تبیان، دستیار زندگی
امام حسن علیه السلام در مسند خلافت بود و اگر كشته مى‏شد خلیفه مسلمین در مسند خلافت كشته شده بود. اما امام حسین علیه السلام وضعش وضع یك معترض بود؛ آن هم در مقابل حكومت موجود و كشته شدنش افتخار آمیز بود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا سکوت؟ چرا فریاد؟

امام مجتبی


نوشیدن جام شهادت در موقعیت امام حسین علیه السلام و حفظ سرمایه ى زندگى بوسیله ى صلح در موقعیت امام حسن علیه السلام, بعنوان دو نقشه و دو وسیله براى جاودان داشتن مكتب و محكوم ساختن خصم , تنها راه حل هاى منطقى و عاقلانه ئى بودند كه با توجه به مشكلات هر یك از دو موقعیت, جز آنها راه دیگرى وجود نداشت , هر یك از این دو راه در ظرف خود , برترین وسیله ى تقرب به خدا و امتثال فرمان او بود.

چرا صلح امام حسن و جنگ امام حسین علیهماالسلام

قدرت حاكم در دوره ى هر یك از این دو برادر , یگانه عاملى بود كه شرائط خاصى از لحاظ دوستان و یاوران و شرائط خاصى از لحاظ دشمنان و معارضان براى وى ایجاد كرده بود كه به شرائط دیگرى شباهتى نمی داشت و بدیهى است كه دوگونگى شرائط , لازمه ى طبیعى اش دوگونگى شكل جهاد و در نتیجه , دوگونگى پایان و فرجام ماجرا بود. علل اصلی صلح امام حسن و جنگ امام حسین علیهماالسلام به شرح زیر است :

شکست مرکز خلافت

امام حسن علیه السلام در مسند خلافت بود و اگر كشته مى‏شد خلیفه مسلمین در مسند خلافت كشته شده بود. اما امام حسین علیه السلام وضعش وضع یك معترض بود؛ آن هم در مقابل حكومت موجود و كشته شدنش افتخار آمیز بود.

معاویه به عنوان یك حاكم و به عنوان یك نفر طاغى و معترض در زمان امیرالمۆمنین علیه السلام قیام كرد(گو اینكه تا زمان خلافت امام حسن علیه السلام، خودش را به عنوان خلیفه و امیرالمۆمنین نمى‏خواند). بهانه قیام معاویه، پناه دادن كشندگان عثمان و مشارکت حضرت علی علیه السلام در قتل عثمان، خلیفه وقت مسلمین بود.

اما مى‏بینیم امیرالمۆمنین علیه السلام در وقتى كه شورشیان در زمان عثمان شورش مى‏كنند؛ فوق العاده كوشش دارد كه خواسته ‏هاى آنها انجام شود نه اینكه عثمان كشته شود. آن حضرت از عثمان دفاع مى‏كرد.(1) زیرا براى عالم اسلام ننگ است كه خلیفه مسلمین را در مسند خلافت ‏بكشند چرا که سبب بى ‏احترامى به مسند خلافت می شود.‏

از طرف دیگر امیر المۆمنین علیه السلام از شورشیان نمی خواست که حرف هاى حق خود را نزنند و در خانه‏ هایشان بنشینند تا ‏خلیفه بر مظالمش افزوده شود. اما در پایان علی رغم تمایل امیرالمۆمنین علیه السلام عثمان در مسند خلافت کشته شد.

نیروى امام حسن علیه السلام كم و بیش با نیروى معاویه برابرى مى ‏كرد و در صورت جنگ بین آن ها، این جنگ مدتها ادامه پیدا می کرد. افراد زیادى از مسلمین كشته می شدند بدون اینكه یك نتیجه نهایى صحیحى به دنبال داشته باشد

امام حسن علیه السلام، بعد از امیرالمۆمنین علیه السلام در مسند خلافت قرار مى‏گیرد. معاویه هم روز به روز نیرومندتر مى ‏شود. بطوری که به فاصله هجده روز از شهادت امام علی علیه السلام براى فتح عراق لشکرکشی مى‏ كند.

در اینجا وضع امام حسن علیه السلام یك وضع خاصى است، یعنى خلیفه مسلمین است كه یك نیروى طاغى و یاغى علیه او قیام كرده است. كشته شدن امام حسن علیه السلام در این وضع یعنى كشته شدن خلیفه مسلمین و شكست مركز خلافت!

امام حسین علیه السلام وضعش وضع یك معترض بود در مقابل حكومت موجود و كشته شدنش افتخار آمیز بود و افتخار آمیز هم شد. آن حضرت به وضع موجود و به حكومت موجود و به شیوع فساد و به اینكه اینها صلاحیت ندارند و در طول بیست ‏سال ثابت كردند كه چه مردمى هستند اعتراض كرد و روى حرف خودش هم آنقدر پافشارى كرد تا كشته شد. این بود كه قیامش یك قیام افتخار آمیز و مردانه تلقى شد.

نبردی بی نتیجه

نیروى امام حسن علیه السلام كم و بیش با نیروى معاویه برابرى مى ‏كرد و در صورت جنگ بین آن ها، این جنگ مدتها ادامه پیدا می کرد. افراد زیادى از مسلمین كشته می شدند بدون اینكه یك نتیجه نهایى صحیحى به دنبال داشته باشد. اما امام حسین علیه السلام یك جمعیتى دارد كه همه آن هفتاد و دو نفر است. تازه آنها را هم مرخص مى‏ كند، مى‏ گوید مى ‏خواهید بروید بروید، من خودم تنها هستم. آن ها ایستادگى مى‏ كنند تا كشته مى ‏شوند، یك كشته شدن صد در صد افتخار آمیز.

