تبیان، دستیار زندگی
بازگشت به سوى خدا فقط براى كسانى است كه از روى نادانى بدى مى كنند و سپس به زودى توبه مى نمایند اینان را خدا مى بخشد همانا خدا دانا و فرزانه است. بازگشت به سوى خدا براى كسانى نیست كه گناه مى كنند و تا چون مرگ یكى از آنها در رسد، مى گوید اینك توبه مى كنم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رمز موفقیت در توبه کردن


سستی کردن و سهل انگاری در کارها خصلتی است که خیلی از ما داریم و به هزار طریق توجیهش می کنیم که چنین است و چنان است اما این توجیهات ما را از انجام  وظایفمان مبرا نمی کند و به خاطر تک تک اعمالمان باید پاسخ گو باشیم.

هم قرآن کریم و هم نهج البلاغه ما را از این عمل بی برکت بر حذر داشته و هشدار می دهند ....


توبه

سستى را به خود راه ندهید

آل عمران:139: «سستى را به خود راه ندهید و اندوهگین مباشید و اگر ایمان داشته باشید از دیگران برترید. »

خطبه 29: لا یمنع الضیم الذلیل و لا یدرك الحق الا بالجد. ؛ مرد زبون نمى تواند از ستم جلوگیرى كند و حق جز با تلاش و كوشش بدست نمى آید.

حضرت على "علیه السلام" درباره ى جدیت پیغمبر اكرم نسبت به تبلیغ و دعوت به حق مى فرماید:

خطبه 115: فبلغ رسالات ربه غیر و ان و لا مقصر و جاهد فى الله اعداءه غیر واهن و لا معذر.

پس رسالت پروردگارش را، بدون سستى و كوتاهى به انجام رسانید و در راه خدا با دشمنان او جنگید، بدون آنكه ناتوان شود یا عذر و بهانه یى آورد.

بعد از آنكه با آن حضرت براى خلافت بیعت كردند، فرمود:

خطبه 167: لا تفعلوا فعله تضعضع قوه و تسقط منه و تورت و هنا و ذله ؛ كارى نكنید كه نیرو و قوت را سست كند و توانایى را ساقط نماید و سستى و خوارى به جاى گذارد.

حضرت امیر "علیه السلام"، هنگامى كه مالك بن حارث اشتر را به سپهسالارى لشكرى گمارد، به سربازان مالك نسبت به فرمانبردارى از او چنین مى نویسد:

نامه 13:... فاسمعا له و اطیعا و اجعلاه درعا و مجنا فانه ممن لا یخاف و هنه و لا سقطته و لا بطوه عما الاسراع الیه احزم و لا اسراعه الى ما البطء عنه امثل ؛

سخن مالک را بشنوید و فرمانش را امتثال كنید و او را سپر و زره خود قرار دهید زیرا او از كسانى است كه از آنها ترس و سستى و لغزش سر نمى زند، هنگامى كه شتاب لازم باشد، كندى نمى كند و زمانى كه كندى بهتر باشد، شتاب نمى نماید.

شیطان به انسان گماشته شده است، گناه و نافرمانى خدا را براى او مى آراید تا مرتكب شود و او را به توبه امیدوار مى نماید كه آن را به تاخیر اندازد، ناگاه مرگ او را در مى یابد در حالى كه از آن بسیار غافل باشد

حضرت در جواب نامه یى كه برادرش عقیل به آن حضرت نوشته بود و آن حضرت را به گوشه نشینى و ترك جنگ دعوت كرده بود، نوشته است:

نامه 36:... انبوهى مردم بر گرد من، بر عزتم نمى افزاید و پراكندگى ایشان از من، وحشت و ترسى برایم نمى آورد، هر چند مردم پسر پدرت را رها كنند، او را خوار و فروتن گمان مكن زیرا نه سستى مى كند و زیر بار ستم مى رود و نه زمام خود را بدست هر كشنده مى دهد و نه براى سوارى هر راكبى پشت مى دهد، بلكه او آنچنان است كه شاعر گفته: ''اگر از من بپرسى چگونه یى؟ گویم: من در سختى روزگار شكیبا و توانایم. بر من دشوار است كه اندوهى در من دیده شود تا دشمنى شاد یا دوستى اندوهگین گردد.''

توبه

در توبه كردن عجله كنید

نساء:17 و 18: انما التوبه على الله للذین یعملون السوء بجهاله ثم یتوبون من قریب فاولئك یتوب الله علیهم و كان الله علیما حكیما و لیست التوبه للذین یعملون السیئات حتى اذا حضر احدهم الموت قال انى تبت الان.  ؛

بازگشت به سوى خدا فقط براى كسانى است كه از روى نادانى بدى مى كنند و سپس به زودى توبه مى نمایند اینان را خدا مى بخشد همانا خدا دانا و فرزانه است. بازگشت به سوى خدا براى كسانى نیست كه گناه مى كنند و تا چون مرگ یكى از آنها در رسد، مى گوید اینک توبه مى كنم.

