تبیان، دستیار زندگی
نکته اساسی این است که تاریخ گواهی می دهد كه انبیا الهی و علما دین، نقش بنیادین در تمدن و پیشرفت علمی بشر داشته اند. چنانكه در طول تاریخ پرنشیب و فراز ایران نیز ، بارها مردان بزرگی ، قد برافراشته اند و كمر همت بسته تا این كشور را پیشتاز قافله تمدن بشری نما
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پرچمدار پیشرفت ایران

شیخ بهایی

نکته اساسی این است که تاریخ گواهی می دهد كه انبیا الهی و علما دین، نقش بنیادین در تمدن و پیشرفت علمی بشر داشته اند. چنانكه در طول تاریخ پرنشیب و فراز ایران نیز ، بارها مردان بزرگی ، قد برافراشته اند و كمر همت بسته تا این كشور را پیشتاز قافله تمدن بشری نمایند و در چندین برهه تاریخی نیز این آرزو تحقق یافت .

امروزه اهمّیت پیشرفت و توسعه و نقش بارز آن در بنا نهادن جامعه‏ای آرمانی، بر هیچ كس پوشیده نیست؛ امری كه بشر از اوان تاریخ در مسیر آن گام برداشته است.

جست و جو در متون اسلامی در این زمینه، نشان می‏دهد كه اسلام در پرداختن به مسائل و مباحث مربوط به پیشرفت و توسعه، از همه مذاهب و مكاتب دیگر پیشی گرفته است.

تعالیم آسمانى هیچ گاه کشفیات علمى را نفى نکرده ، بلكه انسان را به عوامل فرا مادى توجه داده‏اند، در واقع اسلام مکتبی است که بر جنبه‏های مادی انسان نیز تأکید نموده، لکن آنها را به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف متعالی انسان در نظر گرفته است.

بدین‏سان، اگر ما رسیدن به اهداف متعالی را که از خلقت انسان مدنظر بوده است، هدف توسعه در اسلام تلقّی نماییم، بدون شک، رسیدن به این اهداف مستلزم در دست داشتن ابزار مادی و معنوی است؛ یعنی توسعه در اسلام (رسیدن به اهداف متعالی انسان) دارای ابعاد مادی و معنوی می‏باشد.

در مورد ابعاد مادی توسعه، در قرآن کریم آمده است: «هُوَ أَنشَأَکُم مِنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا» (هود: 61)؛ او (خدا) شما را از زمین ایجاد کرد و به آبادانی در آن گماشت.

علّامه طباطبائی در تفسیر المیزان در ذیل این آیه می‏فرمایند: عمارت، تغییر دادن زمین به محصولی است که بدان‏ گونه بتوان از فواید مورد انتظار از آن استفاده کرد.(1)

با توجه به آیه مذکور، خدا انسان را مأمور آبادانی زمین قرار داده است، طبعا این مأموریت مستلزم در اختیار قرار دادن امکانات و ابزارهای لازم برای عمران و آبادی زمین است که ظاهرا اعطای منصب خلافت الهی به انسان در زمین به همین منظور است: «وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً» (بقره: 30)؛ به یاد آر هنگامی که خداوند به فرشتگان فرمود: من در روی زمین خلیفه قرار می‏دهم.

نکته اساسی این است که تاریخ گواهی می دهد كه انبیا الهی و علما دین، نقش بنیادین در تمدن و پیشرفت علمی بشر داشته اند.

چنانكه در طول تاریخ پرنشیب و فراز ایران نیز ، بارها مردان بزرگی ، قد برافراشته اند و كمر همت بسته تا این كشور را پیشتاز قافله تمدن بشری نمایند و در چندین برهه تاریخی نیز این آرزو تحقق یافت .

شیخ بهائی در عهد صفوی از بزرگترین این مردان است ، وی در رشته های مختلف علمی سعی فراوان نمود آثار مختلف و فراوانی نیز به جای گذارد.

