تبیان، دستیار زندگی
شجاعت، لازمه دست یابی به بسیاری از امور و نیاز امروز و دیروز هر جامعه ای برای دست یابی به پیروزی در عرصه های علمی و صنعتی است. لازمه تمدن سازی، شجاعت در همه عرصه هاست . و نکته اساسی این است که، ریشه شجاعت دینی و واقعی را می توان در باورها و بینش ها و نگرش
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عنصر شجاعت

شهید مصطفی خمینی

شجاعت، لازمه دست یابی به بسیاری از امور و نیاز امروز و دیروز هر جامعه ای برای دست یابی به پیروزی در عرصه های علمی و صنعتی است. لازمه تمدن سازی، شجاعت در همه عرصه هاست . و نکته اساسی این است که، ریشه شجاعت دینی و واقعی را می توان در باورها و بینش ها و نگرش های آدمی جست وجو كرد.

شجاعت از مکارم اخلاقی است که منشا بسیاری از موفقیت های فردی و اجتماعی است، تاثیرگذاری این خصلت و خصیصه در زندگی فردی و اجتماعی ملت ها، تا آن اندازه است که حتی می توان گفت در کنار زبان و نژاد و مذهب، زندگی شجاعان است که هویت فرهنگی ملتی را شکل بخشیده و به آن جایگاه استقلالی می بخشد.

از این روست که عنصر شجاعت مردان تاریخی هر ملتی، بنیاد هویتی آن را شکل می بخشد و اصولا عصر طلایی هر ملتی نیز ناظر به دوره شجاعان است که افتخار ملی و عزت میهنی برای جوامع پدید آورده اند.

شجاعت در لغت به معنی قوت قلب داشتن به هنگام سختی است.(1) این حالت حد تعادل قوه غضبیه می‌باشد و حد افراط آن را تهور و بی‌باكی گویند و حد تفریط آن همان جبن و ترسویی است و آن، روی گردانیدن و ترس از چیزهایی است كه نباید از آنها ترسید.(2)

از نظر فلاسفه و حكما، شجاعت یكی از خصائل چهارگانه علم اخلاق است كه عبارتند از حكمت، شجاعت، عدالت و عفت.، که اصول اخلاق نام دارند(3)

که مرتبه بالای آنرا انبیاء و اولیاء الهی دارا می باشند.چرا که برای انجام رسالت خویش، همواره از آن بهره می جستند، یكی از ایشان حضرت ابراهیم (ع) است كه یك تنه در برابر انبوه معاندین و بت پرستان ایستاد و به دنبال تحقیر بت‌ها با صراحت به مشركان فرمود: «وَ تَاللهِ لَأَ كیدَنَّ اَصْنَامَكُمْ بَعْدَ اَنْ تُوَلّوا مُدْبِرینَ »(انبیاء/57)«و به خدا سوگند، در غیاب شما نقشه‌ای برای نابودی بتهایشان می‌كشم» ایشان سرانجام در یك روز خلوت طرح خود را عملی كرد، این فقط گوشه‌ای از شجاعت این پیامبر آسمانی است.(4)

یکی از اشخاصی که در باب شجاعت و شهامت وی داستانها گفته شده است، شهید آیت الله حاج آقا مصطفی ، فرزند ارشد امام خمینی (ره) است که به برخی از آن موارد اشاره می شود: « حدود تابستان سال 1338 شمسی بود، روزی آیت الله شهید، با چند نفر از دوستان با دعوت صاحب باغی ، به آن باغ می روند، تا آن روز كه هوا گرم بود، اندكی تغییر آب و هوا دهند.

پس از ساعتی ، چند نفر عیاش بی دین كه یكی از آنها سرهنگ رژیم قلدر شاهنشاهی بود، سرزده وارد باغ می شوند و بساط عیش و نوش را در گوشه باغ پهن كرده و حتی شراب می خورند و به عربده كشی مشغول می شوند.

