تبیان، دستیار زندگی
بدترین وزیران تو (کسانى که بر امور کشور مى‏ گمارى و از رأى آنان کمک مى ‏طلبى) کسانى هستند که پیش از تو وزیر و شریک اشرار و بدکرداران بوده ‏اند، و ایشان را در ارتکاب گناه و کارهاى ناشایست یارى کرده ‏اند ... پس از میان کسانى که بزهکاران و ستمکاران را مددکار
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقش رهبر در گزینش مسۆلان کارآمد


اى مالک! مهربانى با رعیت را در دل خود جاى ده، و با آنان خوش رفتار باش و نسبت به مردم، همانند جانورى که خوردنشان را غنیمت داند، مباش؛ زیرا مردمان به دو دسته تقسیم مى ‏شوند: یا مسلمان و برادر دینى تو هستند و یا غیرمسلمان، ولى در آفرینش مانند تو مى ‏باشند ...


امام علی

کارگزاران و مأمورانى خوشنام، راست کردار و خداترس براى اداره جامعه «بدترین وزیران تو (کسانى که بر امور کشور مى‏ گمارى و از رأى آنان کمک مى ‏طلبى) کسانى هستند که پیش از تو وزیر و شریک اشرار و بدکرداران بوده ‏اند، و ایشان را در ارتکاب گناه و کارهاى ناشایست یارى کرده ‏اند ... پس از میان کسانى که بزهکاران و ستمکاران را مددکار نبوده‏ اند، افراد صالحى را براى وزارت و کارگزارى امور حکومت انتخاب کن و ایشان را در خفا و آشکار، از نزدیکان خود قرار ده و باید برگزیده ‏ترین آنان نزدت، وزیری باشد که سخن تلخ حق به تو بیشتر گوید و کمتر تو را در گفتار و کردارى که خداى براى دوستانش نمى‌‏پسندند، بستاید. اگر چه سخن تلخ حق و ستایش کمتر تو در آنچه مى‌خواهى، سبب دلتنگى و رنجش خاطرت شود»(1)؛ «کسى که عظمت خداوند و بلندى قدر پروردگار در نظر و قلبش جاى دارد، شایسته است که عظمت غیر خدا نزد او حقیر و ناچیز باشد ... به درستى که از پست ‏ترین حالات حکمروایان نزد مردم نیکوکار، این است که گمان دوستدارى فخر و خودستایى به آنان برده شود و رفتارشان حمل بر خودخواهى ایشان گردد. من زشت مى ‏پندارم از این که تصور کنید شنیدن مدح و ستایش را از شما دوست دارم. سپاس خداى را که چنین نیستم» (2)؛ «هر گاه قدرت فرمانروایى برایت موجب کبر و خودپسندى شود، به عظمت خداوند که فوق توست و به توانمندى ذات مقدس او و چیزهایى که بر آن قدرت ندارى، بیندیش که این گونه تفکر، کبر و سرکشى را در تو فرو مى ‏نشاند و سرافرازى را از تو مى ‏گیرد».(3)

غمخوارى و شفقت به مردم به خصوص به طبقات محروم مستضعف جامعه «اى مالک! مهربانى با رعیت را در دل خود جاى ده، و با آنان خوش رفتار باش و نسبت به مردم، همانند جانورى که خوردنشان را غنیمت داند، مباش؛ زیرا مردمان به دو دسته تقسیم مى ‏شوند: یا مسلمان و برادر دینى تو هستند و یا غیرمسلمان، ولى در آفرینش مانند تو مى ‏باشند ... پس با مهربانى و گذشت خودت ایشان را عفو کن، همان گونه که دوست دارى خداى تو را بیامرزد و مورد بخشایشت قرار دهد»(4)؛

بندگى خاضعانه، رضا، قناعت، شجاعت، فصاحت و بلاغت در گفتار، اعتدال در امور، شکیبایى و پشتکار، استقامت و کوشندگى، آینده‏ نگرى، عزم و اراده قوى، قدرت تصمیم ‏گیرى در رزم و داورى، اخلاص و راستى در پندار و گفتار و کردار و... از جمله ویژگی های یک رهبر جامعه است که تمامى این مکارم وجود مقدس امیرمۆمنان على بن ابى‏طالب علیه السلام جمع است

«پس از خدا بترس! از خداى بترس درباره طبقه پایین جامعه یا افراد درمانده و گفتار رنج و ناتوانى؛ زیرا در این گروه هم کسانى هستند که ذلت و ناتوانى خود را اظهار مى کنند و هم افرادى که به عطا و بخشش نیازمندند، ولى به واسطه داشتن عزت نفس، نیاز خود را اظهار نمى ‏کنند؛ پس به منظور رضاى خداوند آنچه را که از حق خود باره ایشان به تو امر فرموده است، به جاى آور و بخشى از بیت ‏المال را که در دست توست و قسمتى از غلات را در هر شهرى به آنان اختصاص بده ... و از روى گردن‏ کشى از ایشان روى مگردان و کارهاى کسانى را که به تو دسترسى ندارند و مردم، آنان را با دیده خوارى مى ‏نگرند، رسیدگى کن و امین خود را که خداترس و فروتن باشد، براى بررسى احوال ایشان قرار ده تا وضع حالشان را به تو خبر دهد. آنگاه درباره ایشان چنان رفتار کن که روزى که خداى را ملاقات خواهى کرد، عذرت پذیرفته شود؛ زیرا این طبقه در بین رعیّت ـ به دادگرى ـ از دیگران نیازمندترند. پس، در اداى حق هر یک از ایشان نزد خداوند عذر و حجت داشته باش و درباره یتیمان خردسال و پیران سالخورده بیچاره رسیدگى کن و کار ساز مشکلات آنان باش».(5)

