تبیان، دستیار زندگی
نقد مناسب دارای چه ویژگی هایی است و در سیما چه مشکلات و موانعی بر سر این نقد وجود دارد؟ برنامه های گفت و گو محور را می توان از زوایای مختلف بررسی کرد برنامه هایی که مشهور هستند محور اصلی آن ها گفت و گو است و در تعریف خود سه عامل را در نظر می گیرند. اول
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

برنامه گفت وگو محور در سیما


نقد مناسب دارای چه ویژگی هایی است و در سیما چه مشکلات و موانعی بر سر این نقد وجود دارد؟

برنامه های گفت و گو محور را می توان از زوایای مختلف بررسی کرد برنامه هایی که مشهور هستند محور اصلی آن ها گفت و گو است و در تعریف خود سه عامل را در نظر می گیرند. اول aim یا هدف دوم approach یا رویکردها و سوم  point of viewبا زاویه دید معنایی است.


دوری آدم های سینما

هیچ رسانه ای بر روی هیچ برنامه ای سرمایه گذاری نمی کند مگر این که این سه موضوع نسبت به فضای آن رسانه تأمین شود در دنیا هیچ رسانه ای نیست که هزینه کند و خلاف ماموریت های خود پاسخ بگیرد این سه بحث باید در محورهای موضوعی مثل آیتم ها و ساختار تجلی پیدا کنند اگر از نظر معنی شناسی و شناخت شناسی ساختار را بررسی کنید به معناهای آشکار، ارجاعی، مکنون و نشان گر می رسید که دو دسته اخیر، تفسیرهایی هستند که از معنا خارج می شوند و دو دسته اول، دریافت آشکار با ارجاعی مخاطب از برنامه است.

اگر با بررسی این چهار معنی، رسانه ها به این موضوع برسند که آن برنامه خلاف ماموریت آن ها است یا اختلاف معیار دارد، سعی می کنند اختلاف معیار را پوشش دهند و برنامه را به هدف اصلی خود برگردانند برنامه گفت وگو محور به خاطر رودرویی، صراحت بی پیرایه بودن و داشتن یک گفت وگوی داغ همیشه جزو برنامه های پر مخاطب در دنیاست. این گونه برنامه ها همیشه یک چهره دارند که معمولاً مجری آن ها هم از چهره هاست اما همیشه طرف مقابل هم چهره است چهره ها در فضای جامعه شناختی جزو مراجع تعریف می شوند و درصد مرجعیت در هر کشوری، باعث می شود تا حرف آن چهره عمق معنایی و تاثیر ویژه ای بگذارد؛ مثلا در ایران درصد مرجعیت ورزشکاران 27 درصد هنرمندان 24 درصد و اهل علم 19 درصد است. پس وقتی یک ورزشکار یا هنرمند یک سمت موضوع قرار می گیرد مردم ناخواسته به حرف های او توجه می کنند برای همین همیشه شخصی که در مقابل مجری است، خاص تر و حرف اش تأثیرگذارتر است.

در مجموع وقتی چنین برنامه هایی وارد تلویزیون می شوند حتما باید وجاهت لازم را داشته باشند؛ یعنی حرفی که در آن ها مطرح می شود به ذائقه و میل مخاطب توجه کند و مصالح رسانه و کشور را در نظر بگیرد.

گاهی اوقات رسانه ها خصوصی اند و مصلحت این دست از رسانه ها به درآمدزایی است به همین دلیل به فکر جذب مخاطب هستند تا درآمد بیشتری داشته باشند چون جذب آگهی بیشتری خواهند داشت اما در کشورهایی مانند ایران که رسانه ملی است باید اقتضائات کشور و حاکمیتی که رسانه را اداره می کند در نظر داشت این اقتضائات باید بنابر اصول یک فضای هنرمندانه و میل و توجه مخاطب در یک برنامه باشد تصور من بر این است که جز یکی، دو برنامه هیچ یک از برنامه های رسانه هایی صوتی، تصویری و مکتوب به این وجاهت دست پیدا نکرده اند چون نوعا ما چارچوب های روشنی نداریم و برنامه ساز و نویسنده ما سعی می کند خودش را وارد حوزه خطر نکند.

