تبیان، دستیار زندگی
براى تجدید خاطره این حادثه بزرگ، جشن و شادى مناسب نیست، باید كارى كرد كه حزن مردم برانگیخته شود؛ اشكها از دیده ها جارى گردد؛ و شور و عشق در دلها پدید آید. خنده و شادى هرگز انسان را شهادت طلب نمى سازد و او را به صحنه جهاد نمى كشاند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چهار سوال اساسی درباره نهضت عاشورا

امام حسین


نهضت عاشورا مكتبى زنده و جریانى پویاست و گذشت زمان از تأثیرگذارى آن بر جانهاى مۆمنان نكاسته است. با این حال، براى آنكه معرفتمان به مكتب حسینى عمیق تر شود، پاسخ ‌گویى به پاره اى شبهات و پرسشهایى كه در این باره مطرح است، لازم و ضرورى مى نماید. در این نوشته به پاسخگویی پاره اى از این دست شبهات در قالب چهار سۆ ال اساسى می پردازیم.

چرا باید حادثه عاشورا را گرامى بداریم؟

برخی بر این عقیده اند که خاطره حادثه اى را كه در گذشته رخ داده؛ تلخ یا شیرین، هرچه بوده، تمام شده است. چرا پس از گذشت نزدیك به چهارده قرن، باید به پاسداشت آن، مجالسى برپا كنیم؟

در پاسخ این پرسش مى توان گفت : حوادث گذشته هر جامعه اى مى تواند در سرنوشت و آینده آن آثار عظیمى بر جاى گذارد؛ اگرچه حوادث تاریخى، عیناً تكرار نمى شوند؛ اما در جامعه شناسى ثابت شده است كه جهات مشترك فراوانى میان رخدادها وجود دارد؛ از این روى مى توان از حوادث گذشته به نحوى در مواجهه با رخدادهاى آینده بهره برد. چنان كه قرآن كریم پس از نقل داستانهاى پیامبران و اقوام گذشته مى فرماید: «لقد كان فى قصصهم عبرة لاولى الالباب؛(1) در قصه ها و داستانهاى آنان (گذشتگان) براى صاحبان عقل و خرد عبرتى است».

یعنى احوال پیشینیان را بررسى كنید تا دریابید چه نقاط قوتى در كار آنان بوده است و شما نیز آنها را به كار گیرید و نیز ضعفهاى آنان را ببینید و از تكرار آنها بپرهیزید، تجدید آن خاطره ها در واقع، نوعى بازسازى آن وقایع است تا مردم از آنها بهره گیرند. اگر واقعه اى تاریخى در جاى خود منشاء آثار و بركاتى بوده است، یادآورى و بازسازى آن نیز مى تواند مراتبى از آن بركات را در پى داشته باشد.

افزون بر این، در همه جوامع مرسوم است كه انسانها در برابر كسانى كه به آنان خدمت كرده اند، حق شناسى و شكرگذارى می كنند، آنان را به خاطر داشته و به ایشان احترام می گذارند.

براى تجدید خاطره این حادثه بزرگ، جشن و شادى مناسب نیست، باید كارى كرد كه حزن مردم برانگیخته شود؛ اشكها از دیده ها جارى گردد؛ و شور و عشق در دلها پدید آید. خنده و شادى هرگز انسان را شهادت طلب نمى سازد و او را به صحنه جهاد نمى كشاند

چرا براى بزرگداشت عاشورا به روش بحث و گفت وگو اكتفا نمى شود؟

بعضی این شبهه را مطرح می کنند که زنده نگاه داشتن یاد عاشورا تنها منحصر به گریستن، عزادارى، سینه زنى، سیاه پوشى و تعطیلى كسب و كار نیست؛ انجام این قبیل امور باعث كاهش تولید و اتلاف وقت خواهد شد و زیانهاى اقتصادى زیادى در پى دارد. درحالیکه جلسات بحث و گفت وگو، میزگرد، سمینار و...، براى بزرگداشت واقعه عاشورا منجر به رکود اقتصادى و اجتماعى نمی شود.