با وجود همه آثاری كه شیخ بهائی از خود به جای گذاشت، اما متأسفانه حكمرانان ایران در آن برهه حساس تاریخ بشری به رسالت خویش به نحو مطلوب عمل نكردند و در حالی كه اروپای آن زمان ، تحت تأثیر رنسانس فكری و صنعتی ، هر لحظه گامهای بلندتری به سوی پیشرفت بر می داشت ،

ایران كه زمانی گاهواره تمدن بشری بود، در چهار چوب فكری منجمد و بسته ای دست و پا می زد و حاصل آن كه در اندك زمانی به كلی از قافله تمدن بشری به دور ماندند و دیگر هرگز نتوانست فاصله بین خود و دنیای پیشرفته را كوتاه سازد و به تعبیری هر روز بر آن نیز افزوده شد و این اشتباه بزرگ در نتیجه غفلت تاریخی آن زمان و بعد از آن به وجود آمد.

در زندگی ملتها نقاط عطفی وجود دارد كه بعضا سر لوحه ظهور و سر منشاء تحول و رشد و تعالی آنان می گردد و اگر از آن نقاط عطف به نیكویی بهره برداری نشود، سرآغاز بدبختی و فلاكت جمعی می گردد.

كشورهای مترقی و متمدن جهان كنونی عموما در برهه های حساس تاریخی رهبری و هدایت شایسته ای را به عنوان موهبت الهی در اختیار داشته اند و برعكس كشورهای عقب مانده در برهه حساس تاریخ كشورشان ، خود را به نسیان تاریخ سپرده اند و در خواب غفلت ، دل به مظاهر تخدیری نامیمون سپرده اند و با دریغ و افسوس بی شمار، وقتی به خود آمدند كه پیشتازان قافله تمدن بشری ، آنان را در كمركش راه نهاده اند و خود چهار اسبه پیش تاخته اند.

شیخ بهائی اگر چه خود بینای امور بود و سعی وافر در رشد و ترقی و تعالی فرهنگ مملكت می نمود، اما پرده سیاه غفلت بر گستره این مرز و بوم چنان سایه افكنده بود كه هیچ گاه وی به همه آرمانهای خویش نایل نشد.

شیخ با درایت و بینش خاصی ، حركت جهشی و جهنده دنیای مترقی آن زمان را به چشم می دید و لذا در هاله ظاهر فریب علمی موجود، گاه فقه و حكمت و تفسیر و وعظ و مدرسه و محراب را رها می كرد و چون مهندسی شهر ساز یا دانشمندی فیزیكدان به جنگ واقعیات زندگی می شتافت و گاه طرح جامع شهر می كشید و زمانی شاخص ساعات مسجد تعبیه می كرد و روزگاری كوره سوزان حمام به شمع معرفتی روشن می نمود و این همه را به حكم درك رسالت خویش صورت می داد و فی الحال نیز درد درونش را به زمزمه شعری فریاد می كرد كه :

خانه دل ما را از كرم عمارت كن

پیش از اینكه این خانه رو نهد به ویرانی

زاهدی به میخانه سرخ رو ز می دیدم

گفتمش مبارك باد بر تو این مسلمانی (2)

آری شیخ بهائی در خواب نوشین بامداد رحیل این ملت ، پرچم نگهبانی به دوش داشته و فریاد مانده در گلوی تاریخ را بر سر خواب زدگان بامدادی فرو می ریزد كه ای خفتگان كاروان رفته ، جرس فریاد می دارد كه بر بندید محملها، ولی با دریغ و افسوس بسیار، این حاكمان ره گم كرده ، چنان در حلاوت خواب بامدادی مستغرق بودند كه از گذر رعد آسای كاروان تمدن بشری غافل شدند.


پی نوشت‏ها:

1.    سید محمّدحسین طباطبائى، المیزان، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ج 10، ص 321.

2.    اسدالله بقایی، شیخ بهایی در آیینه عشق، قم؛ دفتر تبلیغات اسلامی

منابع:

قرآن کریم

تفسیر المیزان

تهیه و فراوری: فربود، گروه حوزه علمیه تبیان