تبیان، دستیار زندگی
در عرفان امام مردم پذیرای همه‌ی مدارج عرفانی بودند . امام معتقد بود كه شخصیت عارف هم در این ارتباط باور می شود .... به عقیده‌ی ایشان عرفان واقعی از ارتباط با مردم شكل می گیرد .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مردم داری در آینه زندگی علما شیعه

امام ره

در عرفان امام مردم پذیرای همه‌ی مدارج عرفانی بودند . امام معتقد بود كه شخصیت عارف هم در این ارتباط باور می شود .... به عقیده‌ی ایشان عرفان واقعی از ارتباط با مردم شكل می گیرد .

یکی از ضرورت های اخلاق مسلمانی و معاشرت مکتبی، «مردم داری» است. یعنی با مردم بودن، برای مردم بودن، در خدمت دیگران بودن، شریک درد و رنج و راحت و غم دیگران بودن. همراهی و هم دردی و همگامی و هم خونی با دیگران و هر نام دیگری که بتوانی بر آن بگذری، لیکن واقعیت، همه یکی است، یعنی خود را خدمتگزار و غمخوار دیگران دیدن و دانستن.(1)

این، رمز و راز حیات اجتماعی یک مسلمان است و برای او «پایگاه مردمی» و برخورداری از رأفت و رحمت و مودّت و حمایت مردم را فراهم می آورد. ماهی به آب زنده است و یک مسلمان اجتماعی، به حسن سلوک با دیگران.(2)

به همین دلیل است که پیامبر خدا حضرت محمد مصطفی (ص) بسیار بر مردم مهربان و رئوف بود و عمر شریفش را در راه خدمت و کمک به مردم سپری نمود ، ایشان در کلامی زیبا درباره خدمت به مردم و برآورده ساختن نیازهای آن ها می فرماید: من اصبح لایهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم.

هر که صبح کند و به امور مسلمین همت نگمارد مسلمان نیست.(3)

امام صادق (ع) نیز در حدیثی این گونه می فرمایند: سئل رسول الله (ص) من احب الناس الی الله ؟ قال :انفع الناس للناس.از رسول خدا صلی الله علیه و آله ....سوال شد محبوبترین مردم نزد خداوند کیست؟ فرمودند: کسی که سودش به مردم بیشتر باشد.(4)

یکی از نکات اساسی در باب مردم داری این است که بدون شناخت نمودها و شاخص های مردم داری و الگوهای این خصلت نیکو، نمی توان به رمز آن دست یافت.

چه روحیه ها و خصلت هایی سبب جذب دیگران می شود؟  پاسخ این سوال و مسائل بسیار دیگری از این دست را، می توان با مطالعه زندگی علما شیعه که به حق در طول زندگی خود، مردم داری را پیشه خویش کرده اند، بدست آورد.

موسس حوزه علمیه مقدس قم، حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری از آن دسته علمایی بودند که هرگز از توجه به مردم و برآورده ساختن نیازهای آنان غافل نشدند .

« یکی از خادمان ایشان می‌گوید؛ یک شب زمستانی که برف زیادی هم آمده بود در خانه به صدا درآمد، من در را باز کردم زنی بود، گفت من مریض دارم، زغال ندارم، دوا ندارم، گفتم این وقت شب در این سرما و برف که دوا و زغال پیدا نمی‌شود در را بسته و به اتاق آمدم، حاج شیخ صدایم زد و فرمود، شیخ علی با چه کسی صحبت می‌کردی؟

 جریان را گفتم فرمود؛ اگر فردای قیامت خدا از تو سوال کندکه شیخ علی تو در خانه گرم و در کنار کرسی نشسته بودی و زنی نیازمند، در خانه آمد و تو جوابش کردی چه می‌گویی؟ اگر از من هم سوال کند من هم نمی‌توانم جواب بدهم.

سپس ادامه داد: خانه پیرزن را می‌شناسی؟ گفتم بله، گفت بلند شو برویم عرض کردم آقا وضع شما برای رفتن در این هوا مناسب نیست، فرمود آهسته آهسته می‌رویم، رفتیم و به خانه که رسیدیم مشاهده کردیم که پیرزن در اتاقی سرد و در کنار بیماری نشسته است، حاج شیخ گفت؛ برو از قول من به طبیب بگو بیاید، مقداری هم زغال بیاور، طبیب آمد و نسخه‌ای نوشت و من هم دارویش را تهیه کردم، پس از چند ساعت که رفتیم حاج شیخ به من فرمود شیخ علی، روزانه چقدر نان و گوشت برای من تهیه می‌کنی؟

جواب دادم، آنگاه فرمود از امروز نان را دو قسمت می‌کنی، یک قسمت را به این خانه می‌آوری و گوشت را هم نصف می‌کنی، نصفش را برای من و نصف دیگر را برای اهل این خانه می‌آوری.(5)

همچنین در احوالات آیت اللّه میرزا جواد آقا ملکی تبریزی نقل کرده اند، ایشان هر سال روز عید غدیر خم، در بیت خود جلوس داشت و گروه های مختلف مردم به قصد تبریک و زیارت به بیت آقا می آمدند. رسم آقا این بود که در چنین روزی اطعام هم بدهد.