بى شك بحث درباره شخصیت سیدالشهدا علیه السلام، تشكیل میزگردها، كنفرانسها، سخنرانیها، نوشتن مقالات و پرداختن به دیگر امور فرهنگى، علمى و تحقیقاتى در این باره بسیار مفید و لازم است، اما این فعالیتها و اقدامات كافى نیست و در كنار آنها عزادارى نیز لازم است.

شناخت شخصیت امام حسین علیه السلام و آشنایی با سیره حضرت، خود به خود، براى ما حركت آفرین نمى شود. هنگامى دانستن و به یاد آوردن آن خاطره ها ما را به كارى مشابه كار امام علیه السلام و به پیمودن راه او وامى دارد كه در ما نیز انگیزه اى پدید آید تا براساس آن، ما نیز دوست داشته باشیم آن كار را انجام دهیم.

هنگامى كه صحنه اى بازسازى مى شود و انسان را از نزدیك به آن مى نگرد، این مشاهده با هنگامى كه انسان بشنود چنین جریانى واقع شده یا اینكه فقط بداند چنین حادثه اى رخ داده است، تفاوت بسیار دارد. وقتى مرثیه خوانان در مجالس عزادارى مرثیه مى خوانند، به خصوص اگر لحن خوبى داشته باشند و داستان كربلا را به صورت جذابى بیان كنند، بى اختیار اشكها بر گونه ها جارى مى شود. این شیوه مى تواند در تحریك احساسات مردم تأثیرى داشته باشد كه خواندن در كتاب و دانستن آن ها چنان اثری ندارد.

همچنین مى توان گفت بیشتر پیروزیهاى نهضت امام خمینى قدس سره و دوران جنگ ، بر اثر شور و نشاط ایام عاشورا و به بركت نام سیدالشهداء علیه السلام حاصل شده است ؛ و اگر بگوییم در هیچ مكتب یا جامعه اى چنین عامل محركى وجود ندارد، سخنى به گزاف نگفته ایم. از این روست كه امام خمینى قدس سره بارها فرموده است :

آنچه داریم از محرم و صفر داریم.

و اصرار مى ورزید كه عزادارى امام حسین علیه السلام به همان شیوه سنتى برگزار شود.(2)

عزاداری

چرا باید به یاد وقایع عاشورا فقط عزادارى كرد؟

شبهه و سوال دیگری که مطرح می شود این است که آیا یگانه راه برانگیختن احساسات و عواطف مردم برای ادامه دادن راه سیدالشهداء علیه السلام، عزادارى و گریه بر آن حضرت است؟ عواطف مردم را با مراسم جشن و سرور نیز مى توان تحریك كرد.

باید توجه داشت كه احساسات و عواطف انواع مختلفى دارد، و تحریك هر كدام از آنها باید به نحوى متناسب صورت گیرد. شهادت ابا عبدالله علیه السلام واقعه اى بود كه در تاریخ اسلام مهم ترین نقش را ایفا كرد و مسیر تاریخ اسلام را تغییر داد. شهادت آن حضرت درسى براى حركت، براى نهضت، براى مقاومت و براى استقامت تا روز قیامت به انسانها آموخت. از این روى، براى تجدید خاطره این حادثه بزرگ، جشن و شادى مناسب نیست، باید كارى كرد كه حزن مردم برانگیخته شود؛ اشكها از دیده ها جارى گردد؛ و شور و عشق در دلها پدید آید. خنده و شادى هرگز انسان را شهادت طلب نمى سازد و او را به صحنه جهاد نمى كشاند.

عشق به امام حسین علیه السلام و عبرت گرفتن از حادثه عاشورا بود كه سختیها و مصیبتهاى هشت سال جنگ را بر مردم ایران هموار ساخت. روحیه جهاد و شهادت از سوز، اشك، شور و عشق پدید مى آید، و عزادارى امام حسین علیه السلام بهترین راه وصول به این روحیه است.