حتی وقتی کسی می خواهد در وبلاگ خود مطلبی بنویسد هزاران قبود مختلف را از ذهنش عبور می دهد یعنی فرض نمی کند که وبلاگ یک فضای شخصی است در صورتی که این قبود ممکن است جزو هنجارهای اجتماعی نباشند اما فرض های سیاسی، قبود مختلف را به وجود آورده اند. برنامه سازان با این قبود در فضای سیاست کنونی و نوع نگرشی که در رقم زدن برنامه ها برای تهیه کنندگان، نویسندگان و اهل مطبوعات وجود دارد، به گفت وگوهای داغ و مردم پسند دست پیدا نمی کنند و اگر هم گفت و گوهای مردم پسندی انجام دهند در نوع برنامه های سرگرمی و تفریحی است در حال حاضر ما نه تنها در بحث فرهنگ بلکه در حوزه های دیگر هم نتوانسته ایم بحث های گفت وگو محور قوی ای داشته باشیم.

برنامه هفت از نظر قوت سینمایی، ویژه و خاص نیست چون نوع نگاه برنامه هفت درباره آثاری که نقد می کند، بیشتر حسی و عاطفی است ، تا این که فضای جدی و حرفه ای داشته باشد همان طور که در مطبوعات چارچوبی برای نقد سینمایی نداریم بدون شک در این برنامه هم که الگویی از همان فضا است چارچوبی نمی بینیم از بعد ساختاری، برنامه هفت ساختار ویژه ای نداشت.

اگر برنامه هایی داشته ایم که بی پیرایه تر به سمت موضوع ها رفته اند به این خاطره بوده که سیاست های نانوشته ما آن قدر فراوان است که باعث شده همان برنامه ها محکوم به شکست شوند چون به یک گره سیاسی یا صنفی برخورده است این، ماهیت و شعاع کار برنامه های گفت و گو محور است.

هفت یک برنامه ضعیف فرهنگ و هنری بود

این را که هفت یک برنامه گفت وگو محور ویژه است می تواند از زاویای مختلف بررسی کرد اولا برنامه هفت از نظر قوت سینمایی، ویژه و خاص نیست چون نوع نگاه برنامه هفت درباره آثاری که نقد می کند، بیشتر حسی و عاطفی است تا این که فضای جدی و حرفه ای داشته باشد همان طور که در مطبوعات چارچوبی برای نقد سینمایی نداریم بدون شک در این برنامه هم که الگویی از همان فضا است چارچوبی نمی بینیم از بعد ساختاری، برنامه هفت ساختار ویژه ای نداشت.

برنامه یک نظام است که باید به هم پیوسته و خاص باشد و تمام نشانه ها اعم از آیتم ها رفتارها، نوع منش، کردار و هدف رویکردها و زاویه دید معنایی مشخص و با یکدیگر کنش و واکنش داشته باشد تا به یک هدف واحد برسند اما اگر هر آیتم کاری کند و به ساده ترین وجه ممکن سعی کنیم سروته فضیه را هم بیاوریم و زحمتی نکشیم و یک فضای بدیع و کمتر تجربه شده خلق کنیم، بیننده را ساده لوح فرض کرده ایم متاسفانه امروزه به خاطر این که برنامه ها یک صوت رایج پیدا کرده اند، بسیاری از برنامه سازان، یک حاشیه امن احساس کرده اند و از آنجا که برنامه های تلویزیونی بسیار دیر جایگزین می شوند، رانت هایی باعث می شود تا یک برنامه سازی تلویزیونی آنتن زیادی داشته باشد اما کسی توجه زیادی به نظارت و ارزیابی برنامه نداشته باشد، به همین دلیل، برنامه ها خلاقیت لازم را برای ارائه ندارند من برنامه هفت را یک برنامه ضعیف فرهنگی و هنری می دانم از آنجا که در این برنامه یک سری افراد هنری صحبت می کنند و مدیوم را می شناسند فی النفسه پیرایه ای در صحبت کردن آن ها نیست اگر جذابیتی وجود دارد به خاطر همین نکته است و نه به این خاطر که محملی در تلویزیون ایجاد کرده ایم که نیاز مخاطب را پاسخ می دهد گاهی اوقات به دعواهای شخصی در برنامه هفت پرداخته می شد چرا که هنرمندان مدیوم را می شناسند و بی پیرایه حرف می زدند ممکن است در سیاسیون با علوم پایه این قدر بی پیرایه حرف زدن معمول نباشد همین بی پیرایگی موجب جذابیت برنامه هفت می شد اما دلیلی بر این نبود که محملی برای موضوع ایجاد کرده است.

