تبیان، دستیار زندگی
«الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم» تاریخ نشان داده است که هیچ جامعه‌ای بدون وجود قانون - مدوّن یا غیرمدوّن نتوانسته است پابرجا بماند و میزان ماندگاری و تداوم حکومت‌ها را می توان در میزان توجه آنان به قانون جستجو کرد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عدالت و قانوگذاری در ایران باستان


«الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم» تاریخ نشان داده است که هیچ جامعه‌ای بدون وجود قانون - مدوّن یا غیرمدوّن نتوانسته است پابرجا بماند و میزان ماندگاری و تداوم حکومت‌ها را می توان در میزان توجه آنان به قانون جستجو کرد.

و البته روشن است که قانون بدون توجه مداوم رهبران حکومت محترم و قابل اجرا نمی ماند و نیز بدون رعایت عدالت در اجرای قانون، احترام به آن در دل‌ها جا ی نخواهد گرفت.

بااندکی توجه به حکومت‌های ایران باستان و مقایسه‌ی آن‌ها با حکومت‌های پس از اسلام در ایران از نظر طول مدت حکومت، درمی‌یابیم که حکومت‌های ایران باستان عموما ً توانسته‌اند مدتی طولانی سلطه ی خود را حفظ کرده و حتی توسعه دهند، درحالی که طولانی ترین حکومت های پس از اسلام در ایران، از نظر طول مدت حکومت، قابل مقایسه باحکومت‌هایی چون اشکانیان و ساسانیان نیستند.

قانونگذاری قدیم-هخامنشیان

مسلماً تداوم سلطه‌ی یک حکومت می‌تواند دلایل بی‌شماری داشته باشد ـ همان گونه که انحطاط و سقوط یک سلسله نیز معلول عوامل بی‌شماری است ـ اما بدون هیچ شک و تردیدی مهم‌ترین عامل پایداری یک حکومت را ، با توجه به مفهوم حدیث شریف نبوی ـ که در صدر مقال آمد ـ می‌توان میزان اهمیت آن حکومت به عدالت و قانونگذاری دانست که در این مقاله به بررسی آن می پردازیم .

دادرسی در فرهنگ كهن ایران

در فرهنگ های كهن ایران یعنی تا پیش از تاسیس دولت های پارس و ماد، مفاهیم حقوقی و آیین های قضایی متداول در جوامع انسانی با باورهای دینی همخوان بوده است. نكته حایز اهمیت در اینجا، اعتقاد به انتقام جویی الهی در میان مردم و پیوند این عقیده با آیین ها و ضوابط جاری جامعه است.

شواهد این ارتباط پیش از تاسیس دولت های عظیم و نیرومند ایرانی در آموزه ها و باورهای عیلامی از یك سو و آیین مهر (میتراییسم) از سوی دیگر بارز است

عیلامی ها نخستین قومی بودند كه در ایران زمین، حدود چهار هزار سال پیش از میلاد، نظام های حقوقی تاسیس كردند و ضوابط این نظام حقوقی را در سراسر قلمرو خود كه علاوه بر خوزستان و سواحل خلیج فارس، لرستان، پشتكوه، بختیاری و ایلام امروز را نیز در بر می گرفت، رواج دادند.

نظام حقوقی و اداری عیلامی ها در شوش كه پایتخت بود، بیش از سایر نقاط اجرا می شد.

البته در دوره‌ی هخامنشی قوانین قضایی دیگری نیز ازملل تابعه وجود داشته است که پادشاهان هخامنشی باتوجه به این‌که ملل تابعه را درتبعیت از قوانین و آداب و رسوم خود آزادگذاشته بودند، دستور به گردآوری آن‌ها داده بودند

اگر چه در سال های بعد تمدن عیلامی ها به رغم مقاومت های طولانی در برابر اقوام نیرومندی چون سومری ها، اكدی ها، آشوری ها و بابلی ها دوام آورده اند. با پیروزی حمورابی، پادشاه بزرگ بابل، قوانین و نظام حقوقی بابل به ویژه قوانین حمورابی در زمینه های گوناگون زندگی اجتماعی انسان ها مانند زراعت، آبیاری، ازدواج، میراث، دروغ، خانواده، حق الزحمه پزشك و معمار به اجرا در آمده و بر فضای زندگی ایرانیان حاكم شد.

