نعمتها را از خود رم ندهیم!
امام (علیه السلام) در این گفتار حکیمانه درباره از دست رفتن نعمتها هشدار مىدهد ومىفرماید: «از فرار کردن (و رمیدن) نعمتها برحذر باشید که هر فرارى بازنمىگردد»؛ (احْذَرُوا نِفَارَ النِّعَمِ فَمَا کُلُّ شَارِدٍ بِمَرْدُودٍ).
(مصادر نهجالبلاغه، ج 4، ص 190)
انسان قدر نعمتهای الهی را بداند، زیرا همیشه در دست او نیست، بلکه مانند حیوانات وحشی یک مرتبه فرار کرده و از دست او میرود. معلوم نیست که اگر نعمتها از دست انسان فرار کرد، دوباره آن را به چنگ میآورد یا نه؟ اگر هم بتواند به چنگ آورد، با زحمت و مشقّت فراوان است.
حالا صحبت در این است که انسان برای باقی ماندن نعمتهای الهی در دست خودش و چگونگی افزایش نعمتها یعنی بقا و ازدیاد نعمتهای الهی چه بکند؟ هر دو آنها ریشه در یک چیز دارد و آن هم شکر نعمت است.
حضرت امام رضا علیهالسلام فرمودند: نیکو بشمارید، چگونه؟ شکر نعمت را به جا آورید و الّا آن نعمتها از دست فرار میکند، پس تو قابل نبودی که این نعمتها را به تو بدهیم، زیرا بقا و ازدیاد نعمت، بستگی به شکر دارد.
«نِفار» به معنى فرار کردن و «نِعَم» جمع نعمت است، بعضى آن را به فتح نون و به معنى حیوان چهارپا مانند گاو و گوسفند و شتر دانستهاند و «شارد» به معناى حیوان فرارى است.
در این گفتار حکیمانه، امام (علیه السلام) نعمتها را تشبیه به حیوانات اهلى سودمند کرده که گاه فرار مىکنند، فرارکردنى که هرگز به چنگ نمىآیند و توصیه مىفرماید که قدر نعمتها را بدانید، شکر آن را به جا آورید، از فرصتها استفاده کنید و از نعمتهاى الهى بهره گیرید.
به یقین، «جوانى» از آن نعمتهایى است که وقتى فرار کرد هرگز بازنمىگردد، باید جوانان از آن بهره گیرند و علم و آداب و فضایل اخلاقى تحصیل کنند که همه اینها در جوانى امکانپذیر است.
به گفته شاعر عرب :
فَتَراکَضُوا خَیْلَ الشَّبابِ وَبادِرُوا اَنْ تَسْتَرِدَّ فَإنَّهُنَّ عَواری
بر اسبهاى جوانى سوار شوید و با سرعت برانید (و خود را به مقصد برسانید) ـ مبادا گرفته شوند و براى همیشه از دست بروند، زیرا این مرکبها عاریتى هستند.
سلامتى جسم، یکى دیگر از آن نعمتهاست که در بسیارى از موارد هنگامى که گرفته شد بازنمىگردد و یا اگر بازگردد به شکل اوّل نخواهد بود.
بعضى از شارحان نهجالبلاغه مسئله خارج شدن آدم و حوا را از بهشت، یکى از مصادیق همین گفتار حکیمانه مولا دانستهاند. جد و جده ما براثر ترک اولى و ناسپاسى براى همیشه از بهشت خارج شدند و به دنیایى که پر از مشکلات وناراحتىهاست گام نهادند؛ نعمتى بود که بعد از رمیدن، به آنها و فرزندانشان بازنگشت (البته حساب بهشت و آخرت حساب دیگرى است)
انسان سالم قادر بر هر کار مثبتى است؛ ولى هنگامى که سلامتى ازدست رفت عجز و ناتوانى جاى آن را خواهد گرفت به خصوص بیمارىهایى که در سنین بالا انسان را مبتلا مىکنند، مصداق بارز همین مطلب است.
