آزادی و تعلیم و تربیت(٢)
در کشور عزیز ما اکثریت مردم به اسلام اعتقاد دارند، اسلام می گوید: هُوَالَّذی بَعَثَ فی الامییین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته و یُزَکیهم و یعلمهم الکِتابَ وَ الحِکمَه وَ اِنْ کانوا مِن قبل لفی ضلالٍ مُبین، پیامبران جهت تعلیم و تربیت مردم مأموریت یافته اند، در مورد رسول خاتـم (ص) به صراحت هر چه تمام تر می گوید هو الذی بعث.
تأکیدات فراوانی در اسلام در مورد تعلیم و تربیت وجود دارد که بر همگان روشن است و نیاز به آوردن آیات قرآن و سخنان بزرگان دین نیست، اما مع الوصف می بینیم گاهی امر تعلیم و تربیت در ردیف کم ارزش ترین کارها قرار دارد برای مثال نگاه کنید برای امر آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت ما از وجود چه کسانی استفاده می شود؟
حدود 45 سال قبل کسانی که می خواستند به کار تعلیم و تربیت بپردازند باید در دانش سرای مقدماتی زیر نظر برجسته ترین معلمان به طور شبانه روزی در بهترین ساختمان ها آموزش می دیدند، این معلمان فرم ویژه ای داشتند و برای تدریس بهتر از انواع شیوه ها بهره می گرفتند.
سپس در آن زمان بهترین معلمان دانش سرای مقدماتی، راهی تهران می شدند و در دانش سرای عالی آموزش می دیدند و به صورت دبیر در دبیرستان ها تدریس می کردند و به همین ترتیب بهترین دبیران دانش سرهای عالی در دانش سرای عالی می مانند و بعد از گذراندن دوره هایی در داخل و خارج از کشور به عنوان استاد دانش سرای عالی استخدام و انجام وظیفه می کردند.
در این زمینه تحقیقات بسیار زیادی صورت گرفته که همگی نشان می دهد که تقریباً به دلیل پایین بودن مزد معلم و بی اعتنایی به شئونات معلم، وامانده ترین افراد جامعه برای معلمی صف می کشند و متأسفانه بچه های ایران که اگر خوش استعدادترین کودکان و نوجوانان جهان می باشند زیر نظر کسانی آموزش می بیند که صلاحیت معلمی را ندارند.
داستان زیر ممکن است برای ما بسیار آموزنده باشد:
همه ما می دانیم که وقتی در سال 1957 برای اولین بار کشور روسیه موفق شد sputnick اولین قمر مصنوعی را به فضا پرتاب کند، آمریکایی ها گر چه تلاش می کردند از نظر تحقیقات و بررسی های علمی بر روس ها پیشی گیرند، اما چون دستگاه تربیت ملی آمریکا با این سیاست هماهنگ نبود، پیشرفت روس ها موجب شد پیشوایان فکری امریکا دچار وحشت شوند تلر پدر بمب هیدروژینی نوشت :
«ما امریکای ها چند سال دیگر فوتبالیست گردن کلفت فراوان خواهیم داشت ولی باید از روسیه مستشار علمی وارد کنیم».
در تحقیقی که از کودکان مدارس آمریکایی به عمل آمد، متوجه شدند تصور کودک آمریکایی از عالِم و دانشمند کسی است که به دلیل کم هوشی یا بی دست و پایی یا دچار بودن به بیماری های روانی و بدنی نتوانسته است تاجر یا بانکدار شود و ناچار به علم پرداخته است، پیداست که توجه به این امر، ملت آمریکا را به شدت تکان داد.
مجله لایف شماره مخصوص خود را به مقایسه تعلیم و تربیت در روسیه و آمریکا اختصاص داد و نوشت آن چه آمریکا را تهدید می کند عقب ماندگی او در تربیت و فلسفه غلط تربیتی او است می گویند روس ها به این وسیله خدمت بزرگی به آمریکا کردند و آن ها را متوجه کردند که برتری یک ملت، بسته به برتری دستگاه ترتیب آن ملت است.
بدبختانه در کشور ما مهم ترین عامل تربیتی یعنی مدرسه با سایر برنامه های اجتماعی و اقتصادی هماهنگی نداشته است و مسئولان بیش از آن که به فکر آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت نوجوانان و جوانان ما باشند، به فکر مسایل دیگر می باشند.
برای مثال نگاه کنید شهرداری ها با در آمدهای کلان، توجه خود را بیش تر به سمت گسترش پارک ها و شهر بازی ها و... معطوف می دارند تا پرداختن به امور تربیتی.
درآمدهای کلان دولت نیز به ساختن کارخانه ها اختصاص داده شده در صورتی که قبل از ساختن کارخانه به کسانی نیاز داریم که بتوانند آن کارخانه ها یا کارگاه ها را اداره نمایند. هم شهرداری ها و هم دولت باید به تقویت آموزش و پرورش بپردازند تا سایر مسائل حل شود.
در درجه اول باید برای واحدهای آموزشی معلم تربیت کنیم. معلمان ما باید از بین برترین دانش آموزان از جهت اخلاق وعلم انتخاب شوند، پس از انتخاب باید ایشان را در مراکز ویژه ای زیر نظر برجسته ترین استادان تربیت کنیم، تربیت ایشان باید شبانه روزی باشد و در تمام مدت شبانه روز از کار ایشان آگاهی داشته باشیم و آگاهی آنان را نسبت به انسان پتانسیل عظیمی که انسان دارد باشد افزایش دهیم، باید شرح حال معلمان برجسته، مخترعان، مکتشفان اندیشمندان را به طور مستمر مطالعه نمایند، باید دقیقاً شرح حال استعمارگران را بخوانند و بدانند در طول چند صد سال اخیر چه مصیبت هایی بر سر این کشور آمده است، باید ده ها فیلم در این زمینه ببینند و به تجزیه و تحلیل آن بنشینند تا در رشته ی تحصیلی خود پیشرفت چشمگیر داشته باشند.
کار تربیت معلم فرایندی نیست که سرسری شمرده شود، بلکه مهم ترین فعالیت اجتماعی است، ملتی که معلم نداشته باشد در حقیقت یتیم و فقیر و بیچاره است، در شأن معلمان همه صحبت کرده اند و اهمیت و عظمت وی را بر شمرده اند اما بدبختانه دستگاهی که این مقام را پیاده نماید وجود ندارد.
اما می بینیم که معلم که محور اصلی آموزش و پرورش است، وضعیت بسیار رقت باری داشته و دارد. شایسته است مسئولان والامقام جمهوری اسلامی این جملات پُر بار را سرلوحه ی برنامه های خود قرار دهند تا امیدوار شویم و قدم های بلندی را جهت پیشرفت اخلاقی و علمی جامعه برداریم.
مرکز یادگیری سایت تبیان تنظیم: مریم فروزان کیا