تبیان، دستیار زندگی
ابلیس هنگامی که دید با از میان بردن اموال ایوب(علیه السلام) باز نتوانسته به مقصود خود دست یابد سریعا به آسمان رفت و در همان مکانی که همیشه در آن می ایستاد قرار گرفت و از خدا خواست تا او را بر فرزندان ایوب(علیه السلام)مسلط کند. خدا به او فرمود که برو که تو
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کاش از مادر  زاده نمی شدم!

حضرت ایوب

حضرت ایوب(علیه السلام) یکی از پیامبران بزرگ الهی و از چهره های پاکی بود که مظهر صبر و شکیبایی به شمار می آمد تا آن حد که صبر ایوب (علیه السلام) در میان همه ضرب المثل شده و قرآن نیز بهترین تجلیل ها را از وی کرده است ولی متاسفانه سرگذشت این پیامبر الهی نیزاز دستبردها و تحریف های دشمنان دانا و دوستان نادان مصون نمانده حرافاتی برای داستان سرگذشت حضرت ایوب (علیه السلام) بسته اند که ساحت قدسی وی از آن پیرایه ها پاک و منزه است.

داستان بیماری های ایوب(علیه السلام)

در پاره ای از تفاسیر مأثور در ذیل داستان ایوب(علیه السلام) (آن گونه که در آیات 83و84 سوره انبیا و آیات 41 تا 44 سوره صاد آمده است) داستان های مفصلی درباره ابتلای آن حضرت به انواع مصائب و بیماری های سخت و نفرت انگیز نقل شده که یکی از صحنه گردان های اصلی این داستان های خرافه گستر معروف "وهب بن منبه" است .

وی در اغلب داستان هایی که نسبت هایی ناروا و اموری منافی با عصمت انبیاء به چشم می خورد رد پای او و هم پای او و هم قطارانش به خوبی هویداست.

حدیث 1. در برخی تفاسیر حدیث مفصلی از وهب بن منبه نقل شده که می گوید:

"ایوب به خاطر عبادت و شکرگزاری های بی حد و حصرش همواره مورد تحیت و درود فرشتگان قرار داشت و این مسئله باعث برانگیختن روح حسادت و کینه توزی ابلیس نسبت به وی شد.

بنابراین تصمیم گرفت تا او را غرق مصائب و مشکل ها کند تا شاید وی لب به اعتراض گشاید و راه ناسپاسی در پیش گیرد بدین جهت از خدا خواست تا او را براموال ایوب مسلط گرداند تا حقیقت حال ایوب آشکار شود. حق تعالی نیز ابلیس را براموال ایوب مسلط گرداند."

وهب بعد از نقل سخنانی عجیب در خصوص از بین رفتن اموال ایوب(علیه السلام) می گوید:

"ابلیس هنگامی که دید با از میان بردن اموال ایوب(علیه السلام) باز نتوانسته به مقصود خود دست یابد سریعا به آسمان رفت و در همان مکانی که همیشه در آن می ایستاد قرار گرفت و از خدا خواست تا او را بر فرزندان ایوب(علیه السلام)مسلط کند. خدا به او فرمود که برو که تو را بر فرزندانش مسلط کردم"!

امام صادق (علیه السلام) از پدر بزرگوار خود روایت کرده که می فرمود: " ایوب(علیه السلام) هفت سال مبتلا شده بدون اینکه گناهی کرده باشد زیرا انبیاء به خاطرعصمت و طهارتی که دارند مرتکب گناه نمی شوند و حتی به سوی گناه هر چند صغیره باشد – متمایل نمی شوند

وهب به ذکر بلاها و عذاب هایی که به فرزندان او وارد شد پرداخته در ادامه می گوید: "ابلیس به نزد ایوب آمد و گفت: اگر فرزندانت را می دیدی که چگونه مورد عذاب قرار گرفته بودند و خونشان جاری بود و شکم هایشان پاره شده و امعا و احشای آن ها بیرون ریخته بود در این حال رشته دلت برای آن ها پاره می شد ایوب با شنیدن این سخنان گریست و مقداری خاک برگرفت و برسرریخت و گفت ای کاش مادرم مرا نمی زایید اماچیزی نگذشت که ایوب از سخنان خود به درگاه الهی توبه کرد و بدینسان ابلیس مأیوس شد و از خدا خواست تا او را بر بدن ایوب مسلط کردم اما تو برزبان و قلب و عقل وی تسلطی نخواهی داشت .