چرا باید دشمنان امام حسین علیه السلام را لعن كرد؟

چنین پرسشى را غالباً منافقان، به ویژه منافقان مدرن، مطرح مى سازند. آنان مى گویند: چرا باید در زیارت عاشورا صد مرتبه دشمنان امام حسین علیه السلام را لعن كرد؟ با نظر به اینكه اسلام، دین محبت و رأفت و رحمت است آیا بهتر نیست به جاى صد مرتبه لعن دشمنان، صد مرتبه سلام بر امام حسین علیه السلام بفرستیم؟

همان گونه كه انسان، به طور فطرى، كسانى را كه به او خوبى و خدمت مى كنند دوست مى دارد، همچنین سرشت او چنان است كه كسانى را كه به او ضرر و زیان مى زنند، دشمن بدارد. قرآن مى فرماید:

«إن الشیطان لكم عدو فاتخذوه عدوا؛(3) شیطان دشمن شماست، شما هم با او دشمنى كنید».

بزرگداشت شهادت سیدالشهدا علیه السلام و اقامه مراسم عزادارى به نوعى بازسازى مرام حسینى است تا با اثرگذاری در دل ها روحیه شهادت طلبی در راه حق و حقیقت در انسان تقویت شود. علت اصلی ترس ابرقدرت ها از مسلمانان همین روحیه شهادت طلبی آنان و جان نثاری در راه ارزش ها است

از این روى، با شیطان نمى توان كنار آمد. در غیر این صورت، انسان نیز شیطان مى شود. اگر دشمنى با دشمنان خدا مطرح نشود، به تدریج، رفتار با آنان دوستانه شده، فرد بر اثر معاشرت با آنان، رفتار و سخنانشان را مى پذیرد، و رفته رفته، شیطانى همچون آنان مى گردد. بهترین شاهد این مدعا، فرمایش قرآن است :

«و قد نزل علیكم فى الكتاب إن إذا سمعتم آیات الله یكفر بها و یستهزاء بها فلا تقعدوا معهم حتى یخوضوا فى حدیث غیره ؛(4) و البته [خدا] در كتاب [قرآن ] براى شما نازل كرده كه : هرگاه شنیدید آیات خدا مورد انكار و ریشخند قرار مى گیرد، با آنان منشینید تا به سخنى غیر از آن درآیند.

بعد مى فرماید:

«اگر كسانى این نصیحت را گوش نكردند، باید بدانند كه عاقبت به آنها ملحق خواهند شد؛ و إن الله جامع المنافقین والكافرین فى جهنم جمیعا».(5)

سرانجام كسانى كه به استهزاكنندگان دین محبت مى ورزند و به آنان روى خوش نشان مى دهند، این است كه به تدریج سخنان استهزاكنندگان بر آنان اثر مى گذارد. هنگامى كه چنین شد، شك در دلها پدید مى آید و در این حال، دم زدن از ایمان، نفاق است. اظهار مسلمانى در صورتى كه ایمان در دل نباشد عین نفاق است. به فرموده قرآن، كسانى كه در دنیا به سبب هم نشینى با كافران منافق مى شوند، در آخرت نیز همراه كافران داخل جهنم خواهند شد.

بنابراین مى توان گفت بزرگداشت شهادت سیدالشهدا علیه السلام و اقامه مراسم عزادارى به نوعى بازسازى مرام حسینى است تا با اثرگذاری در دل ها روحیه شهادت طلبی در راه حق و حقیقت در انسان تقویت شود. علت اصلی ترس ابرقدرت ها از مسلمانان همین روحیه شهادت طلبی آنان و جان نثاری در راه ارزش ها است.

اللهم ارزقنا توفیق شهادة فی سبیلک.

پی نوشت:

1-      سوره یوسف، 111.

2-      صحیفه نور، ج 15، ص 201.

3-      سوره فاطر، 6.

4-      سوره نساء، 140.

5-      سوره نساء، 140.

فرآوری: فاطمه سر فرازی       

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منبع: کتاب «آذرخش كربلا» اثر آیت الله محمدتقى مصباح یزدى.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.