آن سال نیز مجلس گرامی داشت در آن عید بزرگ، در منزل آقا برپا بود و مهمانان از راه های دور و نزدیک آمده بودند. خادم منزل به کنار حوض بزرگ حیاط می آید و ناگاه چشمش به پیکر بی جان پسر کوچک میرزا جوادآقا که بر روی آب بود، می افتد، بی اختیار فریاد می زند و اهل خانه اطراف حوض جمع می شوند.

 مرحوم ملکی که متوجه صدای شیون می شود، از اتاق خود بیرون می آید و می بیند که جنازه پسرش کنار حوض گذاشته شده است. او به زن ها خطاب می کند: ساکت باشید.

همگی سکوت می کنند و با ادامه سکوت، میرزا به اتاق پذیرایی برمی گردد و با خوشرویی، از مهمانان به گرمی پذیرایی می کند و پس از صرف غذا که مهمانان عازم مقصدشان می شوند، به چند نفر از نزدیکان می فرماید: اندکی تأمل کنید که با شما کاری هست.

وقتی دیگر مهمانان می روند، واقعه را برای آنها بازگو می کند و از ایشان برای غسل و کفن و دفن فرزندش کمک می خواهد.(6)

امام(ره) نیز به حقیقت مردم را باور کرده بود و به حمایت و دلدادگی آنان نسبت به ارزشهای دینی، اعتقادی راسخ داشت. «ما در مشکلات باید متوسل بشویم به ملت؛ ملتی که بحمدالله مهیا برای کمک و فداکاری بوده و هستند. با فداکاری ملت بحمدالله مراحلی را که بسیار اهمیت داشت پشت سر گذاشتیم و موانع مرتفع شد.»(7)

امام خمینی(ره) به عنوان یک حاکم اسلامی بر مسامحه و رفتار مهربانانه تأکید می کند و اینکه جهت گیری نظام جمهوری اسلامی باید بر اصلاح زندگی مردم باشد. «کاری بکنید که دل مردم را به دست بیاورید.

پایگاه را پیدا کنید در بین مردم. وقتی پایگاه پیدا کردید، خدا از شما خیلی راضی است، ملت از شما راضی است.»(8)

در مباحث سیر و سلوك و عرفان نیز ، بسیاری از سالكان این وادی ، بر این عقیده اند كه كمال معرفت جز از راه انزوا ، حاصل نمی شود . بیگانگی و عزلت ، از خصایص چنین افرادی است و آن ها به انسان های عادی احترام نمی گذارند ، و معاشرت با عوام را  مضر می دانند .

این در حالی است كه عرفان مردمی امام ، در نقطه‌ی مقابل این طرز تفكر قرار دارد : « در عرفان امام مردم پذیرای همه‌ی مدارج عرفانی بودند . امام معتقد بود كه شخصیت عارف هم در این ارتباط باور می شود ... »(9)

 به عقیده‌ی ایشان عرفان واقعی از ارتباط با مردم شكل می گیرد : « امام خدمت به مردم را عرفان می دانست ، امام معتقد بود كه اگر آدم در خدمت مردم باشد ، آن عرفان بارورتر خواهد شد . »  احترام خاص ایشان به كودكان و كسانی كه در سطوح پایین علمی ، سیاسی و اجتماعی بودند ، گویای این  مطلب است و حتی شیوه‌ی اجتهادی ایشان نیز متأثر از عرفان مردمی مذكور است . و در استنباط احكام منافع مردم را بیشتر لحاظ كرده است .


پی نوشت‏ها:

1.    جواد محّدثی ، اخلاق معاشرت، بوستان کتاب،قم ،1384،چاپ هفتم،صص42-48.

2.    http://www.noorportal.net

3.    کلینی، اصول کافی ، قم؛ انتشارات اسوه،ج3، ص238

4.    همان ، ص239

5.    http://www.khabaronline.ir

6.    یاسر بدیعی ،نشریه طوبی ، فروردین 1385، شماره 4،ص196

7.    امام خمینی، صحیفه نور، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،ج 7، ص 135.

8.    همان،ج 7، ص 6.

9.    محمد علی انصاری ، مجموعه مقالات سومین سمینار بررسی سیره نظری و عملی امام خمینی(ره) ، مقاله " امام ، مردم و پاسداری از ارزش های انقلاب ، ص 156 .

10.   همان

منابع:

اصول کافی

صحیفه نور

تهیه و فرآوری: عبداله فربود، گروه حوزه علمیه تبیان