قرآن مجید از قول فرعون نقل مى كند:

یونس:90 و 91:... حتى اذا ادركه الغرق قال امنت انه لا اله الا الذى امنت به بنو اسرائیل و انا من المسلمین الان و قد عصیت قبل و كنت من المفسدین.

چون غرق شدنش فرارسید، گفت: ایمان آوردم كه خدایى جز همان خدا كه بنى اسراییل به او ایمان دارند، نیست و من از گردن نهادگانم. خداوند در جوابش مى فرماید: ''حالا دیگر!! تو كه از پیش نافرمانى كرده یى و از تبهكاران بوده اى.''

على علیه السلام به طلحه و زبیر چنین مى نویسد:

نامه 54: و توبا الى الله من قریب.

تا زود است به سوى خدا بازگشت نمایید. به مردى كه از حضرت درخواست موعظه نمود، فرمود:

حكمت 142: و لا تكن ممن... عرضت له شهوه اسلف المعصیه و سوف التوبه...

از كسانى مباش كه چون خواهش نفسى به او روى آورد، نافرمانى پیش گیرد و توبه را تاخیر اندازد.

خطبه 63: و الشیطان موكل به یزین له المعصیه لیركبها و یمنیه التوبه لیسوفها حتى تهجم منیته علیه اغفل ما یكون عنها.

شیطان به انسان گماشته شده است، گناه و نافرمانى خدا را براى او مى آراید تا مرتكب شود و او را به توبه امیدوار مى نماید كه آن را به تاخیر اندازد، ناگاه مرگ او را در مى یابد در حالى كه از آن بسیار غافل باشد.

انبوهى مردم بر گرد من، بر عزتم نمى افزاید و پراكندگى ایشان از من، وحشت و ترسى برایم نمى آورد، هر چند مردم پسر پدرت را رها كنند، او را خوار و فروتن گمان مكن زیرا نه سستى مى كند و زیر بار ستم مى رود و نه زمام خود را بدست هر كشنده مى دهد و نه براى سوارى هر راكبى پشت مى دهد، بلكه او آنچنان است كه شاعر گفته: ''اگر از من بپرسى چگونه یى؟ گویم: من در سختى روزگار شكیبا و توانایم. بر من دشوار است كه اندوهى در من دیده شود تا دشمنى شاد یا دوستى اندوهگین گردد''

خطبه 221: فاعلموا و العمل یرفع و التوبه تنفع.

تا عمل بالا مى رود و توبه سود مى بخشد، براى آخرت كار كنید.

خطبه 28: افلا تائب من خطیئته قبل منیته.

آیا كسى هست كه پیش از فرارسیدن مرگش از گناه توبه كند؟

بیان:

مراد از بالا رفتن عمل كه در جمله ماقبل آخر، ذكر شده، قبول شدن آن است و زمانى كه عمل بالا نمى رود، همان بعد از مرگ است كه عملى نیست تا بالا رود و این سخن از قبیل سالبه ى به نفى موضوع است كه در لغت تازى بسیار به كار مى رود مانند: ''على لا حب لا یهتدى بمناره- یعنى على طریق لا منار فیها حتى یهتدى به'' و سود نبخشیدن توبه هنگام مرگ است، چنانكه از آیات شریفه استفاده مى شود و به این معنى در نهج البلاغه جملات بسیار دیگرى نیز هست مانند: ''و التوبه مسموعه- و انظاره التوبه- و التوبه مبسوطه'' [نهج البلاغه: خطبه 93، خطبه 82، خطبه 237. ] كه از تمام این جملات استفاده مى شود، زمانى هم هست كه توبه پذیرفته نیست و راهش مسدود است و آن حالت احتضار و زمان فرارسیدن مرگ است. فقط جمله ى آخرى كه از نهج البلاغه ذكر شد، ظاهرش این است كه تا فرارسیدن مرگ اگر چه حال احتضار باشد، توبه قبول است.

آنچه اكنون در جواب این اشكال به نظر مى رسد، این است كه این یك جمله تاب مقاومت با نص صریح قرآن و جملات دیگر را ندارد، پس باید گفت مراد به ''قبل از مرگ'' قبل از حالت احتضار است و فقط حالت احتضار از این مدت استثنا مى شود.

بخش نهج البلاغه تبیان


منبع :کتاب رابطه نهج البلاغه با قرآن، سید جواد مصطفوى

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.