دشمن خدا ابلیس دست به کار شد و ایوب را در حال سجده یافت و قبل ازاینکه سراز سجده بردارد آنچنان بربینی وی دمید که حرارت سوزان آن تمام بدن ایوب را مشتعل ساخت و از سر تاپای او را زگیل هایی مانند دمبه های گوسفند قرا گرفت. به همین دلیل خارش سختی براو عارض شد که با ناخن های خود آن ها را می خارید تا این زگیل ها را در آورد اما چون اثر نبخشید سنگ های زبر و خشن را برآن زگیل ها کشید تا آنجا که گوشت بدنش پاره پاره و زخمی شد و بوی تعفن بدنش را گرفت .

بنابراین اهل قریه اوکه از بوی تعفن وی متأذی شده بودند او را از قریه بیرون بردند و در مزبله ای افکندند و برایش سایبانی ساختند و به این ترتیب بود که تمام افراد جز همسرش از وی روی بگردند."

حدیث2. در تفسیر قمی نیز به دنبال تکرار مضمون روایت وهب بن منبه ودر پی زبان به شکایت گشودن ایوب آمده است:

"بار دیگر از ابر صدا برخاست صدایی که با ده هزار سخن می گفت: بدین مضمون که ای ایوب! چه کسی تو را به این پایه بندگی رساند؟ در حالی که سایر مردم از آن غافل و محرومند؟ چه کسی زبان تو را به حمد و تسبیح و تکبر خدا جاری ساخت در حالی که سایر مردم از آن غافلند؟ ای ایوب! آیا برخدا منت می نهی به چیزی که خود منت خداست برتو؟ در اینجا ایوب مشتی خاک برداشت و در دهان خود ریخت و عرضه داشت : پروردگارا! منت همگی از توست و تو بودی که مرا توفیق بندگی دادی پس خدای عزو جل فرشته ای سوی او فرستاد و آن فرشته با پای خود زمین را خراشی داد و چشمه آبی جاری شد و ایوب را با آن آب بشست و تمام زخم هایش بهبود یافت و دارای بدنی شاداب تر و زیباتر از حد تصور شد ... تا آخر داستان."

همچنین داستان های خرافی دیگری درباره علت مورد ابتلا قرار گرفتن ایوب(علیه السلام) نقل شده که سیوطی و آلوسی بیشتر آن ها را در تفسیر خود آورده اند.

دعا

رد و طرد این مجعولات

تعارض این روایات با سیاق آیات قرآن

مختصر تأملی در داستان حضرت ایوب(علیه السلام) در قرآن کریم بی پایگی این سخنان را آشکار می سازد زیرا خداوند متعال این داستان را در سوره صاد چنین آغاز کرده است:

و اذکر عبدنا أیوب إذ نادی ربه أنی مسنی الشیطان بنصب و عذاب

و به خاطر بیاور بنده ما ایوب را هنگامی که پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا) شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است.

در این آیه مقام والای ایوب(علیه السلام) در پیشگاه خدا (با عبارت "عبدنا" ) بنده ما به خوبی آشکار می شود ملاحظه می شود ایوب(علیه السلام) همانند سایر پیامبران به هنگام دعا برای رنج و مشکل های طاقت فرسا نهایت ادب را به پیشگاه خدا به کار می برد و به هیچ وجه بیماری خود را به خدا نسبت نمی دهد ومی گوید: شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است و بدین صورت تعبیری که بوی شکایت بدهد، برزبان جاری نساخته است.

قرآن کریم در جایی دیگر دعای ایوب را این گونه نقل کرده است: "من گرفتار مشکلاتی شده ام و تو ارحم الراحمین هستی" یعنی حتی نمی گوید مشکلم را برطرف فرم زیرا می داند او بزرگ است و رسم بزرگی را می داند.

از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمود: "ایوب در هیچ یک از بلاهایی که بروی نازل شده بود از خداوند طلب عافیت نکرد!"

به گفته ابن عباس اساسا ایوب(علیه السلام) را بدین خاطر به این نام خوانده اند که او در همه حال (فقرو غنا، بیماری و سلامت، خوشی و ناخوشی) به سوی پروردگارش بازگشت و انابه می کرد.