حاج آقا مصطفی ، وقتی این وضع را می بیند، به صاحب باغ می گوید چرا این افراد را در این باغ جا داده ای ، صاحب باغ  می گوید: من به آنها اجازه نداده ام و قدرت آن را هم ندارم كه آنها را بیرون كنم .

حاج آقا مصطفی ، آن وضع را تحمل نمی كند، بلند می شود و آن چند نفر طاغوتی را سنگباران می كند، یك سنگ به پیشانی سرهنگ می خورد، كه خون از آن مثل فواره به درخت می پاشد، بناچار آنها از باغ فرار می كنند. این در حالی است که زمان اقتدار طاغوتیان بوده ، و هنوز مردم غیر از طلاب خاص ، نامی از امام خمینی (ره) نشنیده بودند.»(5)

همچنین نقل می کنندکه  ایشان در ماجرای شورش ضد طاغوتی 15 خرداد نقش مۆ ثری پابه پای پدر بزرگوارشان داشتند « در 13 آبان 1343 در قم دستگیر شده و به زندان قزل قلعه تهران برده و مدت 55 روز در آنجا زندانی بودند، سپس در روز سه شنبه هشتم دیماه 1343 آزاد و به قم آمدند، استقبال گرم و پرشوری از طرف مردم از ایشان به عمل آمد، ساواك از آزادی ایشان وحشت كرد و پس از دو روز (یعنی دهم دی) مجددا از طرف ساواك ، دستگیر و به تركیه خدمت پدر بزرگوارشان تبعید شد، و در حدود 9 ماه در خدمت پدر بود و سپس همراه پدر از تركیه به عراق تبعید گردیدند.

نكته جالب اینكه : هنگام دستگیری آخر در قم (10/10/1343 ش) وقتی سرهنگ مولوی رئیس ساواك قم (دژخیم خشن شاه ) با شهید آقا مصطفی تلفنی صحبت می كند و او را با سخنان تهدیدآمیز هشدار می دهد و می گوید كاری نكن كه سرنوشت بجائی برسد كه پدرت را نگران كند... آن شهید شجاع ، با كمال صلابت جوابهای دندانشكن به سرهنگ مولوی می دهد به طوری كه سرهنگ ، ناچار تلفن را به زمین می گذارد.»(6)

به هر حال شجاعت، لازمه دست یابی به بسیاری از امور و نیاز امروز و دیروز هر جامعه ای برای دست یابی به پیروزی در عرصه های علمی و صنعتی است. لازمه تمدن سازی، شجاعت در همه عرصه هاست .

و نکته اساسی این است که، ریشه شجاعت دینی و واقعی را می توان در باورها و بینش ها و نگرش های آدمی جست وجو كرد.

كسانی كه به آخرت باور دارند و خداوند را پروردگاری می دانند كه همه هستی را از كلی و جزیی مدیریت می كند، به طور طبیعی خود را همواره با امدادهای خداوند یافته و به همین دلیل شجاعت جزء لاینفک شخصیت آنهاست.


پی نوشت‏ها:

1.    ابن منظور؛ لسان العرب، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1414 ق، سوم، ج 8، ص 173.

2.    اكبر خادم الذاكرین، اخلاق اسلامی در نهج البلاغه، قم، مدرسه‌الامام علی بن ابیطالب (ع) 1382، چهارم، ج 1، ص 341.

3.    احمد صدر حاج سید جوادی، بها‌الدین خرمشاهی و كامران فانی؛ دایرة المعارف تشیع، تهران شهید سعید محبی، 1381، اول، ج 9، ص 525.

4.    ناصر مكارم شیرازی و همكاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالكتب الاسلامیه، 1371، نهم ج 13، ص 432-431.

5.    محمد محمدی اشتهاردی ، داستان دوستان، قم، دفتر انتشارات اسلامی

6.    همان

منابع:

قرآن کریم

تفسیر نمونه

تهیه و فراوری: فربود، گروه حوزه علمیه تبیان