دوری آدم های سینما

اگر برنامه هفت قصد داشت که یک برنامه علمی و منسجم باشد مسیر را غلط طی کرد و هیچ کمکی به نقد سینمایی ما نکرد فقط به یک نقد ژورنالیستی دامن زد و از نقد حرفه ای فاصله گرفت؛ نقد حرفه ای یک وجاهت علمی دارد، مثلا یکی از بزرگ ترین نقادهای دنیا فیلمی به نام «اتوبوسی به نام هوس» را نقد می کند، این نقد به یک کتاب دانشگاهی تبدیل می شود نقد، کنار زدن تمامی لایه های یک اثر و دادن شناختی دوباره از آن اثر به مخاطب است ما به غیر از این که از برنامه هفت پرخاش های متفاوت ببینیم و در معرض سلیقه نقد قرار بگیریم، شاهد چیز دیگری نیستیم اساساً به نظرم نباید فهم و تجربه سنتی سازندگان برنامه وارد تلویزیون شود و همان طور در معرض دید مخاطب قرار گیرد چرا که این تجربه، قدیمی است و علمی نیست.

بدون شک ما برنامه های گفت وگو محور در حوزه فرهنگ، هنر سیاست، اجتماع و رویکردهای دیگر در سیما نیاز داریم و اگر سیما نتواند چنین اقتضائاتی را تأمین کند بدون شک مخاطبان آن کاهش پیدا می کند و برای پاسخ به نیازهای خود به جاهای دیگری می رود اما نباید یادمان باشد که سیما هم برای دست یافتن به این هدف مشکلاتی دارد اولین مشکل، نقاد نادان، دوم نخبگان نادان و سوم خودسانسوری از سوی برنامه سازان است آن ها سعی می کنند حاشیه امنی ایجاد کنند که به کسی برنخورد بلکه بعدی نداشتن شجاعت در یک شبکه رادیویی، تلویزیونی، روزنامه یا رسانه است  ما امروزه شجاعت رسانه ای در برخورد با پدیده های مختلف نداریم مساله بعدی دوستان نادان هستند که از سر نادانی می خواهند نصیحت کنند در صورتی که تخصص لازم را ندارند.

اگر امروز می خواهیم به رسانه ای دست پیدا کنیم که تراز جمهوری اسلامی باشد این رسانه باید شجاع و دانا محور باشد و زمینه هایی را ایجاد کند که نیاز مردم در رسانه مطرح شود در غیر این صورت هر رسانه ای در هر کجای دنیا محکوم به شکست است از سمت دیگر اگر رسانه ای، سیاست های رسانه ای خود را رعایت نکند و ماموریت هایش را تحقق ندهد باز هم محکوم به شکست است پس اداره رسانه امری کاملا حساس و تخصصی است و باید بگویم امروز اگر مدیر رسانه است لااقل طبق روایت حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) اگر تخصص ندارد، شجاعت داشته باشد و از آن شغل کناره گیری کند یا کار را به کسی بسپارد که شجاعت و علم رسانه ای آن را دارد.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع : شهرام گیل آبادی / نشریه تحلیلی پژواک . پیش شماره دوم . هفته اول مهر 91