تفکر

تأمل و عبرت در احوال گذشتگان

«هر کس در زیرکى بینا گردد، راه راست ـ در علم و عمل ـ بر او هویدا مى‌گردد و هر که حکمت و راه راست برایش آشکار شود، پند گرفتن از احوال گذشتگان را مى ‏شناسد و هر کس به پند گرفتن از احوال دیگران آشنا گردد، بدان ماند که در میان پیشینیان زندگى کرده است و حال آنان را دیده و نتایج کردارشان را آزموده است»(6)؛ « به درستى که مردم به کارهاى تو به همان چشم مى ‏نگرند، که تو به کارهاى حکمروایان پیش از خود مى ‏نگرى، و درباره تو همان را مى ‏گویند که تو درباره آنان مى ‏گویى.

پس، باید بهترین اندوخته تو کردار شایسته باشد. بنابراین، بر خواهش هاى نفسانى و هوایت مسلط باش و بر نفس خویش از آنچه برایت حلال و روا نیست، بخل بورز؛ زیرا بخل و تنگ گرفتن بر نفس امّاره، نوعى دادگرى است ـ در آنچه او را خوش آید یا خوش نیاید» (7)؛ «سوگند به خدا که براى گرفتن حق ستمدیده از ستمگر، از روى دادگرى و انصاف فرمان مى ‏دهم، و ستمکار را ـ همانند شترى که در بینى ‏اش حلقه کنند و مهارش را بکشند ـ با حلقه بینى ‏اش مى ‏کشم تا به آبشخور حق وادارش سازم، اگر چه به آن بى‏ میل باشد. ستمگر را ذلیل مى ‏گردانم تا حق ستمدیده را از وى بستانم».(8)

هر کس در زیرکى بینا گردد، راه راست ـ در علم و عمل ـ بر او هویدا مى‏ گردد و هر که حکمت و راه راست برایش آشکار شود، پند گرفتن از احوال گذشتگان را مى ‏شناسد و هر کس به پند گرفتن از احوال دیگران آشنا گردد، بدان ماند که در میان پیشینیان زندگى کرده است و حال آنان را دیده و نتایج کردارشان را آزموده است

«سوگند به، خداوند، اگر شب را بیدار بر روى خار سعدان بگذرانم و در حالى که با غل و زنجیر دست و پایم را بسته اند، بر خار خاشاک بیابانم بکشند؛ نزد من این عمل محبوب تر است از آنکه خدا و رسول او را در رستاخیز در حالتى ملاقات کنم که بر بعضى از بندگان ستم کرده یا چیزى از مال دنیا را غصب کرده باشم، و چگونه به کسى ستم روا دارم براى نفسى که به شتاب جوانیش به پیرى مى گراید و همواره به سوى کهنگى و پوسیدگى (مرگ) پیش مى ‏رود، و مدت اقامتش در زیر خاک بس دراز است» (9)؛ «آیا از من مى ‏خواهید که با ستمکارى پیروزى را به دست آوردم؟! خداى را سوگند تا هنگامى که اختلاف شب و روز وجود دارد و تا زمانى که ستارگان به دنبال هم رهسپارند، چنین کارى را نمى‏ کنم، اگر بیت ‏المال از آن خودم بود، هر آینه آن را به طور مساوى بین مردم تقسیم مى ‏کردم، در حالى که بیت ‏المال از آن خداست، بدانید که بخشایش مال به غیرمستحق آن ناروا و اسراف است ...».(10)

بندگى خاضعانه، رضا، قناعت، شجاعت، فصاحت و بلاغت در گفتار، اعتدال در امور، شکیبایى و پشتکار، استقامت و کوشندگى، آینده‏ نگرى، عزم و اراده قوى، قدرت تصمیم ‏گیرى در رزم و داورى، اخلاص و راستى در پندار و گفتار و کردار و... از جمله ویژگی های یک رهبر جامعه است که تمامى این مکارم وجود مقدس امیرمۆمنان على بن ابى‏طالب علیه السلام جمع است.

پی نوشت ها :

1. نهج البلاغه، نامه 53.

2. همان.

3. همان.

4. همان.

5. همان.

6. همان، خطبه 27.

7. همان.

8. همان.

9. همان.

10. همان.

زهرا رضائیان       

بخش نهج البلاغه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.