در تصاویر باقی مانده از این دوران در سنگ نبشته های حمورابی كه بخشی از آن در حفاری های شوش به دست آمده و در حال حاضر در موزه لوور فرانسه نگهداری می شود، حمورابی قوانین را از خدای خورشید دریافت می كند.

در دورانی كه آیین (میتراییسم) به عنوان وجه مشترك اندیشه ایرانیان حاكم شد روند اجرای قوانین تغییرات قابل توجهی به خود دید. در آیین مهر، مهم ترین اصل ثابت دینی، اخلاقی و حقوقی، پایبندی به قول، وفاداری به پیمان و كتمان اسرار و رموز معرفت مهری است. چنانچه در مراسم تشرف به كیش مهر با نشان دادن دشنه ای خون آلود به سالك نوآموز هشدار می داده اند كه كیفر فاش كردن اسرار مهری، مرگ است.

در هر حال از ادله اثبات دعوی نزد آریاییان به جز سوگند به مهر و میترا و دیگر ایزدان، اطلاعات موثق دیگری در دست نیست. تنها ابعاد تاریك و پنهان این بخش تا این اندازه روشن است كه قرن پیش از ظهور زرتشت «اشخاص باگذر از میان آتش، از گناهی كه مرتكب شده اند و از لكه ای كه تهمت ایجاد كرده است، پاك و مبرا می شوند.»

قضاوت و عدالت دردولتهای ایران باستان

عموماً عدالت درایران باستان مقام بسیار جلیلی داشته و از زمان هخامنشیان قرائن کافی در دست هست که پادشاهان جداً مراقب حسن جریان قوه قضایی و درستکاری قضات بوده‌اند.»

عدالت در داوری در ایران باستان تا آن‌جا مورد توجه بوده است که مواردی از صدور احکام شدید علیه افراد خاندان شاهی و یا حکم یک قاضی علیه پسرش گزارش شده است.

مسلم است که با چنین توجه دقیقی به عدالت بوده است ، که حکومت‌ها عمری دراز داشته‌اندو البته همیشه یکی از دلایل سقوط هرسلسله، مستقیم یا غیر مستقیم عدم توجه جدی آنان به عدالت بوده است.

درایران باستان قضات، در دو شکل رسمی و غیررسمی به کارداوری می‌پرداخته‌اند، و شکل غیررسمی داوری را اغلب ریش سفیدان و بزرگان خانواده‌ها و قبایل برعهده داشته‌اند

 متون قضایی

اصل و مبدأ قوانین و داوری در ایران باستان مشابه ، و اساس آن ، باورهای مذهبی زرتشتی در بین ایرانیان بوده است ، می‌توانیم ازجمله متون مدون قضایی به متون زرتشتی اشاره کنیم که مهم‌ترین آن‌ها عبارتنداز:

الف) متون دینی زرتشتی: 

1)دینکرد

) 2)بندهش (بندهشن

3)گزیده‌های زادسپرم

4)دادستان (داتستا ) دینیگ

5)روایات پهلوی

ب) متون قضایی و قوانین دینی:

1)مادیگان هزار دادستان (ماتیکان هزار داذستان

2)شایست نشایست

3)روایات آذرآتورفرنبغ

4)روایات فرنبغ سروش

5)روایات امید

6)پرسشنی‌ها

7)دستوران

قانونگذاری قدیم-هخامنشیان

البته در دوره‌ی هخامنشی قوانین قضایی دیگری نیز ازملل تابعه وجود داشته است که پادشاهان هخامنشی باتوجه به این‌که ملل تابعه را درتبعیت از قوانین و آداب و رسوم خود آزادگذاشته بودند، دستور به گردآوری آن‌ها داده بودند، دراین باره آمده است: «درهمه استان‌های شاهنشاهی ایران همان طورکه امورمذهبی و عقاید دینی آزاد گذاشته شده بود، امورقضایی نیزطبق عرف محل و قوانین مذهبی هرمنطقه اجرا می‌شد.»