سکوت یکی و فریاد دیگری

سه عامل اساسى در قیام امام حسین علیه السلام دخیل بود که در زمان امام حسن علیه السلام این عوامل موجود نبود. این سه عامل از این قرارند :

امام مجتبی

بیعت اجباری

حكومت‏ ستمكار وقت از امام حسین علیه السلام بیعت مى‏خواست: «خذ الحسین بالبیعة اخذا شدیدا لیس فیه رخصة‏» ، حسین را بگیر براى بیعت، محكم بگیر، هیچ گذشت هم نباید داشته باشى، حتما باید بیعت كند. اما معاویه از امام حسن علیه السلام تقاضاى بیعت نكرد.

شهر چند رنگ

مردم كوفه بعد از اینكه بیست‏ سال حكومت معاویه را چشیدند و مظالم معاویه را تحمل كردند واقعا بیتاب شده بودند و هجده هزار نامه براى امام حسین علیه السلام می نویسند و اعلام آمادگى كامل مى‏ كنند. حال امام حسین علیه السلام آمد ولی مردم كوفه یاریش نكردند. اما در كوفه امام حسن علیه السلام، اوضاع درست ‏بر عكس بود، یك كوفه متفرق كه در آن هزار جور اختلاف عقیده پیدا شده بود. مردم كوفه نشان داده بودند كه ما آمادگى همراهی امام را نداریم.

مرد دو رو

معاویه از روزى كه به خلافت رسیده است (در مدت این بیست‏سال) هر چه عمل كرده است‏ بر خلاف اسلام بود، این حاكم جائر و جابر است،جور و عدوانش را همه مردم دیدند و مى ‏بینند، احكام اسلام را تغییر داده است، بیت المال مسلمین را حیف و میل مى‏ كند، خونهاى محترم را ریخته است، حالا هم بزرگترین گناه را مرتكب شده است و آن اینكه بعد از خودش پسر شرابخوار قمارباز سگباز خودش را [به عنوان ولایتعهد] تعیین كرده و به زور سر جاى خودش نشانده است. بر ما لازم است كه به اینها اعتراض كنیم، چون پیغمبر فرمود:

«من راى سلطانا جائرا مستحلا لحرام الله، ناكثا عهده، مخالفا لسنة رسول الله، یعمل فى عبادالله بالاثم و العدوان، فلم یغیر علیه بفعل و لا قول، كان حقا على الله ان یدخله مدخله. الا و ان هۆلاء قدلزموا طاعة الشیطان...» (2) اگر كسى حاكم ستمگرى را به این وضع و آن وضع و با این نشانی ها ببیند و اعتراض نكند به عملش یا گفته‏اش، آنچنان مرتكب گناه شده است كه سزاوار است‏ خدا او را به همان عذابى معذب كند كه آن حكمران جائر را معذب مى‏ كند.

صلح امام حسن علیه السلام زمینه را براى قیام امام حسین علیه السلام فراهم كرد. لازم بود كه امام حسن علیه السلام یك مدتى كناره‏ گیرى كند تا ماهیت امویها كه بر مردم مخفى و مستور بود آشكار شود تا قیامى كه بناست‏ در آینده انجام گیرد، از نظر تاریخ قیام موجهى باشد

ولى معاویه در زمان امام على علیه السلام معترض بوده است كه من فقط مى‏ خواهم خونخواهى عثمان را بكنم، و حال مى‏گوید من حاضرم به كتاب خدا و به سنت پیغمبر و به سیره خلفاى راشدین صد در صد عمل كنم، براى خودم جانشین معین نمى‏كنم، بعد از من خلافت مال حسن بن على است و حتى بعد از او مال حسین بن على است (یعنى به حق آنها اعتراف مى‏كند)، فقط آنها تسلیم امر كنند. یعنى كار را به من واگذار كنند، همین مقدار، حسن بن على عجالتا كنار برود، كار را به من واگذار كنند و من با این شرایط عمل مى‏كنم.

ورقه سفید امضا فرستاد، یعنى زیر كاغذى را امضا كرد، گفت هر شرطى كه حسن بن على خودش مایل است در اینجا بنویسد من قبول مى ‏كنم، من بیش از این نمى ‏خواهم كه من زمامدار باشم و الا من به تمام مقررات اسلامى صد در صد عمل مى‏ كنم.

برای فردا

این است كه مى‏گویند صلح امام حسن علیه السلام زمینه را براى قیام امام حسین علیه السلام فراهم كرد. لازم بود كه امام حسن علیه السلام یك مدتى كناره‏ گیرى كند تا ماهیت امویها كه بر مردم مخفى و مستور بود آشكار شود تا قیامى كه بناست‏ در آینده انجام گیرد، از نظر تاریخ قیام موجهى باشد. زیرا چهره پلید معاویه در زمان صلح با امام حسن علیه السلام و نقض مواد صلح نامه هویدا گشت و زمینه را برای قیام امام حسین علیه السلام با حکومت ستمکار را فراهم آورد.

پى‏نوشت :

1-      نهج البلاغه صبحى صالح، خطبه 240.

2-      تاریخ طبرى، ج‏7، ص 300.

فرآوری: فاطمه سرفرازی        

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منبع: مجموعه آثار شهید مطهرى ، ج 16، «سیرى در نهج البلاغه» و «صلح امام حسن علیه السلام».

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.