امنیت نیز یکى دیگر از نعمتهاى بزرگ است؛ انسان در محیط امن قادر به انجام دادن هر کار خوبى است؛ امّا بسیار دیده شده با تزلزل امنیت، سالها ناامنى و آثارش باقى مىماند و بهزودى بازنمىگردد.
کوتاه سخن اینکه تمام نعمتها اعم از نعمتهاى فردى یا اجتماعى، مادى یا معنوى، همواره در معرض زوالند؛ زوالى که گاه امکان بازگشت در آن هست وگاه زوالى است که هرگز امکان بازگشت ندارد.
البته چیزى که باعث رمیدن نعمتهاست در درجه اوّل، ناسپاسى است؛ همان چیزى که در حکمت 244، امام (علیه السلام) به آن اشاره فرمود که هر نعمتى حقى دارد، کسى که حق آن را ادا کند خداوند آن را افزون مىسازد و هرکس در اداى حق نعمت کوتاهى نماید آن را در معرض زوال قرار خواهد داد.
بعضى از شارحان نهجالبلاغه مسئله خارج شدن آدم و حوا را از بهشت، یکى از مصادیق همین گفتار حکیمانه مولا دانستهاند. جد و جده ما براثر ترک اولى و ناسپاسى براى همیشه از بهشت خارج شدند و به دنیایى که پر از مشکلات وناراحتىهاست گام نهادند؛ نعمتى بود که بعد از رمیدن، به آنها و فرزندانشان بازنگشت (البته حساب بهشت و آخرت حساب دیگرى است) .
تمام نعمتها اعم از نعمتهاى فردى یا اجتماعى، مادى یا معنوى، همواره در معرض زوالند؛ زوالى که گاه امکان بازگشت در آن هست وگاه زوالى است که هرگز امکان بازگشت ندارد
در روایتى از امام على بن موسىالرضا (علیه السلام) خطاب به یکى از اصحابش چنین مىخوانیم: «إِنَّ النِّعَمَ کَالاِْبِلِ الْمُعْتَقَلَةِ فِی عَطَنِهَا عَلَى الْقَوْمِ مَا أَحْسَنُوا جِوَارَهَا فَإِذَا أَسَاءُوا مُعَامَلَتَهَا وَإِنَالَتَهَا نَفَرَتْ عَنْهُمْ؛ نعمتها همچون شترى است که مهار وبسته شده است. مادامى که صاحبانش با آن خوشرفتارى کنند در جایگاه خود مىماند ولى هنگامى که بدرفتارى نمایند (اى بسا مهار خود را پاره و) از آنها فرارکند».(1)
شیخ حرّ عاملى؛ در وسائلالشیعه در کتاب امر به معروف و نهى از منکر بابى تحت عنوان «وُجُوبُ حُسْنِ جَوارِ النِّعَمِ بِالشُّکْرِ وَأداءِ الْحُقُوقِ» نوشته وروایات متعددى در این زمینه آورده است.
در آیه شریفه «(إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ)؛ خداوند سرنوشت قومى را تغییر نمىدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند».(2)
در آیه شریفه «(إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ)؛ خداوند سرنوشت قومى را تغییر نمىدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند».( رعد، آیه 11)
نا و ستایش خداوند و سپاسگزارى از نعمتهاى او چنان با انبوهى و تسلسل آنها در آمیخته است كه گویى یگانه وسیله استوار براى افزونى و دوام نعمت، ستایش خدا و سپاسگزارى از نعمتهاى اوست. على (علیه السلام) فرمود:
اَلْحَمْدُ للَّهِ الْواصِلِ الْحَمْدَ بِالنِّعَم و النِّعَمَ بِالشُّكْر.(نهج البلاغة، خطبه 113.) سپاس و ستایش، خدایى را كه ستایش را به نعمتها، و نعمتها را به سپاسْ پیوسته كرد.
پی نوشت ها :
(1) . کافى، ج 4، ص 38، ح 1.
(2) . رعد، آیه 11.
فرآوری: محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منابع : سایت آیت الله مکارم شیرازی
سایت امام سجاد علیه السلام