جالب است بدانیم که مطابق نقل پاره ای تفاسیر در مدت بیماری ایوب(علیه السلام) از اطراف و اکناف بیمارانی می آمدند و از وی می خواستند تا برای آن ها دعا کند و به دعای او خدا آن ها را شفا می داد. از ایوب(علیه السلام) پرسیدند: با این حال چگونه برای خود دعا نمی کنی؟ وی گفت: از خدای تعالی که هشت سال در نعمت و عافیت او بودم شرم دارم از اینکه مرا به خاطر چند روزی که مورد ابتلا قرار داده عافیت بخواهم! تا آن مقدار که در نعمت بوده ام محنت نکشم برای سلامتی خوددعا نکنم، مگر آنکه خدای متعال مرا فرمان دهد که در حق خود دعا کنم!

قرآن کریم در انتهای داستان ایوب(علیه السلام) نیز بهترین تجلیل ها را از وی کرده می فرماید: إنا وجدناه صابرا نعم العبد إنه أواب

"ما او را شکیبا یافتیم چه بنده خوبی همانا او بازگشت کننده (به سوی خدا) بود."

در این آیه حضرت ایوب(علیه السلام) به سه وصف مهم توصیف شده است که در هر کس باشد انسان کاملی است: 1- صبر و استقامت 2- مقام عبودیت 3- بازگشت پی در پی به سوی خدا.

بنابراین چگونه می توان پذیرفت چنین پیامبری که هاله ای از مدح و ثنای الهی احاطه اش کرده زبان به شکایت گشاید خاک به سر خود ریخته و آرزو کند که از مادر زاده نشده بود!

"ابلیس هنگامی که دید با از میان بردن اموال ایوب(علیه السلام) باز نتوانسته به مقصود خود دست یابد سریعا به آسمان رفت و در همان مکانی که همیشه در آن می ایستاد قرار گرفت و از خدا خواست تا او را بر فرزندان ایوب(علیه السلام)مسلط کند. خدا به او فرمود که برو که تو را بر فرزندانش مسلط کردم"!

تکذیب این روایات در لسان اهل بیت (علیه السلام)

امام صادق (علیه السلام) از پدر بزرگوار خود روایت کرده که می فرمود: " ایوب(علیه السلام) هفت سال مبتلا شده بدون اینکه گناهی کرده باشد زیرا انبیاء به خاطرعصمت و طهارتی که دارند مرتکب گناه نمی شوند و حتی به سوی گناه هر چند صغیره باشد – متمایل نمی شوند."

همچنین فرمود: "برخلاف آنچه گفته می شود - ایوب(علیه السلام) از ناحیه هیچ یک از ابتلاهایش عفونت پیدا نکرد و بدبو نشد و نیز صورتش زشت و زننده نشد حتی ذره ای خون یا چرک از بدنش بیرون نیامد واحدی از دیدن او تنفر نیافت و از مشاهده اش وحشت نکرد و هیچ جای بدنش کرم نینداخت چه رفتار خدای عزوجل درباره انبیاء و اولیای مکرمش که مورد ابتلا قرار می دهد این چنین است."

علامه مجلسی در دنبال نقل روایت یاد شده می فرمایند: "این روایت با اصول اعتقادی امامیه سازگارتر است و سایر روایاتی که به ظاهر از اهل بیت (علیه السلام) نقل شده و اموری تنفر انگیز و مشمئز کننده را به ساحت حضرت ایوب(علیه السلام) نسبت داده قابل اعتماد نبوده مخالف مبانی اعتقادی ماست و چنین اخبار – مجعولی – موافق ورایات عامه بوده بروجه تقیه وارد شده اند."

از آنچه گفته شد به خوبی معلوم می شود حضرت ایوب(علیه السلام) هیچ گاه رشته صبر از کف نداده آب زلال شکر را به کفران آلوده نساخته است او در تمام مصائب رو به درگاه خدا آورد و چون از عهده امتحان های الهی به خوبی برآمده و چون از عهده امتحان های الهی به خوبی برآمده بود خداوند درهای رحمتش را بار دیگر به روی این بنده صابر و شکیبا گشود و نعمت های از دست رفته را یکی پس از دیگری و حتی بیش از آن به او ارزانی داشت. تا همگان سرانجام نیک صبر و شکیبایی را دریابند.

بخش قرآن تبیان

منبع :
ترنم وحی