تبیان، دستیار زندگی
گورباچف خطاب به یکی از نزدیکان ما که پس از 10-12 سال، به ملاقات گورباچف رفته بود، گفته بود: افسوس می‌خورم و ای کاش آن روز از نامه‌ی امام (س) درک بهتری داشتم تا شوروی به این روز نمی‌افتاد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ناگفته‌ایی از نامه امام به گورباچف


گورباچف خطاب به یکی از نزدیکان ما که پس از 10-12 سال، به ملاقات گورباچف رفته بود، گفته بود: افسوس می‌خورم و ای کاش آن روز از نامه‌ی امام (ره) درک بهتری داشتم تا شوروی به این روز نمی‌افتاد.»

مرضیه دباغ از یاران امام (ره) که یکی از اعضای هیات اعزامی به شوروی در دی‌ماه سال 1367 بوده است درگفت و گویی نکات جالبی را مطرح کرده است که در پی می آید :

امام خمینی و گورباچف

به خاطر دارم در اولین ملاقاتی که با حضرت امام خمینی(ره)، در نجف اشرف داشتم، بعد از اتمام صحبت ها خدمت حضرت امام(ره)، عرض کردم با توجه به مسائلی که گفته شد حقیقتاً الان تکلیف برایم چندان روشن نیست؛ با اینکه 8 تا بچه در ایران گذاشتم که کوچکترین آنها 8 سالش بود؛ حضرت امام مکثی کردند و فرمودند: «بمانید انشاءالله انقلاب پیروز می شود و همه باهم برمی گردیم.»

آن زمان در ذهنم این مسئله خطور کرد که با توجه به موقعیتی که در ایران وجود دارد و قدرت قابل توجه ای که در منطقه ساواک و ارتش زیر پرچم آمریکا و اسرائیل پیدا کرده بودند، حضرت امام(س)، با مشاهده چه افقی عنوان می کنند که انقلاب به زودی پیروز می شود؟ چگونه می خواهیم پیروز شویم وقتی که نه توپ و تفنگی و نه تجهیزاتی داریم؟ . اما یکسال و چند ماه بیشتر از این بحث نگذشت که انقلاب اسلامی به آن شکل خاص پیروز شد؛ شاه فرار کرد؛ خواسته های ملت و مردم به پشتوانه خود این ملت و با رهبری امام خمینی(س)، به پیروزی کامل رسید و تازه آن زمان من یکباره متوجه شدم که عجب! حرفی که یک سال و سه ماه پیش حضرت امام(ره)، فرمودند، به این سادگی و سرعت تحقق پیدا کرد، امام خمینی (س)، چگونه پیش بینی کرده بودند؟!  دباغ افزود:«تنها این مسئله نیست. مسائل دیگری هم در زندگی امام خمینی بوده است. در یکسری پیش بینی های حضرت امام می توان مطالعات عمیق و دقیق ایشان را در نظر گرفت؛ اما ایشان به واسطه ارتباطاتی که از نظر عرفانی با خداوند باریتعالی و معصومین داشتند، یک نوع الهاماتی را می گرفتند.»

- در دورانى که مسئولیت زندانهاى زنان استان تهران را بر عهده داشتم، یک روز مرحوم حاج احمد آقا (رضوان‏الله تعالى علیه) تماس گرفتند و فرمودند که حضرت امام‏ نامه‏اى براى آقاى گورباچف دارند. شما از بین خانمها و همچنین آیت‏الله جوادى آملى و آقاى دکتر لاریجانى انتخاب شده‏اید و آماده باشید تا هر زمان که حضرت امام فرمودند، این پیام را براى آقاى گورباچف ببرید. حقیقتاً شوکى بر من وارد شد. شوروى ابرقدرتى بود که در زمان خودش در مقابل آمریکا، خود را قطب بزرگ مى‏پنداشت. برایم کار بسیار سختى بود. با مرحوم حاج احمد آقا ملاقات کردم و پرسیدم جریان کامل موضوع چیست؟ فرمودند: مأموریتى براى شما مشخص شده ممکن است که فردا یا روز بعد باشد و باید به اتفاق آیت‏الله جوادى آملى و دکتر لاریجانى آن را انجام دهید.