 قضات و محاکم

درایران باستان قضات، در دو شکل رسمی و غیررسمی به کارداوری می‌پرداخته‌اند، و شکل غیررسمی داوری را اغلب ریش سفیدان و بزرگان خانواده‌ها و قبایل برعهده داشته‌اند. و داوری رسمی بیشتر برعهده‌ی موبدان و روحانیون زرتشتی، و داوری درباره‌ی جرم‌های سیاسی نیز به طور خاص با پادشاهان و یا والیان منصوب وی درایالات بوده است، و بهرحال قضات را در این دوره می‌توان چنین تقسیم بندی کرد:

الف) شاه قاضی‌القضات : در ایران باستان شاه دررأس هرم قضایی کشور قرار داشته است،

دوره‌ی هخامنشی : « قضات از طرف شاهنشاه به این شغل منصوب می‌شدند و شغل آنان موروثی بوده است.»

دوره‌ی ساسانی: « قوه عالیه قضایی به شاهنشاه اختصاص داشت و این نظر فقط امر فرضی و نظری نبود .»

این شواهد اثبات می‌کندکه پادشاهان ایران باستان مقامی مافوق تمام قضات داشته‌اند.

ب) موبدان و قضات: چون جامعه‌ی ایران باستان جامعه‌‌ای دین باور بوده و به خصوص دین زرتشت نقش مهمی در افکار مردم داشته، و نیز با توجه به این‌که این دین در برهه‌ای طولانی از تاریخ ایران باستان در صدر قدرت قرار داشته و متون قضایی ، متون مذهبی این دین بوده است، می‌توان به نقش عمده‌ی روحانیون زردشتی دردستگاه قضایی ایران باستان پی برد.

«محاکم هرناحیه را یکنفر قاضی روحانی اداره می‌کرد و بطور کلی مراقب بود که احکام و اعمال روسای غیرروحانی ناحیه نیز کلاّ موافق عدالت باشد .تصمیمات و احکام حقوقی هر یک از آنان بر حسب درجه اعتبار مختلفی داشته است … می‌توان حدس زد که بسیاری از مأموران قضایی که مناصب مخصوصی داشته‌اند موبد یا هیربد بوده‌اند، چنانکه می‌دانیم هیربدان گاهی به عنوان قضاوت فتوایی می‌داده‌اند.»

عیلامی ها نخستین قومی بودند كه در ایران زمین، حدود چهار هزار سال پیش از میلاد، نظام های حقوقی تاسیس كردند و ضوابط این نظام حقوقی را در سراسر قلمرو خود كه علاوه بر خوزستان و سواحل خلیج فارس، لرستان، پشتكوه، بختیاری و ایلام امروز را نیز در بر می گرفت، رواج دادند

در این باره همچنین گفته شده: «قضات از میان روحانیین معین می‌شدند زیرا فقط آنها بودند که اطلاعات و معلومات قضایی داشتند.»

ج) قضات دیگر:

قاضی سپاه: «قوه قضایی لشکری به یک قاضی مخصوص ملقب به سپاه داذورمحول بود

قاضی خانوادگی: درایران باستان به جرم‌هایی که درمحدوده‌ی خانواده اتفاق می‌افتاد، و اخلال مستقیمی در امور جامعه بوجود نمی‌آورد، توسط بزرگ خانواده رسیدگی می‌شد.

رئیس خانواده در بدو امر، نه فقط مراسم مذهبی را برعهده داشت. بلکه بر وظایف او اجرای قوانین دینی، یعنی عدالت نیز اضا فه شده بوده است. بدین جهت او را «زنتوبخته» می‌نامیدند. این زنتوبخته دارای امتیازات قضایی و روحانی، و به همین جهت مورد احترام خاص بوده است.

ادامه دارد...

فرآوری : طاهره رشیدی

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان


منابع : 1- مهر میهن / 2- ویستا