش نیست.

رعایت انضباط مالی دولت، اتخاذ سیاست های امیدوارانه در حوزه تولید، برداشتن بار و فشار مضاعف شرایط کنونی از دوش بخش خصوصی و مردم از پیش نیازهای اساسی خروج از رکود تومی موجود است. باید تلاش کنیم که از گسترش دلالی و فعالیت های نامولد جلوگیری کنیم تا به اثربخشی سیاست ها حرکه اقتصادی امیدوار شویم.

فرآوری: ریحانه حمیدی فر

بخش اقتصاد تبیان


منابع : تابناک/ دنیای اقتصاد