یک روز مرحوم حاج احمد آقا (رضوان‏الله تعالى علیه) تماس گرفتند و فرمودند که حضرت امام‏ نامه‏اى براى آقاى گورباچف دارند. شما از بین خانمها و همچنین آیت‏الله جوادى آملى و آقاى دکتر لاریجانى انتخاب شده‏اید

- وقتى به شوروى رسیدیم تعدادى به استقبال آمدند. مشاور مخصوص گورباچف دسته گلى هم آورده بود. طبیعتاً در دنیا مرسوم است وقتى هیأتى وارد کشورى مى‏شود گلى که براى استقبال آورده مى‏شود به رئیس هیأت مى‏دهند. این‏متن پیام امام و نیز وصیت‏نامه سیاسى- الهى حضرت امام براى جوانان بسیار سودمند است‏.عرف دیپلماتیک است. وقتى بنده را با چادر و حجاب دیدند، دست‏پاچه شدند و گل را به جاى اینکه به آقاى جوادى آملى بدهند به بنده تحویل دادند. در واقع وقتى با لباس روحانیت آقاى جوادى آملى و چادر بنده رو به رو شدند دچار این حالت شدند

- گورباچف برخی جاها هنگام قرائت نامه ، به شدت برافروخته می‌شد.همچنین گورباچف خطاب به یکی از نزدیکان ما که پس از 10-12 سال، به ملاقات گورباچف رفته بود، گفته بود: افسوس می‌خورم و ای کاش آن روز از نامه‌ی امام (س) درک بهتری داشتم تا شوروی به این روز نمی‌افتاد.»

- قرائت نامه تمام شد و ما بلند شدیم که خداحافظى کنیم. گورباچف طبق عرف دیپلماسى دستشان را براى مصافحه دراز کردند. من دستم زیر چادر بود و از دادن دست امتناع کردم، براى ایشان خیلى سنگین بود. به آقاى جوادى آملى رو کردند و گفتند: ایشان را مادر انقلاب دانسته‏اند که همراه شما بوده، دست خالى را دراز کردم که بگویم ما همسایه‏اى هستیم که دست خالى دراز مى‏کنیم به طرف شما و انقلاب شما و مى‏خواهیم به صورت مسالمت‏آمیز کنار هم باشیم.

. وقتى بنده را با چادر و حجاب دیدند، دست‏پاچه شدند و گل را به جاى اینکه به آقاى جوادى آملى بدهند به بنده تحویل دادند. در واقع وقتى با لباس روحانیت آقاى جوادى آملى و چادر بنده رو به رو شدند دچار این حالت شدند

- زمانی که حضرت امام(س)، این نامه را می نویسد از مافوق بشر حرف می زند نه از خود بشر؛ نمی گوید من می گویم فلان کار را کنید.ایشان می فرمایند شما دانشمندانتان را بفرستید پیش دانشمندان ما در قم، ببینند که بوذرجمهری چه کرده و یا ابن عربی از نظر فلسفی چه گفته و...؛ حضرت امام نمی خواهد خود را مطرح کند، چون انسان وقتی از خود بیرون آمد و فقط خدا را در نظر داشت، کلامش مثل پتک در هر مغزی تأثیر دارد

- پس از بازگشت از مسکو فردا بعدازظهر خدمت امام رسیدیم و گزارش مأموریت را ارائه دادیم. حضرت امام سۆال کردند کی به هنگام قرائت پیام به چهره گورباچف نگاه می‌کرد؟ عرض کردم چون آقای جوادی آملی متن پیام را می‌خواندند. آقای لاریجانی هم ترجمه می‌کردند، بنده به چهره آقای گورباچف نگاه می‌کردم. حضرت امام لبخند رضایتمندانه‌ای زد. شاید به این دلیل که آقای گورباچف معنی اصلی پیام را دریافت کردند.

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان


منبع: خبر انلاین